۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیتالله' به 'آیتالله') |
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
«اشعار علامه یگانه، [[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسن حسنزاده آملی]]، نمونه کاملی از آمیختگی عرفان و ادب است. علامه در شعرهایش نشان داده است که با سابقه ادبیات پارسی آشناست. شاعران را | «اشعار علامه یگانه، [[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسن حسنزاده آملی]]، نمونه کاملی از آمیختگی عرفان و ادب است. علامه در شعرهایش نشان داده است که با سابقه ادبیات پارسی آشناست. شاعران را میشناسد و سرودههای آنان را مطالعه کرده است. همچنین با عرفان همدم بوده، از محضر عرفای بزرگ همچون [[طباطبایی، محمدحسین|علامه فرزانه طباطبایی]] و دانشمند عظیمالشأن علامه شعرانی فیض برده است. همچنین از اشعار ایشان میشود پی برد که این شاعر فرهیخته با علوم شعری آشنایی کامل دارد و شاعران را شناخته، دیوان آنها را مطالعه کرده است»<ref>مقدمه محقق، ص13</ref>. | ||
با مطالعه دیوان علامه نکات قابل توجهی به دست میآید و معلوم | با مطالعه دیوان علامه نکات قابل توجهی به دست میآید و معلوم میشود که ایشان در اشعارشان به چه موضوعات و مباحثی اهتمام ورزیده است. اولین و بارزترین موضوع مد نظر ایشان عرفان است که میتوان گفت در واقع، دیوان او چیزی جز عرفان نیست؛ علامه با دیده خدانگر، همه هستی را عرفان میبیند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
{{ب|''دیده و دل خیره و سرگشتهاند ''|2=''زانچه در این گنبد میناستی''<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref>}}{{پایان شعر}}. | {{ب|''دیده و دل خیره و سرگشتهاند ''|2=''زانچه در این گنبد میناستی''<ref>ر.ک: همان، ص13-14</ref>}}{{پایان شعر}}. | ||
دومین مطلبی که بهصورت پررنگ در اشعار ایشان دیده | دومین مطلبی که بهصورت پررنگ در اشعار ایشان دیده میشود، وجود نشانههای بارزی از تشیع و ارادت عمیق به خاندان عصمت و طهارت(ع) است که در جایجای شعر ایشان طنینانداز است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
{{ب|''همان کافی که از پیغمبر و آل''|2='' بود میراث اهل علم کامل''<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>}}{{پایان شعر}}. | {{ب|''همان کافی که از پیغمبر و آل''|2='' بود میراث اهل علم کامل''<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>}}{{پایان شعر}}. | ||
از جمله اشارات ایشان در اشعارش، اشاره به بزرگان اهل ادب است. اینکه نام بعضی از بزرگان ادب را از زبان عارفان بشنویم عجیب نیست. عجیب این است که عارفی، نام شاعرانی را بیاورد که جز شاعران، کسان دیگر آنها را | از جمله اشارات ایشان در اشعارش، اشاره به بزرگان اهل ادب است. اینکه نام بعضی از بزرگان ادب را از زبان عارفان بشنویم عجیب نیست. عجیب این است که عارفی، نام شاعرانی را بیاورد که جز شاعران، کسان دیگر آنها را نمیشناسد؛ مثلا شما در میان افراد دوروبر خود حتی کسانی که کتابخوان هستند چند نفر را میشناسید که نام عمعق بخارایی یا [[باباافضل کاشانی، محمد بن حسین|باباافضل کاشانی]] یا قاآنی و پریشانش را بشناسند؟ معلوم است که علامه با ادبیات انس دیرینه و عمیقی دارد که این نامها را شنیده و از بسیاری از آنها بهنیکی یاد میکند. او حتی منوچهری دامغانی را که ظاهرا بهخاطر مسائل شخصیاش از جو مذهبی دور مانده، گرامی میدارد: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
{{ب|''حضور قدسی قدیس عیسویمشرب''|2=''که مرده زنده نمودی به حکمت و عرفان''}} | {{ب|''حضور قدسی قدیس عیسویمشرب''|2=''که مرده زنده نمودی به حکمت و عرفان''}} | ||
{{ب|''حضور فخر اماثل جناب علامه''|2=''حضور صدر افاضل مفسر قرآن''}} | {{ب|''حضور فخر اماثل جناب علامه''|2=''حضور صدر افاضل مفسر قرآن''}} | ||
{{ب|''در نزد ناظم رأی شیخ و صدرا''|2=''هریک بود | {{ب|''در نزد ناظم رأی شیخ و صدرا''|2=''هریک بود بیشبهه صدر آرا''}} | ||
{{ب|''با منطقی از صاحب شفا گو''|2=''در حکمت از صدرای ذوالبها گو''<ref>ر.ک: همان، ص21-22</ref>}}{{پایان شعر}}. | {{ب|''با منطقی از صاحب شفا گو''|2=''در حکمت از صدرای ذوالبها گو''<ref>ر.ک: همان، ص21-22</ref>}}{{پایان شعر}}. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
در کنار همه اینها علامه در شعرهای خویش بهوفور از صنایع ادبی گوناگون استفاده کرده است. جناسهای مختلف، تلمیح، ترصیع، موازنه، تضاد و... در اشعار ایشان بهزیبایی دیده | در کنار همه اینها علامه در شعرهای خویش بهوفور از صنایع ادبی گوناگون استفاده کرده است. جناسهای مختلف، تلمیح، ترصیع، موازنه، تضاد و... در اشعار ایشان بهزیبایی دیده میشود که با در پیش داشتن کل اشعار در این دیوان دیگر نیازی به شاهد مثال نیست<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش