۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
وی شرط دیگر را خدمت غواصی دانسته و در تشبیهی زیبا، دستیابی به تصوف حقیقی را چنین به تصویر کشیده است: «دیگر از شرایط، خدمت غواصی است که وضع فرو رفتن در این بحر و وقت آن را بداند و جای آن را بشناسد و از تدبیر دفع نهنگ آگاه باشد و او را بیاموزد و نفسی که ماهیان دریا راست از وی طلب کند؛ تا اگر زمان غوصش دراز کشد، خستگی نیابد و از راه نماند و قوت قلبی که از هیبت و تلاطم بحر مضطرب نگردد، از وی بیابد و بصیرتی که آن صدف را که گوهر در اوست از غیر آن تمیز دهد، به نظر او حاصل کند و طور نفس را که در آب چگونه باید کشید که خسته نگردد، از وی بیاموزد و از وضع و وقت و جای فرو شدن مطلع بود... و از هجوم جانوارن بحری نترسد و از کثرت عمق بحر مضطرب نشود و به واهمه نیفتد» و تازه بعد از همه این امور و طی تمام این عقبات و حفظ مقامات، وی کار را موقوف به خواست خدا و نصیب و روزی او دانسته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/34839/1/8 ر.ک: همان، ص8]</ref>. | وی شرط دیگر را خدمت غواصی دانسته و در تشبیهی زیبا، دستیابی به تصوف حقیقی را چنین به تصویر کشیده است: «دیگر از شرایط، خدمت غواصی است که وضع فرو رفتن در این بحر و وقت آن را بداند و جای آن را بشناسد و از تدبیر دفع نهنگ آگاه باشد و او را بیاموزد و نفسی که ماهیان دریا راست از وی طلب کند؛ تا اگر زمان غوصش دراز کشد، خستگی نیابد و از راه نماند و قوت قلبی که از هیبت و تلاطم بحر مضطرب نگردد، از وی بیابد و بصیرتی که آن صدف را که گوهر در اوست از غیر آن تمیز دهد، به نظر او حاصل کند و طور نفس را که در آب چگونه باید کشید که خسته نگردد، از وی بیاموزد و از وضع و وقت و جای فرو شدن مطلع بود... و از هجوم جانوارن بحری نترسد و از کثرت عمق بحر مضطرب نشود و به واهمه نیفتد» و تازه بعد از همه این امور و طی تمام این عقبات و حفظ مقامات، وی کار را موقوف به خواست خدا و نصیب و روزی او دانسته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/34839/1/8 ر.ک: همان، ص8]</ref>. | ||
وی سپس به این نکته اشاره | وی سپس به این نکته اشاره میکند که دستیابی به این گوهر، منحصر است به دو اصل و هزار شرط که اصل اول، گذشتن از جان و ترک آمال دنیوی و اخروی و مرادات ظاهری و باطنی و اصل دوم، طلب دلیلی که افسون جانوارن بحری را بداند و از تدبیر دفع نهنگ، آگاه باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/34839/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>. | ||
وی سپس از مدعیان و جماعتی که در عمر خود بهجز فکر لقمه و لباس از حلال و حرام اندوهی نداشته و بر بزرگانی همچون محیالدین و رکنالدین سمنانی طعن وارد کردند، نالیده و آنان را از جنس مدرسین معقول و منقولی دانسته که از بوی مطبخ همسایه قوت گرفته و ناطقه یافتهاند و معتقد است: «در صد قرن، یکی چون علاءالدوله سمنانی نیاید و روزگار چون محیالدین یکی یاد ننماید»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/34839/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref>. | وی سپس از مدعیان و جماعتی که در عمر خود بهجز فکر لقمه و لباس از حلال و حرام اندوهی نداشته و بر بزرگانی همچون محیالدین و رکنالدین سمنانی طعن وارد کردند، نالیده و آنان را از جنس مدرسین معقول و منقولی دانسته که از بوی مطبخ همسایه قوت گرفته و ناطقه یافتهاند و معتقد است: «در صد قرن، یکی چون علاءالدوله سمنانی نیاید و روزگار چون محیالدین یکی یاد ننماید»<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/34839/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref>. |
ویرایش