پرش به محتوا

جلوه‌های ولایت در شعر فارسی (تا سده نهم): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}
}}


'''جلوه‎های ولایت در شعر فارسی (تا سده نهم) '''، زیر نظر [[احمدی بیرجندی، احمد|احمد احمدی بیرجندی]]، کتابی است به زبان فارسی که در آن، به معرفی شاعرانی پارسی‎زبانی پرداخته شده است که در موضوعات مرتبط با تشیع، شعر سروده‎اند.  
'''جلوه‎های ولایت در شعر فارسی (تا سده نهم) '''، زیر نظر [[احمدی بیرجندی، احمد|احمد احمدی بیرجندی]]، کتابی است به زبان فارسی که در آن، به معرفی شاعرانی پارسی‎زبانی پرداخته شده است که در موضوعات مرتبط با تشیع، شعر سروده‌اند.  


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۵: خط ۳۵:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه آقای [[رکنی یزدی، محمدمهدی|یزدی]]، نکاتی در مورد شعر و شاعران بیان شده است. به عقیده وی، اگر شماری از اشعار، مدح و چاپلوسی یا قدح و هجو را همچو خاشاک با خود حمل کرده و مایه بدنامی شعر و شاعر شده است، اما در اصل و بنیان، شعر از شعور است و روشنگر حقایق و نموداری از فهم شاعر و اگر ایرادی هست، بر زمانه‎ای است که حاکمان آن، مداح‎پرورند و خریدار کالای فاسد تملق و نیز بر آدمیانی که این ذوق هنری را نابجا به کار برده‎اند<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص7</ref>.
در مقدمه آقای [[رکنی یزدی، محمدمهدی|یزدی]]، نکاتی در مورد شعر و شاعران بیان شده است. به عقیده وی، اگر شماری از اشعار، مدح و چاپلوسی یا قدح و هجو را همچو خاشاک با خود حمل کرده و مایه بدنامی شعر و شاعر شده است، اما در اصل و بنیان، شعر از شعور است و روشنگر حقایق و نموداری از فهم شاعر و اگر ایرادی هست، بر زمانه‌ای است که حاکمان آن، مداح‎پرورند و خریدار کالای فاسد تملق و نیز بر آدمیانی که این ذوق هنری را نابجا به کار برده‌اند<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص7</ref>.


در مقدمه نویسنده، سیر بحث کتاب مشخص شده و شیعه در احادیث و آغاز پیدایش آن بررسی شده و درباره کلمه «شعیه» و معنای آن از جهت «لغت» و «اصطلاح» در قرآن و حدیث، بحث شده است.
در مقدمه نویسنده، سیر بحث کتاب مشخص شده و شیعه در احادیث و آغاز پیدایش آن بررسی شده و درباره کلمه «شعیه» و معنای آن از جهت «لغت» و «اصطلاح» در قرآن و حدیث، بحث شده است.
نویسنده در این طرح، تنها به اصول اعتقادی شعیه امامیه پرداخته است، ولی در نقل اشعار، به شاعران اهل سنت یا فرقه‎های دیگر تشیع که در ستایش ائمه(ع) شعر سروده‎اند نیز نظر داشته است.
نویسنده در این طرح، تنها به اصول اعتقادی شعیه امامیه پرداخته است، ولی در نقل اشعار، به شاعران اهل سنت یا فرقه‎های دیگر تشیع که در ستایش ائمه(ع) شعر سروده‌اند نیز نظر داشته است.
در انتها، موقعیت و مقام شعر در اسلام و تشیع، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص9-25</ref>.
در انتها، موقعیت و مقام شعر در اسلام و تشیع، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص9-25</ref>.


خط ۴۵: خط ۴۵:
شاعران پارسی‎زبان از آغاز به غدیر خم و نصب [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] به‎عنوان «وصی»، «ولی» و «افضلیت» آن حضرت، اشاراتی دارند. در فصل دوم، برحسب تقدم و تأخر زمانی، به اشعاری که پیرامون واقعه قدیر خم می‎باشد، اشاره شده است. این اشعار، متعلق به: کسایی مروزی، بندار رازی، فردوسی، ناصرخسرو قبادیانی، سنایی غزنوی، قوامی رازی، معزی امیر نیشابوری، [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار]]، بابا افضل کاشانی، [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‎الدین محمد مولوی]]، ابن یمین فریومدی، سلمان ساوجی، شاه نعمت‎الله ولی و اسیری لاهیجی است.<ref>ر.ک: همان، ص30-40</ref>.
شاعران پارسی‎زبان از آغاز به غدیر خم و نصب [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] به‎عنوان «وصی»، «ولی» و «افضلیت» آن حضرت، اشاراتی دارند. در فصل دوم، برحسب تقدم و تأخر زمانی، به اشعاری که پیرامون واقعه قدیر خم می‎باشد، اشاره شده است. این اشعار، متعلق به: کسایی مروزی، بندار رازی، فردوسی، ناصرخسرو قبادیانی، سنایی غزنوی، قوامی رازی، معزی امیر نیشابوری، [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار]]، بابا افضل کاشانی، [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‎الدین محمد مولوی]]، ابن یمین فریومدی، سلمان ساوجی، شاه نعمت‎الله ولی و اسیری لاهیجی است.<ref>ر.ک: همان، ص30-40</ref>.


