۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اي ' به 'ای ') |
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
نام این کتاب گویا از ابداعات مؤلف باشد، او مینویسد: «علم اکتناه» شامل دو علم کهنخطشناسی (Palaeography) و نسخهشناسی (Codicology) است. نویسنده، معتقد است این دو اصطلاح از یکدیگر جدا نیستند و هر پژوهشگر و فهرستنگاری باید از سیر تحول خطوط عربی، صنعت کاغذ، شیشه، الیاف، مس، آهن، چوب و همچنین ساخت قلم، مرکب، رنگ، صحافی و تجلید، تذهیب و زرکوبی و نظایر آن در سراسر سرزمینهای اسلامی مطلع باشد. شاید به همین خاطر است که کتاب «الاكتناه» با موضوعات بسیاری که در هر دو رشته مورد توجه قرار گرفته است، به دلیل گستردگی و تنوع بیش از اندازه هریک از موضوعات، موفق به ادای حق مطلب در بسیاری از مباحث نگردیده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: نیازی، شهریار، ص379]</ref>. | نام این کتاب گویا از ابداعات مؤلف باشد، او مینویسد: «علم اکتناه» شامل دو علم کهنخطشناسی (Palaeography) و نسخهشناسی (Codicology) است. نویسنده، معتقد است این دو اصطلاح از یکدیگر جدا نیستند و هر پژوهشگر و فهرستنگاری باید از سیر تحول خطوط عربی، صنعت کاغذ، شیشه، الیاف، مس، آهن، چوب و همچنین ساخت قلم، مرکب، رنگ، صحافی و تجلید، تذهیب و زرکوبی و نظایر آن در سراسر سرزمینهای اسلامی مطلع باشد. شاید به همین خاطر است که کتاب «الاكتناه» با موضوعات بسیاری که در هر دو رشته مورد توجه قرار گرفته است، به دلیل گستردگی و تنوع بیش از اندازه هریک از موضوعات، موفق به ادای حق مطلب در بسیاری از مباحث نگردیده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: نیازی، شهریار، ص379]</ref>. | ||
اثر حاضر، ازآنجاکه حاصل گذران عمری تتبع مؤلف در نسخهشناسی عربی است، حاوی نکات بسیار ارزشمندی است که نویسنده درباره پیدایی خط عربی آورده و این خط را تحولیافته از خط نبطی دانسته است. نبطیها جانشینان قوم ثمود بودند و در مناطق آنان سکنی داشتند و خط خود را از آرامیها و فنیقیها آموخته بودند. اهل حیره این خط را از مردم انبار آموختند و این هر دو قوم در سیطره نفوذ ایرانیان و دولت ساسانی بودند، سرانجام اهل حجاز در مراودات خود با اهالی این مناطق، خط مزبور را از اهالی حیره و انبار آموختند. نویسنده مبحثی را به تاریخ و تمدن نبطیها اختصاص داده است و | اثر حاضر، ازآنجاکه حاصل گذران عمری تتبع مؤلف در نسخهشناسی عربی است، حاوی نکات بسیار ارزشمندی است که نویسنده درباره پیدایی خط عربی آورده و این خط را تحولیافته از خط نبطی دانسته است. نبطیها جانشینان قوم ثمود بودند و در مناطق آنان سکنی داشتند و خط خود را از آرامیها و فنیقیها آموخته بودند. اهل حیره این خط را از مردم انبار آموختند و این هر دو قوم در سیطره نفوذ ایرانیان و دولت ساسانی بودند، سرانجام اهل حجاز در مراودات خود با اهالی این مناطق، خط مزبور را از اهالی حیره و انبار آموختند. نویسنده مبحثی را به تاریخ و تمدن نبطیها اختصاص داده است و میگوید: حساب جمل و حروف ابجدی را نیز عربها از این خط عاریه گرفتند. وی در اینباره خواننده را به کتاب سلیمان بن عبدالرحمان الذییب ارجاع میدهد که در آن 90 تصویر از کتیبههای نبطی و آرامی به کوشش کتابخانه ملی ملک فهد منتشر شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: همان]</ref>. | ||
نویسنده باور دارد که با مقایسه دقیق این کتیبهها و حروف بهکاررفته در آنها با خط عربی سه قرن نخست هجری ثابت میشود که خط عربی نبطی ندارد. نویسنده پس از بیان نکاتی درباره خط عربی، به مباحث مربوط به تحقیق در نسخ خطی میپردازد و بهصورت تجربی و موردی ما را با خطاهای پژوهشگران در این قبیل نسخهها آشنا میکند و دلایلی را از جمله سودجویی، سهلانگاری،عدم تخصص و پشتوانه علمی برای تصحیح نسخ ذکر مینماید و در این میان از نام بردن افراد هم ابایی ندارد. او همچنین به تلاش مستشرقان در زمینه تصحیح نسخههای خطی عربی اشاره میکند و برخی اشتباهات آنان را در فهم زبان عربی و تصحیف متذکر | نویسنده باور دارد که با مقایسه دقیق این کتیبهها و حروف بهکاررفته در آنها با خط عربی سه قرن نخست هجری ثابت میشود که خط عربی نبطی ندارد. نویسنده پس از بیان نکاتی درباره خط عربی، به مباحث مربوط به تحقیق در نسخ خطی میپردازد و بهصورت تجربی و موردی ما را با خطاهای پژوهشگران در این قبیل نسخهها آشنا میکند و دلایلی را از جمله سودجویی، سهلانگاری،عدم تخصص و پشتوانه علمی برای تصحیح نسخ ذکر مینماید و در این میان از نام بردن افراد هم ابایی ندارد. او همچنین به تلاش مستشرقان در زمینه تصحیح نسخههای خطی عربی اشاره میکند و برخی اشتباهات آنان را در فهم زبان عربی و تصحیف متذکر میگردد. نویسنده هشدار میدهد که پژوهشگران نسخههای خطی نبایستی صرفا به شهرت مستشرقان اعتماد ورزند؛ زیرا آنان نیز اشتباهات فاحشی را مرتکب شدهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: همان]</ref>. | ||
وی سپس به تحقیق در نسخههای منحصربهفرد و چگونگی پرداختن به مسودهها و مبیضهها اشاره میکند و راهحلهای عملگرایانهای ارائه میدهد. همچنین به هریک از مباحث مربوط به تصحیح نسخههای خطی نظیر مشکلات فهرستنویسی، تعدد نسخ، افتادگی پیش و پس صفحات، نوع خط و شناسایی آن اشاره میکند و مواردی را که خود با آنها برخورد داشته برمیشمارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: همان]</ref>. | وی سپس به تحقیق در نسخههای منحصربهفرد و چگونگی پرداختن به مسودهها و مبیضهها اشاره میکند و راهحلهای عملگرایانهای ارائه میدهد. همچنین به هریک از مباحث مربوط به تصحیح نسخههای خطی نظیر مشکلات فهرستنویسی، تعدد نسخ، افتادگی پیش و پس صفحات، نوع خط و شناسایی آن اشاره میکند و مواردی را که خود با آنها برخورد داشته برمیشمارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: همان]</ref>. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
به گمان نویسنده، فهرستنویس نسخههای خطی بیشتر از پژوهشگر و مصحح عذاب میکشد و با مشکلات بیشتری دستبهگریبان است. او همچنین به فهرستنویسی و تحقیق در کشکولها و مشکلات آن اشاره میکند و کشکول را شبیه دفتر یادداشت و دفتر خاطرات میداند و مینویسد: دارنده این کشکولها هرآنچه را برایش مهم بوده، مینگاشته است و میافزاید: برخی از این کشکولها بهصورت تذکره، نظیر تذکره حمیدی، تذکره ابن مکتوم و تذکره صفدی به دست ما رسیده است. نویسنده باور دارد که اصل واژه «کشکول»، فارسی است و به انبان بیضویشکلی گفته میشود که از مواد معدنی و یا چوب ساخته میشد و نوع مرغوب آن از درخت گردوی هندی بوده که دراویش حمل میکردهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: همان]</ref>. | به گمان نویسنده، فهرستنویس نسخههای خطی بیشتر از پژوهشگر و مصحح عذاب میکشد و با مشکلات بیشتری دستبهگریبان است. او همچنین به فهرستنویسی و تحقیق در کشکولها و مشکلات آن اشاره میکند و کشکول را شبیه دفتر یادداشت و دفتر خاطرات میداند و مینویسد: دارنده این کشکولها هرآنچه را برایش مهم بوده، مینگاشته است و میافزاید: برخی از این کشکولها بهصورت تذکره، نظیر تذکره حمیدی، تذکره ابن مکتوم و تذکره صفدی به دست ما رسیده است. نویسنده باور دارد که اصل واژه «کشکول»، فارسی است و به انبان بیضویشکلی گفته میشود که از مواد معدنی و یا چوب ساخته میشد و نوع مرغوب آن از درخت گردوی هندی بوده که دراویش حمل میکردهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: همان]</ref>. | ||
نویسنده به مشکلات متعدد فهرستنویسان در چند صفحه اشاره میکند و در این زمینه اگرچه ظاهرا چیزی را از قلم نمیاندازد، اما کفایت مطلب ادا | نویسنده به مشکلات متعدد فهرستنویسان در چند صفحه اشاره میکند و در این زمینه اگرچه ظاهرا چیزی را از قلم نمیاندازد، اما کفایت مطلب ادا نمیگردد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: همان]</ref>. | ||
نویسنده، علاقهمند است بداند حروف تعقیبه (رکابه، پاورق) که بهمنزله نشانههای اختصاری برای انتهای سطور و صفحهبندی مهم بودهاند، از چه زمانی معمول شده است. او در این مورد به یکی از قدیمیترین نسخههای خطی که بر ورق نگاشته شده، بهعنوان «آداب الفلاسفة»، اثر حنین بن اسحاق (متوفی260ق) اشاره میکند که در دانشگاه تهران نگهداری میشود. او | نویسنده، علاقهمند است بداند حروف تعقیبه (رکابه، پاورق) که بهمنزله نشانههای اختصاری برای انتهای سطور و صفحهبندی مهم بودهاند، از چه زمانی معمول شده است. او در این مورد به یکی از قدیمیترین نسخههای خطی که بر ورق نگاشته شده، بهعنوان «آداب الفلاسفة»، اثر حنین بن اسحاق (متوفی260ق) اشاره میکند که در دانشگاه تهران نگهداری میشود. او میگوید: «تعقیبهها» بعدها بهصورت شمارهگذاری صفحات درآمدهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/380 ر.ک: همان، ص380]</ref>. | ||
نویسنده سپس به برخی علائم اختصاری در زبان عربی اشاره میکند و معتقد است تجلید و صحافی از همان ابتدا در تاریخ اسلام معمول بوده و کراسهها (جزوبندی) بهتر از لفافه (طومارنویسی) تشخیص داده شده است. قرآن نیز از همان ابتدا بهصورت مصحف بوده است، نه لفافه<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/380 ر.ک: همان]</ref>. | نویسنده سپس به برخی علائم اختصاری در زبان عربی اشاره میکند و معتقد است تجلید و صحافی از همان ابتدا در تاریخ اسلام معمول بوده و کراسهها (جزوبندی) بهتر از لفافه (طومارنویسی) تشخیص داده شده است. قرآن نیز از همان ابتدا بهصورت مصحف بوده است، نه لفافه<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/380 ر.ک: همان]</ref>. |
ویرایش