پرش به محتوا

مفتاح الهداية و مصباح العناية (سیرت‌نامه سید امین‌الدین بلیانی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۳۶: خط ۳۶:
در مقدمه کتاب از نحوه تدوین ونسخه‎های گوناگون این کتاب، واژه‎ها و تراکیب تازه، ویژگی‎های دستوری وهمچنین آثار دیگر مؤلف سخن به میان آمده است.
در مقدمه کتاب از نحوه تدوین ونسخه‎های گوناگون این کتاب، واژه‎ها و تراکیب تازه، ویژگی‎های دستوری وهمچنین آثار دیگر مؤلف سخن به میان آمده است.


کتاب حاضر، سیرت‎نامه شیخ امین‎الدین محمد بلیانى، از مشاهیر عرفاى جنوب ایران در قرن هشتم هجری است که حافظ‍‎ درباره‎اش آورده که: «به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق»، ملک فارس از برکت وجود او آباد بود و «به یمن همت او کارهاى بسته» مى‎گشود. ایشان از بزرگان خاندانى است که در تاریخ به نام مشایخ بلیان معروفند و نسبشان، به شیخ ابوعلى دقّاق، عارف نامدار خراسان در قرن چهارم، مى‎رسد. از قرن هفتم تا یازدهم، مردان بزرگى از این خاندان برخاسته‎اند و آثار علمى و ادبى گران‎قدرى پدید آورده و تاریخ ادب و عرفان را با نام خود آراسته‎اند<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج</ref>.
کتاب حاضر، سیرت‎نامه شیخ امین‎الدین محمد بلیانى، از مشاهیر عرفاى جنوب ایران در قرن هشتم هجری است که حافظ‍‎ درباره‌اش آورده که: «به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق»، ملک فارس از برکت وجود او آباد بود و «به یمن همت او کارهاى بسته» مى‎گشود. ایشان از بزرگان خاندانى است که در تاریخ به نام مشایخ بلیان معروفند و نسبشان، به شیخ ابوعلى دقّاق، عارف نامدار خراسان در قرن چهارم، مى‎رسد. از قرن هفتم تا یازدهم، مردان بزرگى از این خاندان برخاسته‌اند و آثار علمى و ادبى گران‎قدرى پدید آورده و تاریخ ادب و عرفان را با نام خود آراسته‌اند<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج</ref>.


باب اول کتاب در مورد والدین و اصل و نسب و کیفیت تولد شیخ‎الاسلام است. نقل است، از عمّه شیخ‎الاسلام، که گفت: در آن زمان که مادر شیخ‎الاسلام حامله بود، شبى به واقعه دیدم که در صحرایى بودم؛ قومى بسیار در آن صحرا جمع بودند چندان‎که شمارش آنها ممکن نبود. در میان ایشان منبرى بزرگ نهاده بود و شخصى در آن منبر بود که نور از همه اعضاى او مى‎تافت و وعظ‍‎ مى‎فرمود. بپرسیدم که این شخص کیست‎؟ گفتند برادرزاده توست، امین‎الدین محمّد، که جاى‎نشین رسول خداى است و خلق را به خداى مى‎خواند و این خلایق جمله مرید و محبّ‎ و معتقد وى‎اند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص‎45-48</ref>.
باب اول کتاب در مورد والدین و اصل و نسب و کیفیت تولد شیخ‎الاسلام است. نقل است، از عمّه شیخ‎الاسلام، که گفت: در آن زمان که مادر شیخ‎الاسلام حامله بود، شبى به واقعه دیدم که در صحرایى بودم؛ قومى بسیار در آن صحرا جمع بودند چندان‎که شمارش آنها ممکن نبود. در میان ایشان منبرى بزرگ نهاده بود و شخصى در آن منبر بود که نور از همه اعضاى او مى‎تافت و وعظ‍‎ مى‎فرمود. بپرسیدم که این شخص کیست‎؟ گفتند برادرزاده توست، امین‎الدین محمّد، که جاى‎نشین رسول خداى است و خلق را به خداى مى‎خواند و این خلایق جمله مرید و محبّ‎ و معتقد وى‎اند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص‎45-48</ref>.
خط ۴۴: خط ۴۴:
باب سوم کتاب، در موضوع کیفیت ریاضت‎ها و مجاهدات شیخ‎الاسلام است. باور نویسنده بر این است که ریاضاتی که وی در طول عمر خویش کشیده است، هیچ‎کس از متأخران متحمل نشده است؛ چنان‎که از زمان طفولیت تا آخر عمر، لحظه‌اى از مجاهدات و ریاضات نیاسود و در همه عمر از مطعومات و ملبوسات چنان‎که مراد نفس بود، به او نداد و قدومى هرگز به آرزوى نفس ننهاد<ref>ر.ک: همان، ص‎51-56</ref>.
باب سوم کتاب، در موضوع کیفیت ریاضت‎ها و مجاهدات شیخ‎الاسلام است. باور نویسنده بر این است که ریاضاتی که وی در طول عمر خویش کشیده است، هیچ‎کس از متأخران متحمل نشده است؛ چنان‎که از زمان طفولیت تا آخر عمر، لحظه‌اى از مجاهدات و ریاضات نیاسود و در همه عمر از مطعومات و ملبوسات چنان‎که مراد نفس بود، به او نداد و قدومى هرگز به آرزوى نفس ننهاد<ref>ر.ک: همان، ص‎51-56</ref>.


باب چهارم، درباره سلسله تلقین ذکر شیخ‎الاسلام، تا حضرت رسول(ع) و شرح آداب آن است، که یک‎به‎یک افراد در این سلسله نام برده شده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص‎57-60</ref>.
باب چهارم، درباره سلسله تلقین ذکر شیخ‎الاسلام، تا حضرت رسول(ع) و شرح آداب آن است، که یک‎به‎یک افراد در این سلسله نام برده شده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص‎57-60</ref>.


باب پنجم، درمورد شجره خرقه شیخ‎الاسلام و شرح آن است، که شیخ این خرقه باارزش را از پدرش گرفته و طبق مدعای ایشان شجره این خرقه با سلسله افرادی به رسول مکرم اسلام(ص) بازمی‎گردد<ref>ر.ک: همان، ص61-64</ref>.
باب پنجم، درمورد شجره خرقه شیخ‎الاسلام و شرح آن است، که شیخ این خرقه باارزش را از پدرش گرفته و طبق مدعای ایشان شجره این خرقه با سلسله افرادی به رسول مکرم اسلام(ص) بازمی‎گردد<ref>ر.ک: همان، ص61-64</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش