پرش به محتوا

أساليب البديع في القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د'
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
خط ۳۶: خط ۳۶:
نویسنده مقدمه بسیار مفصلی بر کتاب دارد که در آن به توضیح علم بدیع و بیان تطور آن پرداخته است. در این مقدمه درباره افراد بسیاری چون ابوعبید بن مثنی، فراء، اصمعی، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، عبدالله بن معتز، قدامة بن جعفر، [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسکری]]، [[باقلانی، محمد بن طیب|ابوبکر باقلانی]]، [[ابن رشیق، حسن بن رشیق|ابن رشیق قیروانی]]، [[خفاجی، عبدالله بن محمد|ابن سنان خفاجی]]، [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانی]]، اسامة بن منقذ، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]]، ابن اثیر، [[سکاکی، یوسف بن ابی‌بکر|سکاکی]] و قزوینی صحبت شده و مفاهیم و سیر تاریخی مواردی چون فنون بدیع نزد قزوینی و تأثیر مکتب [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانی]] بر شیوه زمخشری در مفاهیمی چون طباق، مشاکله، لف و نشر، استطراد، مبالغه، مقابله، توریه و کلام موجه و استخدام و ایهام، جناس، سجع و فواصل و ازدواج، اجمال و تفصیل، ادماج، تأکید مدح با چیزی شبیه به ذم، التفات، تقسیم و... توضیح داده شده<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33415/1/7 ر.ک: مقدمه کتاب، ص7-101]</ref> و در پایان جمع‎بندی و نتیجه‎گیری شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33415/1/101 ر.ک: همان، ص101-103]</ref>.
نویسنده مقدمه بسیار مفصلی بر کتاب دارد که در آن به توضیح علم بدیع و بیان تطور آن پرداخته است. در این مقدمه درباره افراد بسیاری چون ابوعبید بن مثنی، فراء، اصمعی، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، عبدالله بن معتز، قدامة بن جعفر، [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسکری]]، [[باقلانی، محمد بن طیب|ابوبکر باقلانی]]، [[ابن رشیق، حسن بن رشیق|ابن رشیق قیروانی]]، [[خفاجی، عبدالله بن محمد|ابن سنان خفاجی]]، [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانی]]، اسامة بن منقذ، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]]، ابن اثیر، [[سکاکی، یوسف بن ابی‌بکر|سکاکی]] و قزوینی صحبت شده و مفاهیم و سیر تاریخی مواردی چون فنون بدیع نزد قزوینی و تأثیر مکتب [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانی]] بر شیوه زمخشری در مفاهیمی چون طباق، مشاکله، لف و نشر، استطراد، مبالغه، مقابله، توریه و کلام موجه و استخدام و ایهام، جناس، سجع و فواصل و ازدواج، اجمال و تفصیل، ادماج، تأکید مدح با چیزی شبیه به ذم، التفات، تقسیم و... توضیح داده شده<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33415/1/7 ر.ک: مقدمه کتاب، ص7-101]</ref> و در پایان جمع‎بندی و نتیجه‎گیری شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33415/1/101 ر.ک: همان، ص101-103]</ref>.


در بخشی از کتاب درباره هجو در معرض مدح، چنین می‎خوانیم: هجو در معرض مدح، در موردی رخ می‎دهد که گوینده، سخنی بگوید که در ابتدا مدح به نظر آید، ولی بعدا روشن شود که هجو بوده، نه مدح؛ مانند شعر ابوعمیثل درباره ابوتمّام:
در بخشی از کتاب درباره هجو در معرض مدح، چنین می‎خوانیم: هجو در معرض مدح، در موردی رخ می‌دهد که گوینده، سخنی بگوید که در ابتدا مدح به نظر آید، ولی بعدا روشن شود که هجو بوده، نه مدح؛ مانند شعر ابوعمیثل درباره ابوتمّام:




خط ۴۸: خط ۴۸:
{{ب|'' له حقّ و ليس عليه حقّ'''|2='' و مهما قال فالحَسَنُ الجمیلُ''}}
{{ب|'' له حقّ و ليس عليه حقّ'''|2='' و مهما قال فالحَسَنُ الجمیلُ''}}
{{ب|'' و قد كان الرسولُ يری حقوقاً'''|2='' عليه لغيره و هو الرسولُ''}}{{پایان شعر}}
{{ب|'' و قد كان الرسولُ يری حقوقاً'''|2='' عليه لغيره و هو الرسولُ''}}{{پایان شعر}}
اولین بیت از این شعر جز مدح نمی‎تواند چیز دیگری را برساند، ولی از بیت دوم (به‎تنهایی) برخلاف بیت اول، بوی مدح و حتی هجو نمی‎آید، اما هنگامی که بیت دوم را به بیت اول ضمیمه کنیم، معنای هجو می‎دهد و حتی معنی الفاظ بیت اول را هم از ثناء برمی‎گرداند. در واقع از اجتماع این دو بیت معنایی برای شعر حاصل می‎گردد که از هرکدام به‎تنهایی (بدون اجتماع) برنمی‎آید.
اولین بیت از این شعر جز مدح نمی‎تواند چیز دیگری را برساند، ولی از بیت دوم (به‎تنهایی) برخلاف بیت اول، بوی مدح و حتی هجو نمی‎آید، اما هنگامی که بیت دوم را به بیت اول ضمیمه کنیم، معنای هجو می‌دهد و حتی معنی الفاظ بیت اول را هم از ثناء برمی‎گرداند. در واقع از اجتماع این دو بیت معنایی برای شعر حاصل می‎گردد که از هرکدام به‎تنهایی (بدون اجتماع) برنمی‎آید.
البته میان تهکّم و هجای در معرض مدح، تفاوتی هست و حموی فرق میان آن دو را این می‎شمارد که الفاظ در تهکّم از کلماتی که دال بر نوعی از انواع ذم (به‎صراحت یا فحوا) باشند خالی نیست، ولی در مدح در معرض ذم، چنان کلماتی وجود ندارد؛ یعنی الفاظ در مدح در معرض ذم، پیوسته بر ظاهر مدح دلالت دارند، تا اینکه مقرون به قرینه‎‎ای شوند که آنها را از معنایشان در مدح به معنای ذم تغییر دهد. مدنی این صنعت را «هجو در معرض مدح» و حلبی و نویری آن را «ذم در معرض مدح» نامیده‌اند. شاهد بر این نوع، سخن متنبی در وصف شخصی به نام کافور است که می‎گوید:
البته میان تهکّم و هجای در معرض مدح، تفاوتی هست و حموی فرق میان آن دو را این می‎شمارد که الفاظ در تهکّم از کلماتی که دال بر نوعی از انواع ذم (به‎صراحت یا فحوا) باشند خالی نیست، ولی در مدح در معرض ذم، چنان کلماتی وجود ندارد؛ یعنی الفاظ در مدح در معرض ذم، پیوسته بر ظاهر مدح دلالت دارند، تا اینکه مقرون به قرینه‎‎ای شوند که آنها را از معنایشان در مدح به معنای ذم تغییر دهد. مدنی این صنعت را «هجو در معرض مدح» و حلبی و نویری آن را «ذم در معرض مدح» نامیده‌اند. شاهد بر این نوع، سخن متنبی در وصف شخصی به نام کافور است که می‎گوید:
  {{شعر}}
  {{شعر}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش