پرش به محتوا

روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۹ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎اى' به 'ه‌اى'
جز (جایگزینی متن - 'اي ' به 'ای ')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎اى' به 'ه‌اى')
خط ۴۵: خط ۴۵:
در مقدمه آقای پورداود به این نکته اشاره شده که این کتاب حاصل پیاده‎سازی سخنرانی [[کربن، هانری|کربن]] در جمع انجمن ایران‎شناسی در دهم آبان 1324 در موزه ایران باستان است و به جهت امکان استفاده فارسی زبانان از آن به تصمیم همان انجمن که خود [[کربن، هانری|کربن]] هم جزء افراد آن بوده به فارسی ترجمه شده است. وی، سپس به معرفی سرگذشت مختصری از [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] می‎پردازد و بعدازآن از [[کربن، هانری|کربن]] به خاطر برداشتن گرد غفلت از زحمات [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] تشکر می‎کند.<ref>ر.ک: سرآغاز، ص7-9</ref>
در مقدمه آقای پورداود به این نکته اشاره شده که این کتاب حاصل پیاده‎سازی سخنرانی [[کربن، هانری|کربن]] در جمع انجمن ایران‎شناسی در دهم آبان 1324 در موزه ایران باستان است و به جهت امکان استفاده فارسی زبانان از آن به تصمیم همان انجمن که خود [[کربن، هانری|کربن]] هم جزء افراد آن بوده به فارسی ترجمه شده است. وی، سپس به معرفی سرگذشت مختصری از [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] می‎پردازد و بعدازآن از [[کربن، هانری|کربن]] به خاطر برداشتن گرد غفلت از زحمات [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] تشکر می‎کند.<ref>ر.ک: سرآغاز، ص7-9</ref>


[[کربن، هانری|کربن]] در مقدمه‎اش بیان می‎کند که «باید با کمال صراحت، منحنی تغییرات جهان را در شرق و به‎ویژه در ایران بنگریم. بدون شک، دوستان خاورى ما از همان وسوسه‎اى که بررسى‎هاى تاریخى ما از آن نشأت یافته، برانگیخته نشده‎اند. ازاین‎رو در بنیاد طرح‎هاى جمعى ما، فضایى خالى- به‎اشتباه- ایجاد شده، همین نقصان است که ما باید آن را جبران نماییم و بدین کار، جز با کوششى همگانى توفیق نتوان یافت و در صورت توفیق، ممکن است ثروتى بى‎پایان- که به‎وسیله متفکران ایران محفوظ مانده- به‎منزله پاره‎سنگى براى تقدیر و تعیین مقادیر معدوم، مغلوط و یا فاسد، تلقى گردد.»<ref>دیباچه، ص12</ref> وی بیان می‎کند که در این صفحات در پی نشان دادن طریقه این نکته است که آثار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را می‎توان به‎مثابه نقطه عزیمت به‎حساب آورد.<ref>ر.ک: همان، ص12-13</ref> «آزمایش قطعى را جز در ایران نمى‎توان اعمال کرد، چه در این کشور، هنوز منابع زنده همه الهامات اندیشه [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] «اشراقى» که هم خود از آن‎ها سیراب شده و هم محرک پیدایش آن‎ها گردیده، موجود است.»<ref>همان، ص13</ref> «فکر ایرانى به زبان پهلوى، پارسى و تازى، تعبیر و بیان شده و آن نگهبان میراثى است که از یک نوع بینش ملى محدود، بسیار بالاتر است، بلکه به‎منزله جهانى مینوى- که در آن مى‎توانیم پذیرایى مهمانان و زائران اقطار دیگر را مشاهده کنیم- خود را محفوظ داشته است. مشخصاً نوشته‎هاى [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] از همه محرک‎هایى که به هنگام خود در وجدان ایرانى انعکاس یافته، برخوردار است. به همین جهت است که مطالعه آثار وى، جز به‎منزله نقطه عزیمت نیست، ولى باید به کسب این نقطه توفیق یافت و بدان منظور، نبشته‎هاى مزبور را مورد توجه قرار داد.»<ref>همان، ص14</ref>
[[کربن، هانری|کربن]] در مقدمه‎اش بیان می‎کند که «باید با کمال صراحت، منحنی تغییرات جهان را در شرق و به‎ویژه در ایران بنگریم. بدون شک، دوستان خاورى ما از همان وسوسه‌اى که بررسى‎هاى تاریخى ما از آن نشأت یافته، برانگیخته نشده‎اند. ازاین‎رو در بنیاد طرح‎هاى جمعى ما، فضایى خالى- به‎اشتباه- ایجاد شده، همین نقصان است که ما باید آن را جبران نماییم و بدین کار، جز با کوششى همگانى توفیق نتوان یافت و در صورت توفیق، ممکن است ثروتى بى‎پایان- که به‎وسیله متفکران ایران محفوظ مانده- به‎منزله پاره‎سنگى براى تقدیر و تعیین مقادیر معدوم، مغلوط و یا فاسد، تلقى گردد.»<ref>دیباچه، ص12</ref> وی بیان می‎کند که در این صفحات در پی نشان دادن طریقه این نکته است که آثار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را می‎توان به‎مثابه نقطه عزیمت به‎حساب آورد.<ref>ر.ک: همان، ص12-13</ref> «آزمایش قطعى را جز در ایران نمى‎توان اعمال کرد، چه در این کشور، هنوز منابع زنده همه الهامات اندیشه [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] «اشراقى» که هم خود از آن‎ها سیراب شده و هم محرک پیدایش آن‎ها گردیده، موجود است.»<ref>همان، ص13</ref> «فکر ایرانى به زبان پهلوى، پارسى و تازى، تعبیر و بیان شده و آن نگهبان میراثى است که از یک نوع بینش ملى محدود، بسیار بالاتر است، بلکه به‎منزله جهانى مینوى- که در آن مى‎توانیم پذیرایى مهمانان و زائران اقطار دیگر را مشاهده کنیم- خود را محفوظ داشته است. مشخصاً نوشته‎هاى [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] از همه محرک‎هایى که به هنگام خود در وجدان ایرانى انعکاس یافته، برخوردار است. به همین جهت است که مطالعه آثار وى، جز به‎منزله نقطه عزیمت نیست، ولى باید به کسب این نقطه توفیق یافت و بدان منظور، نبشته‎هاى مزبور را مورد توجه قرار داد.»<ref>همان، ص14</ref>


نویسنده می‎گوید: [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] نیز خود در مقدمه [[حکمة الإشراق]] از «امام حکمت، استاد ما افلاطون» سخن گفته بود.
نویسنده می‎گوید: [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] نیز خود در مقدمه [[حکمة الإشراق]] از «امام حکمت، استاد ما افلاطون» سخن گفته بود.
خط ۵۵: خط ۵۵:
در ادامه می‎گوید:
در ادامه می‎گوید:


[[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] تعبیرات «حکمت مشرقیه» و «حکمت مشارقه» و «حکمت اشراق» را به‎تناوب به کار مى‎برد. از طرف دیگر، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] نیز قصد تدوین حکمة المشرقیه‎اى داشته که ناتمام مانده است؛ و این خود، مطلبى است که هرکس به تحقیق در سیر افکار فلسفى در ایران پرداخته، به نحوى نظر دقت او بدان جلب گردیده و خواسته است ببیند که آیا در این زمینه، میان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] و سهروردى چه رابطه‎اى در کار بوده است؟<ref>همان، ص31</ref>.
[[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردى]] تعبیرات «حکمت مشرقیه» و «حکمت مشارقه» و «حکمت اشراق» را به‎تناوب به کار مى‎برد. از طرف دیگر، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] نیز قصد تدوین حکمة المشرقیه‌اى داشته که ناتمام مانده است؛ و این خود، مطلبى است که هرکس به تحقیق در سیر افکار فلسفى در ایران پرداخته، به نحوى نظر دقت او بدان جلب گردیده و خواسته است ببیند که آیا در این زمینه، میان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎سینا]] و سهروردى چه رابطه‌اى در کار بوده است؟<ref>همان، ص31</ref>.


سپس خود چنین جواب می‎دهد:
سپس خود چنین جواب می‎دهد:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش