۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یا' به 'یا') |
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
{{شعر}}{{ب|''چو مردان زن أنا الحق تو همیشه''|2=''مترس از روبهان، ای شیر بیشه''}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|''چو مردان زن أنا الحق تو همیشه''|2=''مترس از روبهان، ای شیر بیشه''}}{{پایان شعر}} | ||
در تداوم این اندیشه، شاعر از پدر و پسری بازرگان که با کشتی خود در دریا سفر | در تداوم این اندیشه، شاعر از پدر و پسری بازرگان که با کشتی خود در دریا سفر میکنند، تمثیلی به میان آورده که بعد از گفتگویی طولانی میان پدر و پسر که خطر دریا از دیدگاه او پسندیده نیست، پدر را به باد ملامت میگیرد، ولی سرانجام با استدلال پدر، تسلیم و مجاب میگردد و به دنبال آن، افق روشنی از حقیقت نمودار میگردد که آن «شریعت» نام دارد و این همان چیزی است که پدر، فرزند را به درک و قبول آن، سفارش میکند و شاعر نیز ضمن تأکید به اهمیت و ارزشمندی آن، چنین میفرماید: | ||
{{شعر}}{{ب|''شریعت کوش و آنگه کن طریقت''|2=''سوم ره دم زن از عین حقیقت''}}{{ب|''حقیقت در شریعت میتوان یافت''|2='' طریقت در حقیقت، نیز بشتافت''}}{{ب|''مقام ایمنی در شرع یابی''|2='' که اندر وی، تو اصل و فرع یابی''}}{{ب|''ز شرع مصطفی مگذر زمانی''|2=''دمادم تا کنی از وی بیانی''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه شش و هفت</ref>. | {{شعر}}{{ب|''شریعت کوش و آنگه کن طریقت''|2=''سوم ره دم زن از عین حقیقت''}}{{ب|''حقیقت در شریعت میتوان یافت''|2='' طریقت در حقیقت، نیز بشتافت''}}{{ب|''مقام ایمنی در شرع یابی''|2='' که اندر وی، تو اصل و فرع یابی''}}{{ب|''ز شرع مصطفی مگذر زمانی''|2=''دمادم تا کنی از وی بیانی''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه شش و هفت</ref>. | ||
در صفحاتی دیگر از دفتر اول کتاب، از چگونگی آفرینش حضرت حوا و وصلت حضرت آدم با او و سپس از ماجرای رانده شدن آنان از بهشت به اغوای شیطان، سخن به میان آمده که به مناجات پرسوز و گداز آدم با حضرت حق میانجامد و این بخش از کتاب، از زیباترین و درعینحال، غمانگیزترین تراژدی زندگی حضرت آدم و فرزندان تنهای او، بهویژه در روزگار ماست. شاعر برای چاره و درمان این درد در میان فرزندان آدم، از طریقت عرفان سخن به میان کشیده و برای رهایی آدمی از تنهایی و آز و نیاز او، مجددا به صراط مستقیم شریعت گام میگذارد و شریعت را زیربنای عرفان معرفی | در صفحاتی دیگر از دفتر اول کتاب، از چگونگی آفرینش حضرت حوا و وصلت حضرت آدم با او و سپس از ماجرای رانده شدن آنان از بهشت به اغوای شیطان، سخن به میان آمده که به مناجات پرسوز و گداز آدم با حضرت حق میانجامد و این بخش از کتاب، از زیباترین و درعینحال، غمانگیزترین تراژدی زندگی حضرت آدم و فرزندان تنهای او، بهویژه در روزگار ماست. شاعر برای چاره و درمان این درد در میان فرزندان آدم، از طریقت عرفان سخن به میان کشیده و برای رهایی آدمی از تنهایی و آز و نیاز او، مجددا به صراط مستقیم شریعت گام میگذارد و شریعت را زیربنای عرفان معرفی میکند. لذا انسان گمراه را به حرکت در آن فرامیخواند؛ چنانکه گوید: | ||
{{شعر}}{{ب|''شریعت مر مرا آزاد کرده است''|2=''ز غمهای جهانم شاد کرده است''}}{{ب|''شریعت | {{شعر}}{{ب|''شریعت مر مرا آزاد کرده است''|2=''ز غمهای جهانم شاد کرده است''}}{{ب|''شریعت میکند تحقیق روشن ''|2=''خدا میگوید این اسرار بر من''}}{{پایان شعر}} | ||
و مراد شاعر این است که دین، زبان روحبخش خداست که بهوسیله آن با بشر، برای هدایت وی به شاهراه خوشبختی و کامیابی، سخن میگوید تا او را از اسارت آز و نیاز خویش برهاند<ref>ر.ک: همان، صفحه هفت</ref>. | و مراد شاعر این است که دین، زبان روحبخش خداست که بهوسیله آن با بشر، برای هدایت وی به شاهراه خوشبختی و کامیابی، سخن میگوید تا او را از اسارت آز و نیاز خویش برهاند<ref>ر.ک: همان، صفحه هفت</ref>. | ||
مطالب دفتر اول، زمانی به شور و شیدایی خاص خود میرسد که حکایاتی از شیخ ابوسعید ابوالخیر و شیخ شبلی مطرح میگردد. در اینجاست که خواننده یکباره از خود رها شده و به افقهای بیکران و دوردست اندیشههای الهی دست مییابد و احساس سبکی و مسرت و بشاشت از هستی خود | مطالب دفتر اول، زمانی به شور و شیدایی خاص خود میرسد که حکایاتی از شیخ ابوسعید ابوالخیر و شیخ شبلی مطرح میگردد. در اینجاست که خواننده یکباره از خود رها شده و به افقهای بیکران و دوردست اندیشههای الهی دست مییابد و احساس سبکی و مسرت و بشاشت از هستی خود میکند و در نهایت، دفتر اول کتاب با ذکر بینشانی حضرت دوست و مناجات شاعر با او، خاتمه مییابد<ref>همان، صفحه هفت - هشت</ref>. | ||
دفتر دوم نیز با ستایش پروردگار مهربان و برشمردن کمالات او و سپس سخن عشق، آغاز میگردد که از سوی قادر متعال به انسان مرحمت شده است. پس از آن، از حلاج و سؤال کردن شخصی از وی، در خصوص حضرت آدم(ع) ادامه مییابد و هدف آن است تا نشان دهد که چگونه او از من افلاکی خود، به جهان خاکی فروافتاده و گرفتار آز و نیاز در زمین گردیده است: | دفتر دوم نیز با ستایش پروردگار مهربان و برشمردن کمالات او و سپس سخن عشق، آغاز میگردد که از سوی قادر متعال به انسان مرحمت شده است. پس از آن، از حلاج و سؤال کردن شخصی از وی، در خصوص حضرت آدم(ع) ادامه مییابد و هدف آن است تا نشان دهد که چگونه او از من افلاکی خود، به جهان خاکی فروافتاده و گرفتار آز و نیاز در زمین گردیده است: | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
و بدین ترتیب، به انسان یادآوری | و بدین ترتیب، به انسان یادآوری میکند که چگونه با همه عزتی که داشته، غریبانه به خاک فروافتاده و از زندگی سعادتآمیز بهشت، تنزل یافته و در پی زندگی دو روزه دنیایی، اسیر لعنت زمین گردیده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه هشت</ref>. | ||
در جای دیگر این دفتر، ضمن برشمردن عنایاتی که از پروردگار عالم به انسان مرحمت گردیده، به او یادآور میگردد که همه هستی بهخاطر او آفریده شده، اما وی بیخبر و ناسپاس مانده است و دقیقا این همان چیزی است که این بیت مشهور سعدی را به ذهن متبادر میسازد که: | در جای دیگر این دفتر، ضمن برشمردن عنایاتی که از پروردگار عالم به انسان مرحمت گردیده، به او یادآور میگردد که همه هستی بهخاطر او آفریده شده، اما وی بیخبر و ناسپاس مانده است و دقیقا این همان چیزی است که این بیت مشهور سعدی را به ذهن متبادر میسازد که: | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
{{شعر}}{{ب|''ز خود آسوده شو، اندر فنا کوش''|2=''مگو بسیار در جان باش خاموش''}}{{پایان شعر}}. | {{شعر}}{{ب|''ز خود آسوده شو، اندر فنا کوش''|2=''مگو بسیار در جان باش خاموش''}}{{پایان شعر}}. | ||
و در پایان آن نتیجهگیری | و در پایان آن نتیجهگیری میکند که تمامی اشیا و پدیدههای عالم از یک نور واحدند و به قول حافظ: | ||
{{شعر}}{{ب|''یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد''|2=''''}}{{پایان شعر}}. | {{شعر}}{{ب|''یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد''|2=''''}}{{پایان شعر}}. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
{{شعر}}{{ب|''هر آن کو جز محمد(ص) پیر جوید''|2='' به هرزه هرچه گوید، هیچ گوید''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه هشت - نه</ref>. | {{شعر}}{{ب|''هر آن کو جز محمد(ص) پیر جوید''|2='' به هرزه هرچه گوید، هیچ گوید''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه هشت - نه</ref>. | ||
طولانیترین بخش پایانی دفتر دوم، آمیزهای است از تمامی اندیشههای متصوفانه شاعر که از مطالب کل کتاب به تألیف آمده و اهم آن اشاره به سرانجام هولناکی است که شاعر از افشای راز دارد و سپس به عظمت نام خود که از محمد رسولالله(ص) نشان و نشأت دارد و او نیز چون پیامبر(ص) در هدایت انام پیشقدم و پیشقراول است، یاد | طولانیترین بخش پایانی دفتر دوم، آمیزهای است از تمامی اندیشههای متصوفانه شاعر که از مطالب کل کتاب به تألیف آمده و اهم آن اشاره به سرانجام هولناکی است که شاعر از افشای راز دارد و سپس به عظمت نام خود که از محمد رسولالله(ص) نشان و نشأت دارد و او نیز چون پیامبر(ص) در هدایت انام پیشقدم و پیشقراول است، یاد میکند و کتاب خویش را گنجی مخفی و شایان که از کل ذرات عالم سخن میگوید، معرفی مینماید<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش