۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'مید' به 'مید') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
نویسنده مقدمه بسیار مفصلی بر کتاب دارد که در آن به توضیح علم بدیع و بیان تطور آن پرداخته است. در این مقدمه درباره افراد بسیاری چون ابوعبید بن مثنی، فراء، اصمعی، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، عبدالله بن معتز، قدامة بن جعفر، [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسکری]]، [[باقلانی، محمد بن طیب|ابوبکر باقلانی]]، [[ابن رشیق، حسن بن رشیق|ابن رشیق قیروانی]]، [[خفاجی، عبدالله بن محمد|ابن سنان خفاجی]]، [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانی]]، اسامة بن منقذ، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]]، ابن اثیر، [[سکاکی، یوسف بن ابیبکر|سکاکی]] و قزوینی صحبت شده و مفاهیم و سیر تاریخی مواردی چون فنون بدیع نزد قزوینی و تأثیر مکتب [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانی]] بر شیوه زمخشری در مفاهیمی چون طباق، مشاکله، لف و نشر، استطراد، مبالغه، مقابله، توریه و کلام موجه و استخدام و ایهام، جناس، سجع و فواصل و ازدواج، اجمال و تفصیل، ادماج، تأکید مدح با چیزی شبیه به ذم، التفات، تقسیم و... توضیح داده شده<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33415/1/7 ر.ک: مقدمه کتاب، ص7-101]</ref> و در پایان جمعبندی و نتیجهگیری شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33415/1/101 ر.ک: همان، ص101-103]</ref>. | نویسنده مقدمه بسیار مفصلی بر کتاب دارد که در آن به توضیح علم بدیع و بیان تطور آن پرداخته است. در این مقدمه درباره افراد بسیاری چون ابوعبید بن مثنی، فراء، اصمعی، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، عبدالله بن معتز، قدامة بن جعفر، [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسکری]]، [[باقلانی، محمد بن طیب|ابوبکر باقلانی]]، [[ابن رشیق، حسن بن رشیق|ابن رشیق قیروانی]]، [[خفاجی، عبدالله بن محمد|ابن سنان خفاجی]]، [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانی]]، اسامة بن منقذ، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]]، ابن اثیر، [[سکاکی، یوسف بن ابیبکر|سکاکی]] و قزوینی صحبت شده و مفاهیم و سیر تاریخی مواردی چون فنون بدیع نزد قزوینی و تأثیر مکتب [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانی]] بر شیوه زمخشری در مفاهیمی چون طباق، مشاکله، لف و نشر، استطراد، مبالغه، مقابله، توریه و کلام موجه و استخدام و ایهام، جناس، سجع و فواصل و ازدواج، اجمال و تفصیل، ادماج، تأکید مدح با چیزی شبیه به ذم، التفات، تقسیم و... توضیح داده شده<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33415/1/7 ر.ک: مقدمه کتاب، ص7-101]</ref> و در پایان جمعبندی و نتیجهگیری شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33415/1/101 ر.ک: همان، ص101-103]</ref>. | ||
در بخشی از کتاب درباره هجو در معرض مدح، چنین میخوانیم: هجو در معرض مدح، در موردی رخ | در بخشی از کتاب درباره هجو در معرض مدح، چنین میخوانیم: هجو در معرض مدح، در موردی رخ میدهد که گوینده، سخنی بگوید که در ابتدا مدح به نظر آید، ولی بعدا روشن شود که هجو بوده، نه مدح؛ مانند شعر ابوعمیثل درباره ابوتمّام: | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
{{ب|'' له حقّ و ليس عليه حقّ'''|2='' و مهما قال فالحَسَنُ الجمیلُ''}} | {{ب|'' له حقّ و ليس عليه حقّ'''|2='' و مهما قال فالحَسَنُ الجمیلُ''}} | ||
{{ب|'' و قد كان الرسولُ يری حقوقاً'''|2='' عليه لغيره و هو الرسولُ''}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' و قد كان الرسولُ يری حقوقاً'''|2='' عليه لغيره و هو الرسولُ''}}{{پایان شعر}} | ||
اولین بیت از این شعر جز مدح نمیتواند چیز دیگری را برساند، ولی از بیت دوم (بهتنهایی) برخلاف بیت اول، بوی مدح و حتی هجو نمیآید، اما هنگامی که بیت دوم را به بیت اول ضمیمه کنیم، معنای هجو | اولین بیت از این شعر جز مدح نمیتواند چیز دیگری را برساند، ولی از بیت دوم (بهتنهایی) برخلاف بیت اول، بوی مدح و حتی هجو نمیآید، اما هنگامی که بیت دوم را به بیت اول ضمیمه کنیم، معنای هجو میدهد و حتی معنی الفاظ بیت اول را هم از ثناء برمیگرداند. در واقع از اجتماع این دو بیت معنایی برای شعر حاصل میگردد که از هرکدام بهتنهایی (بدون اجتماع) برنمیآید. | ||
البته میان تهکّم و هجای در معرض مدح، تفاوتی هست و حموی فرق میان آن دو را این میشمارد که الفاظ در تهکّم از کلماتی که دال بر نوعی از انواع ذم (بهصراحت یا فحوا) باشند خالی نیست، ولی در مدح در معرض ذم، چنان کلماتی وجود ندارد؛ یعنی الفاظ در مدح در معرض ذم، پیوسته بر ظاهر مدح دلالت دارند، تا اینکه مقرون به قرینهای شوند که آنها را از معنایشان در مدح به معنای ذم تغییر دهد. مدنی این صنعت را «هجو در معرض مدح» و حلبی و نویری آن را «ذم در معرض مدح» نامیدهاند. شاهد بر این نوع، سخن متنبی در وصف شخصی به نام کافور است که میگوید: | البته میان تهکّم و هجای در معرض مدح، تفاوتی هست و حموی فرق میان آن دو را این میشمارد که الفاظ در تهکّم از کلماتی که دال بر نوعی از انواع ذم (بهصراحت یا فحوا) باشند خالی نیست، ولی در مدح در معرض ذم، چنان کلماتی وجود ندارد؛ یعنی الفاظ در مدح در معرض ذم، پیوسته بر ظاهر مدح دلالت دارند، تا اینکه مقرون به قرینهای شوند که آنها را از معنایشان در مدح به معنای ذم تغییر دهد. مدنی این صنعت را «هجو در معرض مدح» و حلبی و نویری آن را «ذم در معرض مدح» نامیدهاند. شاهد بر این نوع، سخن متنبی در وصف شخصی به نام کافور است که میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} |
ویرایش