پرش به محتوا

رفع الشبهات عن الأنبياء(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'علیه‎السلام' به 'علیه‌السلام')
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۰: خط ۵۰:
این اثر با طرح شبهاتی پیرامون حضرت آدم(ع) آغاز شده است. از سیاق آیات زیر:
این اثر با طرح شبهاتی پیرامون حضرت آدم(ع) آغاز شده است. از سیاق آیات زیر:
'''وَ لاٰ تَقْرَبٰا هٰذِهِ اَلشَّجَرَةَ فَتَكونٰا مِنَ اَلظّٰالِمِينَ''' (بقره: 35 و اعراف: 19) (و به این درخت نزدیک نشوید که [اگر نزدیک شوید] از ستمکاران خواهید شد)،
'''وَ لاٰ تَقْرَبٰا هٰذِهِ اَلشَّجَرَةَ فَتَكونٰا مِنَ اَلظّٰالِمِينَ''' (بقره: 35 و اعراف: 19) (و به این درخت نزدیک نشوید که [اگر نزدیک شوید] از ستمکاران خواهید شد)،
'''وَ عَصىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوىٰ''' (طه: 121) (و آدم پروردگارش را نافرمانی کرد و بیراهه رفت)، چنین فهمیده می‎شود که حضرت آدم، مرتکب معصیت شده است؛ لذا از خداوند طلب مغفرت و توبه می‎کند: '''قٰالاٰ رَبَّنٰا ظَلَمْنٰا أَنْفُسَنٰا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنٰا وَ تَرْحَمْنٰا لَنَكونَنَّ مِنَ اَلْخٰاسِرِينَ''' (اعراف: 23) (گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم ورزیدیم و اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی مسلماً از زیانکاران خواهیم بود) و خداوند توبه او را می‎پذیرد: '''فَتٰابَ عَلَيهِ إِنَّهُ هُوَ اَلتَّوّٰابُ اَلرَّحِيمُ''' (بقره: 37) (و پروردگار توبه‎اش را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه‎پذیر و مهربان است).
'''وَ عَصىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوىٰ''' (طه: 121) (و آدم پروردگارش را نافرمانی کرد و بیراهه رفت)، چنین فهمیده می‎شود که حضرت آدم، مرتکب معصیت شده است؛ لذا از خداوند طلب مغفرت و توبه می‌کند: '''قٰالاٰ رَبَّنٰا ظَلَمْنٰا أَنْفُسَنٰا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنٰا وَ تَرْحَمْنٰا لَنَكونَنَّ مِنَ اَلْخٰاسِرِينَ''' (اعراف: 23) (گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم ورزیدیم و اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی مسلماً از زیانکاران خواهیم بود) و خداوند توبه او را می‎پذیرد: '''فَتٰابَ عَلَيهِ إِنَّهُ هُوَ اَلتَّوّٰابُ اَلرَّحِيمُ''' (بقره: 37) (و پروردگار توبه‎اش را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه‎پذیر و مهربان است).


این قبیل آیات، مختص به حضرت آدم(ع) نیست، بلکه پیامبرانی چون حضرت نوح(ع)، حضرت یونس(ع) و حضرت موسی(ع) نیز از درگاه خداوند طلب استغفار نموده‎اند.
این قبیل آیات، مختص به حضرت آدم(ع) نیست، بلکه پیامبرانی چون حضرت نوح(ع)، حضرت یونس(ع) و حضرت موسی(ع) نیز از درگاه خداوند طلب استغفار نموده‎اند.


[[صدر، محمد|شهید صدر]] برای استغفار معصومان سطوح و وجوهی ذکر می‎کند، از جمله:
[[صدر، محمد|شهید صدر]] برای استغفار معصومان سطوح و وجوهی ذکر می‌کند، از جمله:
# تضرع و استغفار پیامبران نشان از تواضع آن‎ها دارد. آنان خود را در پیشگاه خداوند گناهکار می‎دانند (هرچند گناهی از آن‎ها سر نزده است)، به‎خاطر فزونی تواضع.
# تضرع و استغفار پیامبران نشان از تواضع آن‎ها دارد. آنان خود را در پیشگاه خداوند گناهکار می‎دانند (هرچند گناهی از آن‎ها سر نزده است)، به‎خاطر فزونی تواضع.
# استغفار و تضرع آن‎ها به‎خاطر ارتکاب گناهانی از نوع گناهان مردم عادی نیست، بلکه به سبب ترک اولی است.
# استغفار و تضرع آن‎ها به‎خاطر ارتکاب گناهانی از نوع گناهان مردم عادی نیست، بلکه به سبب ترک اولی است.
# هیچ بنده‎ای از بندگان خداوند نمی‎تواند خداوندی که از جمیع جهات غیرمتناهی است را چنان‎که در شأن و جایگاه خداوندی است عبادت کند. معصومان چون این نقص و قصور را احساس می‎کنند، به‎خاطر آن روی به تضرع و توبه و استغفار می‎آورند<ref>ر.ک: متن کتاب: ص19-21</ref>.
# هیچ بنده‎ای از بندگان خداوند نمی‎تواند خداوندی که از جمیع جهات غیرمتناهی است را چنان‎که در شأن و جایگاه خداوندی است عبادت کند. معصومان چون این نقص و قصور را احساس می‌کنند، به‎خاطر آن روی به تضرع و توبه و استغفار می‎آورند<ref>ر.ک: متن کتاب: ص19-21</ref>.


از جمله شبهاتی که نسبت به پیامبر اعظم(ص) بیان شده این است که با توجه به آیات شریفه '''وَ لَوْ كنْتُ أَعْلَمُ اَلْغَيبَ لاَسْتَكثَرْتُ مِنَ اَلْخَيرِ وَ مٰا مَسَّنِي السُّوءُ... ''' (اعراف: 188) (و اگر غیب می‎دانستم، یقیناً برای خود از هر خیری فراوان و بسیار فراهم می‎کردم و هیچ گزند و آسیبی به من نمی‎رسید) و '''لاٰ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُم''' (توبه: 101) (تو آنان (منافقان) را نمی‎شناسی؛ ما آنان را می‎شناسیم)، پیامبر(ص) از غیب اطلاعی نداشته؛ به‎گونه‎ای که حتی منافقین امت خویش را نمی‎شناخته است.
از جمله شبهاتی که نسبت به پیامبر اعظم(ص) بیان شده این است که با توجه به آیات شریفه '''وَ لَوْ كنْتُ أَعْلَمُ اَلْغَيبَ لاَسْتَكثَرْتُ مِنَ اَلْخَيرِ وَ مٰا مَسَّنِي السُّوءُ... ''' (اعراف: 188) (و اگر غیب می‎دانستم، یقیناً برای خود از هر خیری فراوان و بسیار فراهم می‌کردم و هیچ گزند و آسیبی به من نمی‎رسید) و '''لاٰ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُم''' (توبه: 101) (تو آنان (منافقان) را نمی‎شناسی؛ ما آنان را می‎شناسیم)، پیامبر(ص) از غیب اطلاعی نداشته؛ به‎گونه‎ای که حتی منافقین امت خویش را نمی‎شناخته است.


نویسنده چنین پاسخ می‎دهد:
نویسنده چنین پاسخ می‎دهد:
خط ۷۱: خط ۷۱:


=== أشعة من عقائد الإسلام===
=== أشعة من عقائد الإسلام===
این کتاب، از سه بخش تشکیل شده است. مباحث بخش اول، به فطرت اختصاص یافته است. در این بخش تحلیلی علمی و جالب عرضه شده مبنی بر اینکه عقیده به خداوند و توحید از فطرت منبعث شده است و اینکه فطرت پاک، انسان را به اعتراف به وجود خداوند و یگانگی وی هدایت می‎کند<ref>ر.ک: مقدمه کتاب أشعة من عقائد الإسلام، ص3</ref>.
این کتاب، از سه بخش تشکیل شده است. مباحث بخش اول، به فطرت اختصاص یافته است. در این بخش تحلیلی علمی و جالب عرضه شده مبنی بر اینکه عقیده به خداوند و توحید از فطرت منبعث شده است و اینکه فطرت پاک، انسان را به اعتراف به وجود خداوند و یگانگی وی هدایت می‌کند<ref>ر.ک: مقدمه کتاب أشعة من عقائد الإسلام، ص3</ref>.


نویسنده درباره فطرت می‎گوید: کسی نمی‎تواند منکر فطرت شود یا درباره آن لجبازی نماید، چه برسد به اینکه باعث تغییر یا تبدیل آن شود؛ زیرا در خلقت خداوند جای هیچ تغییر و تبدیلی نیست؛ بنابراین انسان طالب حق، چاره‎ای جز پذیرش و اقامه دین یکتاپرستی و اجابت ندای فطرت ندارد، تا بدین وسیله هدایت و راهنمایی شود و از طریق اسلام به کمال مطلوب برسد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص8</ref>.
نویسنده درباره فطرت می‎گوید: کسی نمی‎تواند منکر فطرت شود یا درباره آن لجبازی نماید، چه برسد به اینکه باعث تغییر یا تبدیل آن شود؛ زیرا در خلقت خداوند جای هیچ تغییر و تبدیلی نیست؛ بنابراین انسان طالب حق، چاره‎ای جز پذیرش و اقامه دین یکتاپرستی و اجابت ندای فطرت ندارد، تا بدین وسیله هدایت و راهنمایی شود و از طریق اسلام به کمال مطلوب برسد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص8</ref>.
خط ۷۷: خط ۷۷:
در واقع این همان ندایی است که از اعماق وجود آدمی سر می‎زند؛ ندایی که از هر چیزی به آدمی نزدیک‎تر و در روح وی تأثیرگذارتر است و دستیابی به‎ حق از این راه، نسبت به دیگر راه‎ها بسیار آسان‎تر است؛ لذا اعتراف به اسلام و اصول و عقاید آن بسیار ساده و موافق با فطرت و براهان عقلی صحیح است.<ref>ر.ک: همان</ref>.
در واقع این همان ندایی است که از اعماق وجود آدمی سر می‎زند؛ ندایی که از هر چیزی به آدمی نزدیک‎تر و در روح وی تأثیرگذارتر است و دستیابی به‎ حق از این راه، نسبت به دیگر راه‎ها بسیار آسان‎تر است؛ لذا اعتراف به اسلام و اصول و عقاید آن بسیار ساده و موافق با فطرت و براهان عقلی صحیح است.<ref>ر.ک: همان</ref>.


نویسنده در ادامه این بخش از کتاب، فطرت را به سه بخش ذاتی، کونی و عقلی تقسیم نموده و برای هرکدام توضیحاتی ارائه می‎نماید<ref>ر.ک: همان، ص8-11</ref> و تأثیر هرکدام از این اقسام سه‎گانه را در ایمان به خداوند گوشزد می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص12-15</ref>.
نویسنده در ادامه این بخش از کتاب، فطرت را به سه بخش ذاتی، کونی و عقلی تقسیم نموده و برای هرکدام توضیحاتی ارائه می‎نماید<ref>ر.ک: همان، ص8-11</ref> و تأثیر هرکدام از این اقسام سه‎گانه را در ایمان به خداوند گوشزد می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص12-15</ref>.


نویسنده در بخش دوم، به تجارت پرسود در منطق اسلام و قرآن اشاره می‎کند. او ضمن بیان بعضی از آیات قرآن، ایمان به خدا و رسولش و مجاهدت با مال و جان در راه خداوند را تجارتی پرسود معرفی می‎کند و می‎گوید: انسان به دنبال کمال مطلق است و این کمال مطلقی که در ذهن بشر است، حد و مرز و نشانه‎های آن در بسیاری از اذهان روشن نیست. اسلام این کمال مطلق را به بشر معرفی کرده است. در واقع کمال مطلق، همان خدا، رضایت و قرب اوست که منتهای آرزوی هر آرزومندی و امید هر امیدواری است؛ اما همین انسان زمانی که مرتکب گناه شد و با تعالیم دین خداوند مخالفت ورزید، مستوجب عذاب الهی و غضب اوست<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>.
نویسنده در بخش دوم، به تجارت پرسود در منطق اسلام و قرآن اشاره می‌کند. او ضمن بیان بعضی از آیات قرآن، ایمان به خدا و رسولش و مجاهدت با مال و جان در راه خداوند را تجارتی پرسود معرفی می‌کند و می‎گوید: انسان به دنبال کمال مطلق است و این کمال مطلقی که در ذهن بشر است، حد و مرز و نشانه‎های آن در بسیاری از اذهان روشن نیست. اسلام این کمال مطلق را به بشر معرفی کرده است. در واقع کمال مطلق، همان خدا، رضایت و قرب اوست که منتهای آرزوی هر آرزومندی و امید هر امیدواری است؛ اما همین انسان زمانی که مرتکب گناه شد و با تعالیم دین خداوند مخالفت ورزید، مستوجب عذاب الهی و غضب اوست<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>.


نویسنده در ادامه، فواید ایمان به خدا را از جهت شخصی و اجتماعی بیان می‎نماید.
نویسنده در ادامه، فواید ایمان به خدا را از جهت شخصی و اجتماعی بیان می‎نماید.


امامت حضرت مهدی(ع)، بحث پایانی این اثر است که نویسنده در این بخش، مطالبی را درباره حضرت مهدی(عج)، غیبت و ظهور او ذکر می‎کند.
امامت حضرت مهدی(ع)، بحث پایانی این اثر است که نویسنده در این بخش، مطالبی را درباره حضرت مهدی(عج)، غیبت و ظهور او ذکر می‌کند.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش