۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
ب)- مسئله ملازمه از مسائل اصولی است: | ب)- مسئله ملازمه از مسائل اصولی است: | ||
مسئله اصولی آن است که نتیجهاش، کبرای استدلال بر اثبات حکم شرعی واقع شود، مانند بحث پیرامون حجیت خبر واحد و ظواهر کتاب و نظایر آن و در علم اصول، راجع به دلیل بودن این امور بر حکم شرعی، بحث | مسئله اصولی آن است که نتیجهاش، کبرای استدلال بر اثبات حکم شرعی واقع شود، مانند بحث پیرامون حجیت خبر واحد و ظواهر کتاب و نظایر آن و در علم اصول، راجع به دلیل بودن این امور بر حکم شرعی، بحث میشود؛ بر این اساس، مسئله ملازمه، از مسائل اصولی است؛ زیرا مقصود از آن، اثبات دلیل بودن حکم عقلی بر حکم شرعی است؛ یعنی هرجا عقل بهطور مستقل، وجوب یا حرمت فعلی را درک نماید، با استناد به اصل ملازمه، حکم شرعی نیز در آن مورد اثبات میگردد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>. | ||
ج)- ملازمه اصل و عکس: | ج)- ملازمه اصل و عکس: | ||
در بحث ملازمه، دو قاعده مطرح میگردد: | در بحث ملازمه، دو قاعده مطرح میگردد: | ||
# یکی اینکه حکم عقلی مقدم و حکم شرعی، تالی است؛ چنانکه گفته | # یکی اینکه حکم عقلی مقدم و حکم شرعی، تالی است؛ چنانکه گفته میشود: «كل ما حكم به العقل، حكم به الشرع»؛ این ملازمه، همان است که مورد نظر اصولی است و طریق اثبات حکم شرعی بشمار میرود که آن را ملازمه اصل مینامند. | ||
# دیگری آن است که حکم شرع، مقدم و حکم عقل، تالی باشد؛ چنانکه گفته | # دیگری آن است که حکم شرع، مقدم و حکم عقل، تالی باشد؛ چنانکه گفته میشود: «كل ما حكم به الشرع، حكم به العقل»؛ این بحث از مسائل اصولی نیست و بیشتر صبغه کلامی دارد. این قاعده را ملازمه عکس نامیدهاند و مقصود عکس لغوی است نه منطقی<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/9 ر.ک: همان]</ref>. | ||
د)- تفسیر ملازمه: | د)- تفسیر ملازمه: | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در بخش دوم، به بیان دلایل [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] بر اثبات ملازمه پرداخته شده است. ایشان ملازمه میان حکم عقل و شرع را بر پایه ادله اربعه، به شرح زیر، اثبات کرده است: | در بخش دوم، به بیان دلایل [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] بر اثبات ملازمه پرداخته شده است. ایشان ملازمه میان حکم عقل و شرع را بر پایه ادله اربعه، به شرح زیر، اثبات کرده است: | ||
# دلیل عقلی: شیخ در تقریر دلیل عقلی بر اثبات ملازمه، چنین گفته است که هرگاه عقل درک کند که فلان فعل از افعالی است که ثواب، یعنی جزای خیر بر آن مترتب میگردد، یا عقاب، یعنی جزای بد بر آن مترتب | # دلیل عقلی: شیخ در تقریر دلیل عقلی بر اثبات ملازمه، چنین گفته است که هرگاه عقل درک کند که فلان فعل از افعالی است که ثواب، یعنی جزای خیر بر آن مترتب میگردد، یا عقاب، یعنی جزای بد بر آن مترتب میشود، یا آنکه از نظر عاقلان و حکیمان، هیچیک از آن دو بر آن مترتب نمیشود، محال است که حکم شارع که آفریدگار عاقلان و حکمیان است، مخالف آن باشد. نویسنده، معتقد است فرض کلام شیخ، آنجاست که عقل بر تمام جهات حسن و قبح فعل، آگاه باشد و نیز از جانب شارع، عنوان محسن یا مقبحی بر فعل عارض نگردد. | ||
# قرآن کریم: به اعتقاد شیخ، برخی از آیات قرآن کریم، بر ملازمه واقعی میان حکم عقل و شرع، دلالت دارند، مانند آیه 157 سوره اعراف '''يأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ ينْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يحِلُّ لَهُمُ الطَّيبَاتِ وَ يحَرِّمُ عَلَيهِمُ الْخَبَائِثَ''' (آنان را به کار پسندیده فرمان مىدهد و از کار ناپسند بازمىدارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مىگرداند). به اعتقاد شیخ، مقصود از معروف و منکر در آیه، همان حسن و قبح عقلی است. | # قرآن کریم: به اعتقاد شیخ، برخی از آیات قرآن کریم، بر ملازمه واقعی میان حکم عقل و شرع، دلالت دارند، مانند آیه 157 سوره اعراف '''يأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ ينْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يحِلُّ لَهُمُ الطَّيبَاتِ وَ يحَرِّمُ عَلَيهِمُ الْخَبَائِثَ''' (آنان را به کار پسندیده فرمان مىدهد و از کار ناپسند بازمىدارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مىگرداند). به اعتقاد شیخ، مقصود از معروف و منکر در آیه، همان حسن و قبح عقلی است. | ||
# روایات: | # روایات: |
ویرایش