۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') |
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
[[پورجوادی، نصرالله|نصرالله پورجوادی]]، مقدمهاش بر این اثر را اینگونه آغاز | [[پورجوادی، نصرالله|نصرالله پورجوادی]]، مقدمهاش بر این اثر را اینگونه آغاز میکند: کتاب خلاصة النظر که در اینجا تصحیح و بهعنوان دومین اثر از سلسله متون و مطالعات فلسفی و کلامی چاپ میشود، متنی است کلامی از نویسندهای شیعی دوازدهامامی و از پیروان مذهب معتزلی. سابقه کلام معتزلی در میان شیعه امامیه به خاندان نوبختی در قرن سوم برمیگردد، هرچند که اثری از ایشان تاکنون پیدا نشده است. از اواخر قرن ششم به بعد، آراء ابوالحسین بصری (متوفی 436ق) در شیعیان امامی تأثیر گذاشت. آراء بصری در متکلمان امامی در قرنهای بعد مانند [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] (متوفی 672ق) نیز تأثیر گذاشته است. در فاصله میان حمصی رازی و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، آثار کلامی اندکی از امامیه بهجا مانده است. یکی از این آثار، کتاب حاضر، یعنی خلاصة النظر است. در این کتاب، آراء ابوالحسین بصری که متفاوت از آراء بهشمیه است، دیده میشود. از [[حمصی رازی، محمود بن علی|حمصی رازی]] نیز در این اثر نام برده شده است، ولی مفاهیم و اصطلاحات فلسفی که از زمان خواجه نصیر وارد کلام شیعه شده است، در این اثر دیده نمیشود. مؤلف از پارهای علمای شیعی پیش از خود، مانند خاندان نوبختی، [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]، [[علمالهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] (بهخصوص از دو کتاب [[الاقتصاد الهادي إلی طريق الرشاد|الاقتصاد]] و التمهيد)، [[ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم|ابوالصلاح حلبی]] که شاگرد [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و [[علمالهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]] بوده و بالاخره از [[حمصی رازی، محمود بن علی|حمصی رازی]] نام برده است. از ساختار کتاب و محتوای آن میتوان فهمید که مؤلف متأثر از کتاب «[[المنقذ من التقليد]]» [[حمصی رازی، محمود بن علی|حمصی رازی]] بوده است.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص6-5</ref>. | ||
برخی دیگر از محققان نظریه پیروی نویسنده از مکتب ابوالحسین بصری را نپذیرفته، چنین نوشتهاند: «خلاصة النظر از کتابهای نویافتهای است که به نویسندهای امامیمذهب و ناشناخته تعلق دارد. شواهد نشان میدهد که نویسنده این کتاب در دوره میانی سده ششم و هفتم هجری زندگی | برخی دیگر از محققان نظریه پیروی نویسنده از مکتب ابوالحسین بصری را نپذیرفته، چنین نوشتهاند: «خلاصة النظر از کتابهای نویافتهای است که به نویسندهای امامیمذهب و ناشناخته تعلق دارد. شواهد نشان میدهد که نویسنده این کتاب در دوره میانی سده ششم و هفتم هجری زندگی میکرده و برخی مستشرقان در یک ادعایی نهچندان متقن و محکم، معتزلی بودن نویسنده و پیروی او از مکتب متأخر معتزله - یعنی مکتب ابوالحسین بصری - را مطرح کردهاند. در واقع، نویسنده کتاب، به سنت کلامی پیشین امامیه - بهطور عمده اندیشه شیخ مفید - نیز تعلق خاطر داشته است»<ref>ر.ک: بیاتی، حیدر، ص143</ref>. | ||
در این اثر هیچ اشارهای به نام نویسنده نشده است. همچنین با بررسیهای انجامشده هیچ ارجاعی به این کتاب در کتابهای دیگر نیست؛ علاوه بر این، هیچ اشارهای به کتابی با نام خلاصة النظر در فهارس به دست نیامد. بنابراین هیچ اطلاعی از شخصیت نویسنده در دست نیست و تنها راه پیش روی ما برای شناختن وی، تأمل در مطالب کتاب است. نویسنده این کتاب از متکلمان امامیه اثناعشری است و در این اثر به اثبات امامت ائمه(ع) پرداخته و از غیبت امام دوازدهم(ع) بحث کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص149</ref>. | در این اثر هیچ اشارهای به نام نویسنده نشده است. همچنین با بررسیهای انجامشده هیچ ارجاعی به این کتاب در کتابهای دیگر نیست؛ علاوه بر این، هیچ اشارهای به کتابی با نام خلاصة النظر در فهارس به دست نیامد. بنابراین هیچ اطلاعی از شخصیت نویسنده در دست نیست و تنها راه پیش روی ما برای شناختن وی، تأمل در مطالب کتاب است. نویسنده این کتاب از متکلمان امامیه اثناعشری است و در این اثر به اثبات امامت ائمه(ع) پرداخته و از غیبت امام دوازدهم(ع) بحث کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص149</ref>. | ||
با مطالعه کتاب درمییابیم که اندیشههای نویسنده با مقداری تندروی همراه است. او قائلین به «أکوان» را کافر میداند. این شیوه فکری و روش برخورد با اندیشهها، خواننده را به یاد ابن عودی میاندازد که او کسانی را که قائل به نظریه شیئیت شیء در عدم بودند، کافر میدانست و آنان را مستحق زکات نمیدانست. با توجه به اینکه نویسنده با برخی از آراء معتزلیان - همچون بحث وجوب اصلح - آشنا نبوده، منکر وجوب اصلح شده و قول به وجوب آن را به معتزله نسبت داده است. درحالیکه معتزله در این مسئله اختلاف نظر دارند؛ بهطوریکه معتزله بغداد قائل به وجوب اصلح شدند و در مقابل معتزله بصره منکر آن بودند. آنچه از شواهد پیداست، نویسنده کتاب از دسترسی به برخی کتابها محروم بوده است. به همین دلیل، نسبت قوله به تجرد نفس به [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] را منکر شده است. او با این استدلال که قول به تجرد نفس با عدل و اختیار انسان منافات دارد، قول به مادی بودن حقیقت انسان را به شیخ مفید نسبت داده است که اگر نویسنده کتاب به کتابهای [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]، مانند [[اوائل المقالات|أوائل المقالات]] یا [[المسائل السروية]] دسترسی داشت، چنین قضاوتهایی | با مطالعه کتاب درمییابیم که اندیشههای نویسنده با مقداری تندروی همراه است. او قائلین به «أکوان» را کافر میداند. این شیوه فکری و روش برخورد با اندیشهها، خواننده را به یاد ابن عودی میاندازد که او کسانی را که قائل به نظریه شیئیت شیء در عدم بودند، کافر میدانست و آنان را مستحق زکات نمیدانست. با توجه به اینکه نویسنده با برخی از آراء معتزلیان - همچون بحث وجوب اصلح - آشنا نبوده، منکر وجوب اصلح شده و قول به وجوب آن را به معتزله نسبت داده است. درحالیکه معتزله در این مسئله اختلاف نظر دارند؛ بهطوریکه معتزله بغداد قائل به وجوب اصلح شدند و در مقابل معتزله بصره منکر آن بودند. آنچه از شواهد پیداست، نویسنده کتاب از دسترسی به برخی کتابها محروم بوده است. به همین دلیل، نسبت قوله به تجرد نفس به [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] را منکر شده است. او با این استدلال که قول به تجرد نفس با عدل و اختیار انسان منافات دارد، قول به مادی بودن حقیقت انسان را به شیخ مفید نسبت داده است که اگر نویسنده کتاب به کتابهای [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]، مانند [[اوائل المقالات|أوائل المقالات]] یا [[المسائل السروية]] دسترسی داشت، چنین قضاوتهایی نمیکرد؛ زیرا نوعی نظریه تجرد نفس بهصراحت، در این دو کتاب پذیرفته شده و شیخ مفید در هیچکدام از آثار خود، به جسمانیت نفس نظر نداده است.<ref>ر.ک: همان، ص149</ref>. | ||
در صفحه عنوان کتاب چنین آمده: «از نویسندهای شیعی و معتزلی». اصرار [[اشميتکه، زابينه|زابینه اشمیتکه]]، محقق کتاب بر پیروی نویسنده کتاب از ابوالحسین بصری یا دادن عنوان «معتزلی» به او روی جلد کتاب، به این دلیل نیست که نویسنده به اصول پنجگانه معتزله اعتقاد داشت یا امامت را همانند معتزله منکر بود، بلکه دلیل آن، این است که نویسنده کتاب در برخی مسائل کلامی - که بیشتر آن بر مسائلی از توحید و عدل متمرکز است - موضعی شبیه موضع ابوالحسین داشته است. بنا بر گزارش اشمیتکه در مقدمه انگلیسی خود بر کتاب، برخی از این مسائل عبارتند از: | در صفحه عنوان کتاب چنین آمده: «از نویسندهای شیعی و معتزلی». اصرار [[اشميتکه، زابينه|زابینه اشمیتکه]]، محقق کتاب بر پیروی نویسنده کتاب از ابوالحسین بصری یا دادن عنوان «معتزلی» به او روی جلد کتاب، به این دلیل نیست که نویسنده به اصول پنجگانه معتزله اعتقاد داشت یا امامت را همانند معتزله منکر بود، بلکه دلیل آن، این است که نویسنده کتاب در برخی مسائل کلامی - که بیشتر آن بر مسائلی از توحید و عدل متمرکز است - موضعی شبیه موضع ابوالحسین داشته است. بنا بر گزارش اشمیتکه در مقدمه انگلیسی خود بر کتاب، برخی از این مسائل عبارتند از: |
ویرایش