۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اي ' به 'ای ') |
جز (جایگزینی متن - 'هاى' به 'هاى') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
ناشر در مقدمه خویش آورده است: در همین اثر، شاهد آن هستیم که بهرغم آنکه [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال]] دو بار عزیمت سفر حج مىکند، هر بار | ناشر در مقدمه خویش آورده است: در همین اثر، شاهد آن هستیم که بهرغم آنکه [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال]] دو بار عزیمت سفر حج مىکند، هر بار چهرهاى ناآشنا، او را از حج منصرف مىکند. این قبیل رفتارها، آشکارا اهل شریعت را برابر اهل طریقت قرار مىدهد<ref>مقدمه ناشر، ص6</ref>. | ||
در پیشگفتار آمده است: یکى از طرایق چهاردهگانه منشعب از طریقه سهروردیه تحت عنوان طریقه پیرجمالیه به نام [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال اردستانی]] شناخته مىشود<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص19</ref>. | در پیشگفتار آمده است: یکى از طرایق چهاردهگانه منشعب از طریقه سهروردیه تحت عنوان طریقه پیرجمالیه به نام [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال اردستانی]] شناخته مىشود<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص19</ref>. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
# بهکار بردن پیشوند منفىساز «م» بهجاى «ن» در فعلهاى امر منفى، مثل: مگوى، مپوى، مپرس، مخسب، مباش، مجنب، مهل، میا، میار، میفزاى، مرم و... | # بهکار بردن پیشوند منفىساز «م» بهجاى «ن» در فعلهاى امر منفى، مثل: مگوى، مپوى، مپرس، مخسب، مباش، مجنب، مهل، میا، میار، میفزاى، مرم و... | ||
# کاربرد پیشوند «در» قبل از فعلهاى امر، ماضى و مضارع، مثل: درآ، درنگر، درباست، درگذارند، دررباى، درشدم، دربدیدم، درمیا و... | # کاربرد پیشوند «در» قبل از فعلهاى امر، ماضى و مضارع، مثل: درآ، درنگر، درباست، درگذارند، دررباى، درشدم، دربدیدم، درمیا و... | ||
# استفاده از پسوندهایى مثل ناک، وار، وش، انه، گه، گى، آسا بعد از کلمات و ترکیبات مختلف به | # استفاده از پسوندهایى مثل ناک، وار، وش، انه، گه، گى، آسا بعد از کلمات و ترکیبات مختلف به شیوهاى منحصربهفرد و نامعمول بهمنظور ساختن قید حالت و کیفیت، مثل: گرهناک، طربناک، فرحناک، سعدناک، غفلتناک، خوابناک، آبناک، هوسناک، استیزهناک، زخمناک، بویناک، سلمانوار، ستونوار، گداوش، غلامانه، لئیمانه، حکیمانه، گدایانه، یتیمانه، خبیثانه، فقیرانه، خلیلانه، خموشانه، خاکسارانه، شهیدانه، نامرادانه، بىقدرتانه، پلیدانه، لانگه، بهیکبارگى، بهغمخوارگى، برومندگى، نرگسآسا و... | ||
# استفاده از پسوند «ک» تحقیر بر سر کلمات، مثل: دستکزنان، کلبکى، رقیبکان، زنکان، غافلکان و...»<ref>همان، ص81-82</ref> | # استفاده از پسوند «ک» تحقیر بر سر کلمات، مثل: دستکزنان، کلبکى، رقیبکان، زنکان، غافلکان و...»<ref>همان، ص81-82</ref> | ||
ویرایش