۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
کتاب اسفار، از مهمترین کتابهای فلسفی در «حکمت متعالیه» است که تاکنون حواشی و شروح بسیاری بر آن نوشته شده است و از دیرباز از کتابهای درسی در حوزه و دانشگاه بوده است. نویسنده در این کتاب، با اشاره به برخی از مباحث اسفار، به نقل و نقد دیدگاه دیگر فلاسفه پیرامون آن مباحث پرداخته است. | کتاب اسفار، از مهمترین کتابهای فلسفی در «حکمت متعالیه» است که تاکنون حواشی و شروح بسیاری بر آن نوشته شده است و از دیرباز از کتابهای درسی در حوزه و دانشگاه بوده است. نویسنده در این کتاب، با اشاره به برخی از مباحث اسفار، به نقل و نقد دیدگاه دیگر فلاسفه پیرامون آن مباحث پرداخته است. | ||
سبک نگارش اثر به شیوه رایج «قوله - أقول» در 201 شماره ارائه شده است. با این توضیح که اینگونه نیست که نویسنده همواره کلام [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] را نقل و سپس نقد و تشریح نماید؛ بلکه گاه کلام نویسنده اسفار و گاه نظرات دیگر فلاسفه، چون [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] یا [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]] و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] را با ذکر نام آنها آورده و در ذیل هر سخن با ذکر «أقول» آنها را شرح و نقد کرده است. شارح در اولین فصل از کتاب در اثبات وجود واجبالوجود بهوسیله برهان صدیقین - پس از ذکر کلامی از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]]، مبنی بر اینکه حد وسط در برهان مزبور در حقیقت چیزی جز وجود او نیست – نوشته است: این برهان، هیچکدام از دو برهان «لمی» و «انی»، به اصطلاح منطقی آن نیست؛ مگر اینکه برهان «لمی» را اعم از آنچه در منطق ذکر شده است (اثبات معلول از ناحیه علت) بدانیم و بگوییم: شامل اثبات علت از ناحیه خودش در مقام اثبات (نه در مقام ثبوت تا دور لازم آید) نیز | سبک نگارش اثر به شیوه رایج «قوله - أقول» در 201 شماره ارائه شده است. با این توضیح که اینگونه نیست که نویسنده همواره کلام [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] را نقل و سپس نقد و تشریح نماید؛ بلکه گاه کلام نویسنده اسفار و گاه نظرات دیگر فلاسفه، چون [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] یا [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]] و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] را با ذکر نام آنها آورده و در ذیل هر سخن با ذکر «أقول» آنها را شرح و نقد کرده است. شارح در اولین فصل از کتاب در اثبات وجود واجبالوجود بهوسیله برهان صدیقین - پس از ذکر کلامی از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]]، مبنی بر اینکه حد وسط در برهان مزبور در حقیقت چیزی جز وجود او نیست – نوشته است: این برهان، هیچکدام از دو برهان «لمی» و «انی»، به اصطلاح منطقی آن نیست؛ مگر اینکه برهان «لمی» را اعم از آنچه در منطق ذکر شده است (اثبات معلول از ناحیه علت) بدانیم و بگوییم: شامل اثبات علت از ناحیه خودش در مقام اثبات (نه در مقام ثبوت تا دور لازم آید) نیز میشود... مطابق این تعمیم، برهان صدیقین، «لمی» است نه «انی». | ||
سپس دیدگاه [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] را در اینباره ذکر میکند. به نظر علامه، برهان صدیقین، برهان «انی» است که در آن از طریق برخی از لوازم، سلوک | سپس دیدگاه [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] را در اینباره ذکر میکند. به نظر علامه، برهان صدیقین، برهان «انی» است که در آن از طریق برخی از لوازم، سلوک میشود. | ||
(اساسا به عقیده علامه در فلسفه الهی، غیر از برهان «إن» که در آن از یکی از متلازمین پی به ملازم دیگر برده | (اساسا به عقیده علامه در فلسفه الهی، غیر از برهان «إن» که در آن از یکی از متلازمین پی به ملازم دیگر برده میشود، برهان دیگری (یعنی برهان «لم») راه ندارد؛ زیرا موضوع فلسفه، موجود است و محمول این موضوع بهنحوی مساوی با موضوع (یعنی موجود) است و چیزی جز وجود نداریم، که بخواهد علت ثبوت محمول یا موضوع قرار گیرد؛ زیرا هرچه هست همین موضوع یا محمول است. در همین راستا ذیل سخن ملاصدرا در اسفار – که میگوید: ما از مقصود پی به مقصود میبریم - علامه میافزاید: «معذلک این برهان، «انّی» است؛ زیرا از ملازم شیء به خود شیء پی بردهایم؛ چون بین حقیقت وجود و ضرورت ازلیبودن او تلازم است و هرگز ذات، علت خود ذات یا علت صفات ذات، که عین ذاتند، نمیتواند باشد». به نظر وی، تعبیر «راه عین مقصود است»، تعبیری فلسفی نیست؛ چون ما از احد متلازمین (آن مرتبه تامه هستی)، به ملازم دیگر (وجوب ازلی) پی بردهایم. بر فرض اینکه اتحاد راه و هدف و نامگذاری آن به برهان صدیقین درست باشد، ولی برهان «لمی» نخواهد بود، بلکه همان برهان «انی» معتبر است)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5-3؛ فقیه ایمانی، فاطمه، ص48</ref>. | ||
فهرست مطالب کتاب در انتهای اثر ذکر شده است. | فهرست مطالب کتاب در انتهای اثر ذکر شده است. |
ویرایش