در فصل سوم، اشعاری که در موضوع امامت می‎باشند، آمده است. نویسنده، مهم‎ترین اصل اعتقادی تشیع را امامت و ولایت را رکن اصلی، متمم و مقوم آن دانسته و معتقد است آنچه در مورد ولایت نبویه می‎گویند، در ولایت مندرج در امامت نیز می‎آید؛ زیرا ولایت مندرج در امامت نزد شیعه امامیه، همان ولایت نبویه است که پس از سپری شدن دوران نبوت، به عترت معصوم پیامبر(ص) واگذار شده است. از جمله شاعرانی که شعرشان در این فصل آمده، عبارتند از: امیر معزی، قوامی رازی، سیف‎الدین اسفرنگی، امامی هروی، همام تبریزی، نزاری قهستانی، اوحدی مراغه‎ای، [[خواجوی کرمانی، محمود بن علی|خواجوی کرمانی]]، قاسم انوار، شاه داعی، محمد بن حسام خوسفی و عبدالرحمن جامی<ref>ر.ک: همان، ص41-49</ref>.
در فصل سوم، اشعاری که در موضوع امامت می‎باشند، آمده است. نویسنده، مهم‎ترین اصل اعتقادی تشیع را امامت و ولایت را رکن اصلی، متمم و مقوم آن دانسته و معتقد است آنچه در مورد ولایت نبویه می‎گویند، در ولایت مندرج در امامت نیز می‎آید؛ زیرا ولایت مندرج در امامت نزد شیعه امامیه، همان ولایت نبویه است که پس از سپری شدن دوران نبوت، به عترت معصوم پیامبر(ص) واگذار شده است. از جمله شاعرانی که شعرشان در این فصل آمده، عبارتند از: امیر معزی، قوامی رازی، سیف‎الدین اسفرنگی، امامی هروی، همام تبریزی، نزاری قهستانی، اوحدی مراغه‌ای، [[خواجوی کرمانی، محمود بن علی|خواجوی کرمانی]]، قاسم انوار، شاه داعی، محمد بن حسام خوسفی و عبدالرحمن جامی<ref>ر.ک: همان، ص41-49</ref>.


به اعتقاد شیعه، لطف بر خداوند واجب است و آن عبارت است از چیزی که بندگان مکلف خدا، به‎وسیله آن، با اطاعت از خدا، به او نزدیک شوند و از فعل معاصی دور شوند؛ بدین جهت شیعه «عدل» و «امامت» را از اصول مذهب می‎شمارد و بدان معتقد است. در فصل چهارم، به شعر شاعران پارسی‎زبانی که با توجه به مسائل کلامی و اعتقادی، در اشعار خود به «عدل الهی» و اینکه عدل، بنیاد جهان است، اشاراتی دارند، پرداخته شده است. از جمله این شاعران، می‎توان به: قوامی رازی، اثیرالدین اخسیکتی و امیرخسرو دهلوی اشاره کرد<ref>ر.ک: همان، ص50-51</ref>.
به اعتقاد شیعه، لطف بر خداوند واجب است و آن عبارت است از چیزی که بندگان مکلف خدا، به‎وسیله آن، با اطاعت از خدا، به او نزدیک شوند و از فعل معاصی دور شوند؛ بدین جهت شیعه «عدل» و «امامت» را از اصول مذهب می‎شمارد و بدان معتقد است. در فصل چهارم، به شعر شاعران پارسی‎زبانی که با توجه به مسائل کلامی و اعتقادی، در اشعار خود به «عدل الهی» و اینکه عدل، بنیاد جهان است، اشاراتی دارند، پرداخته شده است. از جمله این شاعران، می‎توان به: قوامی رازی، اثیرالدین اخسیکتی و امیرخسرو دهلوی اشاره کرد<ref>ر.ک: همان، ص50-51</ref>.


پیدا شدن اعتقاد به رؤیت خداوند در میان مسلمانان، نظیر سایر اصطلاحات و تعبیرات دینی، به تفسیر بعضی از آیات قرآن کریم برمی‎گردد. اهل سنت گفته‎اند خدا را در دنیا نمی‎توان دید و منظور از «لن تراني» هم همین است، ولی در آخرت، می‎توان دید و در اثبات این عقیده، به حدیثی استناد کرده‎اند که بنا بر آن، پیامبر(ص) به اصحاب خود فرموده‎اند: همان طور که می‎توان ماه را در شب چهارده دید، مؤمنان می‎توانند خداوند را در بهشت ببینند. اما علمای شیعه بر این باورند که مراد از دیدن، رؤیت قلبی است. اشعاری که به این موضوع دلالت دارند، در فصل پنجم آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص56-60</ref>.
پیدا شدن اعتقاد به رؤیت خداوند در میان مسلمانان، نظیر سایر اصطلاحات و تعبیرات دینی، به تفسیر بعضی از آیات قرآن کریم برمی‎گردد. اهل سنت گفته‌اند خدا را در دنیا نمی‎توان دید و منظور از «لن تراني» هم همین است، ولی در آخرت، می‎توان دید و در اثبات این عقیده، به حدیثی استناد کرده‌اند که بنا بر آن، پیامبر(ص) به اصحاب خود فرموده‌اند: همان طور که می‎توان ماه را در شب چهارده دید، مؤمنان می‎توانند خداوند را در بهشت ببینند. اما علمای شیعه بر این باورند که مراد از دیدن، رؤیت قلبی است. اشعاری که به این موضوع دلالت دارند، در فصل پنجم آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص56-60</ref>.


در فصل ششم، به مسئله «شفاعت» پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، آنچه در این مسئله برای شیعیان مسلم می‎باشد، آن است که آنان به شفاعت پیامبر(ص) و ائمه(ع)، اعتقاد راسخ دارند؛ به‎طوری‎که جلوه این امر، در شعر گویندگان، از جمله: فردوسی، عضائری رازی، سعدی، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]]، عماد فقیه کرمانی، محمد بن حسام خوسفی، ناصر بخارایی و... متجلی است.<ref>ر.ک: همان، ص61-65</ref>.
در فصل ششم، به مسئله «شفاعت» پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، آنچه در این مسئله برای شیعیان مسلم می‎باشد، آن است که آنان به شفاعت پیامبر(ص) و ائمه(ع)، اعتقاد راسخ دارند؛ به‎طوری‎که جلوه این امر، در شعر گویندگان، از جمله: فردوسی، عضائری رازی، سعدی، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]]، عماد فقیه کرمانی، محمد بن حسام خوسفی، ناصر بخارایی و... متجلی است.<ref>ر.ک: همان، ص61-65</ref>.


در فصل هفتم، به شاعرانی اشاره شده است که در موضوع «عصمت»، اشعاری را سروده‎اند. علمای شیعه، بر عصمت ائمه(ع) از گناه کبیره و صغیره اتفاق نظر دارند؛ بنابراین از آنان گناهی سرنمی‎زند؛ نه از روی عمد و نه به‎واسطه فراموشی و غیر آن. شیعیان نیز عصمت چهارده معصوم(ع) را بر عصمت انبیای سلف برتر و قوی‎تر می‎دانند و به همین دلیل، شاعران شیعی زبان فارسی، از این ویژگی ممتاز در اشعاد خود یادکرده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص66-69</ref>.
در فصل هفتم، به شاعرانی اشاره شده است که در موضوع «عصمت»، اشعاری را سروده‌اند. علمای شیعه، بر عصمت ائمه(ع) از گناه کبیره و صغیره اتفاق نظر دارند؛ بنابراین از آنان گناهی سرنمی‎زند؛ نه از روی عمد و نه به‎واسطه فراموشی و غیر آن. شیعیان نیز عصمت چهارده معصوم(ع) را بر عصمت انبیای سلف برتر و قوی‎تر می‎دانند و به همین دلیل، شاعران شیعی زبان فارسی، از این ویژگی ممتاز در اشعاد خود یادکرده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص66-69</ref>.


در فصول بعدی، به موضوعاتی نظیر: تولی و تبری، مناقب حضرت علی(ع) و علم ایشان، ذوالفقار، حیدر، خمسه طیبه، علی و آل [[امام على(ع)|علی(ع)]]، حسنین(ع)، در منقبت امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، کربلا، [[امام سجاد(ع)|امام زین‎العابدین(ع)]]، امام باقر(ع)، امام صادق(ع)، امام کاظم(ع)، امام رضا(ع)، خراسان، امام محمدتقی(ع)، امام علی نقی(ع)، امام حسن عسکری(ع)، حضرت مهدی(عج) و انتظار فرج پرداخته شده است.
در فصول بعدی، به موضوعاتی نظیر: تولی و تبری، مناقب حضرت علی(ع) و علم ایشان، ذوالفقار، حیدر، خمسه طیبه، علی و آل [[امام على(ع)|علی(ع)]]، حسنین(ع)، در منقبت امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، کربلا، [[امام سجاد(ع)|امام زین‎العابدین(ع)]]، امام باقر(ع)، امام صادق(ع)، امام کاظم(ع)، امام رضا(ع)، خراسان، امام محمدتقی(ع)، امام علی نقی(ع)، امام حسن عسکری(ع)، حضرت مهدی(عج) و انتظار فرج پرداخته شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش