۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ') |
جز (جایگزینی متن - 'هاى' به 'هاى') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
'''مرقع نینامه جامی'''، اثری است هنری از نینامه جامی (متوفی 898ق) به دست سه استاد هنرمند از هنرمندان زبده که در قالب مرقع تهیه شده است؛ خلق این اثر هنرى مورد خاصى است از همکارى ناهمزمان سه استاد زبده در تاریخ هنر. این سه استاد به فاصله دو قرن، این اثر را پدید آوردهاند. این نسخه نىنامه به خط میرعلی هروى به سال 940ق کتابت شده و پس از دو قرن به سفارش و همت میرزا مهدى خان منشى استرآبادى با همکارى على اشرف از نگارگران و جلدآرایان بزرگ تاریخ هنر ایران و محمد هادى استاد تذهیب و زرنشان در سال 1153ق براى کتابخانه میرزا مهدىخان منشى زرنگار، مرقعبندى و جلدگذارى شده است. | '''مرقع نینامه جامی'''، اثری است هنری از نینامه جامی (متوفی 898ق) به دست سه استاد هنرمند از هنرمندان زبده که در قالب مرقع تهیه شده است؛ خلق این اثر هنرى مورد خاصى است از همکارى ناهمزمان سه استاد زبده در تاریخ هنر. این سه استاد به فاصله دو قرن، این اثر را پدید آوردهاند. این نسخه نىنامه به خط میرعلی هروى به سال 940ق کتابت شده و پس از دو قرن به سفارش و همت میرزا مهدى خان منشى استرآبادى با همکارى على اشرف از نگارگران و جلدآرایان بزرگ تاریخ هنر ایران و محمد هادى استاد تذهیب و زرنشان در سال 1153ق براى کتابخانه میرزا مهدىخان منشى زرنگار، مرقعبندى و جلدگذارى شده است. | ||
نىنامه از آثار مولانا عبدالرحمن جامى (898-817ق) است؛ | نىنامه از آثار مولانا عبدالرحمن جامى (898-817ق) است؛ رسالهاى آمیخته از نظم و نثر در شرح دو بیت آغاز مثنوى و نىنامه مولوى (متوفی 672ق). نىنامه، علاوه بر آنکه از قدیمیترین شرحهایی است که بر اجزاء مثنوى نوشته شده، از نخستین آثار در تلفیق بین عرفان مولوى و ابن عربى (متوفی 638ق) است. تصحیح این اثر بر عهده دکتر مظفر بختیار بوده و همو نیز مقدمهای بر آن نوشته است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
ناشر اثر در توضیح آن مینویسد: «اهمیت و امتیاز خاص این نسخه از نىنامه در نفاست و ارزش هنرى و یگانگى آن در نوع خود است که به دست سه استاد بزرگ و مسلم هنر در دو دوره جداگانه از درخشانترین دورههاى رونق و شکوه خوشنویسى و هنرهاى کتابآرایى و نگارگرى پدید آمده است. خلق این اثر هنرى مورد خاصى است از همکارى ناهمزمان سه استاد زبده در تاریخ هنر. این سه استاد به فاصله دو قرن اثرى پدید آوردهاند که خود | ناشر اثر در توضیح آن مینویسد: «اهمیت و امتیاز خاص این نسخه از نىنامه در نفاست و ارزش هنرى و یگانگى آن در نوع خود است که به دست سه استاد بزرگ و مسلم هنر در دو دوره جداگانه از درخشانترین دورههاى رونق و شکوه خوشنویسى و هنرهاى کتابآرایى و نگارگرى پدید آمده است. خلق این اثر هنرى مورد خاصى است از همکارى ناهمزمان سه استاد زبده در تاریخ هنر. این سه استاد به فاصله دو قرن اثرى پدید آوردهاند که خود نمونهاى فاخر و جامع از نخبهترین انواع اصیل هنرهاى کتابآرایى و کتابگرى است. این نسخه نىنامه به خط خوشنویس نامدار میرعلی هروى به سال 940ق کتابت شده و پس از دو قرن به سفارش و همت وزیر و دبیر تاریخنگار و کتابدوست و هنرشناس میرزا مهدى خان منشى استرآبادى با همکارى على اشرف از بزرگترین نگارگران و جلدآرایان در تاریخ هنر ایران و محمد هادى استاد مسلم تذهیب و زرنشان در سال 1153ق براى کتابخانه میرزا مهدى خان منشى زرنگار، مرقعبندى و جلدگذارى شده است. ارزش واقعى این نسخه یگانه و نفیس که به کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران (شماره 2142) تعلق دارد هنوز بهطور شایسته شناخته نشده است. مرکز نشر دانشگاهى با چاپ عکسى این اثر ذوق و خلاقیت و هنر سه تن از هنرمندان برجسته ایرانزمین را در معرض دید هنرشناسان و دوستداران هنر کتابآرایى قرار مىدهد تا قدر هنر پدیدآورندگان آن بهتر شناخته شود.»<ref>مقدمه ناشر، صفحه پنج</ref> | ||
نىنامه از آثار مولانا عبدالرحمن جامى (898-817ق) است. | نىنامه از آثار مولانا عبدالرحمن جامى (898-817ق) است. رسالهاى آمیخته از نظم و نثر در شرح دو بیت آغاز مثنوى و نىنامه مولوى. بیتهای سرآغاز مثنوى شریف از زبان نى از دیرباز به نىنامه شهرت یافته و اهل نظر درک و فهم نىنامه را که درواقع سراسر مثنوى با همه تنوع و غناى آن گزارش و گسترش آن معانى خلاصه و زبده است، مدخل و روشنگر معانى کلى مثنوى شریف دانستهاند و به شرح و بسط و تقریر آن، چه در حوزهها و حلقههاى بحث و درس مثنوى و چه در شرحنویسى بر مثنوى، توجه خاص نشان داده شده است. | ||
جامى، چنانکه از آثار او برمىآید، مانند بسیارى دیگر از بزرگان شعر و ادب یا مشایخ صوفیه در مثنوى توغل و تتبع بسیار داشته و در مواردى هم در منظومههاى خود به تقلید از سبک مولوى سخنپردازى کرده است. جامى بر اثر همین انس و آمیزگارى و دمسازى با مثنوى منتخبى هم از مثنوى شریف برآورده که یگانه نسخه شناختهشده آن در کتابخانه دولتى مدرس موجود است. این گزیده که در منابع مربوط به سرگذشت جامى در ضمن آثار او ذکر نشده با بیت جامى در سرآغاز همین نىنامه آغاز مىگردد: | جامى، چنانکه از آثار او برمىآید، مانند بسیارى دیگر از بزرگان شعر و ادب یا مشایخ صوفیه در مثنوى توغل و تتبع بسیار داشته و در مواردى هم در منظومههاى خود به تقلید از سبک مولوى سخنپردازى کرده است. جامى بر اثر همین انس و آمیزگارى و دمسازى با مثنوى منتخبى هم از مثنوى شریف برآورده که یگانه نسخه شناختهشده آن در کتابخانه دولتى مدرس موجود است. این گزیده که در منابع مربوط به سرگذشت جامى در ضمن آثار او ذکر نشده با بیت جامى در سرآغاز همین نىنامه آغاز مىگردد: | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در نىنامه جامى هم مانند نائیه مولانا یعقوب چرخى (متوفی 851ق)، شیخ و مرشد جامى، مبناى تفسیر بر تلقى «نى» بهعنوان نماد و نمون روح عارف است. این برداشت ناشى از مشرب متشرع خواجگان نقشبند است که به سماع و ساز و نواز به نظر قبول نمىنگریسته و به قول مشایخ سلسله «این کار» نمىکرده و «انکار» هم نمىکردهاند. بااینحال، عبدالغفور لارى (متوفی 912ق) مرید و شاگرد خاص جامى ضمن بیان تردید جامى در جواز سماع روایتى شاذ در تکمله نفحات الأنس از چند نوبت شرکت جامى در «سماع دورى» دارد. | در نىنامه جامى هم مانند نائیه مولانا یعقوب چرخى (متوفی 851ق)، شیخ و مرشد جامى، مبناى تفسیر بر تلقى «نى» بهعنوان نماد و نمون روح عارف است. این برداشت ناشى از مشرب متشرع خواجگان نقشبند است که به سماع و ساز و نواز به نظر قبول نمىنگریسته و به قول مشایخ سلسله «این کار» نمىکرده و «انکار» هم نمىکردهاند. بااینحال، عبدالغفور لارى (متوفی 912ق) مرید و شاگرد خاص جامى ضمن بیان تردید جامى در جواز سماع روایتى شاذ در تکمله نفحات الأنس از چند نوبت شرکت جامى در «سماع دورى» دارد. | ||
تفسیرى دیگر که جامى در این منظومه از نى نموده بر مبناى نى بهعنوان تمثیل قلم است. البته این تأویل که خود جامى هم آن را با شایدگویى و لحنى تردیدآمیز بیان داشته با اندیشه و نگرش مولوى سازگار نیست و قرائن | تفسیرى دیگر که جامى در این منظومه از نى نموده بر مبناى نى بهعنوان تمثیل قلم است. البته این تأویل که خود جامى هم آن را با شایدگویى و لحنى تردیدآمیز بیان داشته با اندیشه و نگرش مولوى سازگار نیست و قرائن صارفهاى که در خود مثنوى و دیگر آثار مولانا هست، همچنین اشارات ربابنامه سلطان ولد فرزند مولوى که مبتنى بر یادداشتهها و شنودههاى مستقیم پسر از پدر است و روایات مناقب العارفين شمسالدین احمد افلاکى (متوفی 761ق) برخلاف آمد آن صراحت دارد. بههرحال اینگونه تلقى از نى بهعنوان تمثیل قلم ناشى از حرمت و قداستى است که خط و قلم بهعنوان «پرتو آسمانى سیر علمزار ایزدى بر نزهتآباد شهرستان وجود» در قرآن مجید دارد و هم از عهد باستان در اندیشه و فرهنگ ایران رسوخ داشته است. | ||
آثار کمتر شخصی از بزرگان ادب فارسى را مانند جامى این موقعیت و بخت و نصیبه هنرى روى نموده که بیشترینه آنها به دست بزرگترین استادان خوشنویس و کتابگران هنرور کتابت و آراسته شود و در زمره آثار نفیس هنرى برآید و به شمار رود. به نوشته امیرعلیشیر نوائى در رساله خمسة المتحیرين که سرگذشتنامه جامى است به زبان ترکى جغتایى، در دربار هرات کاتبانى راتب و موظف فقط براى کتابت آثار جامى گماشته شده بود و این آثار پس از کتابت به نظر جامى مىرسید. برخى از آن نسخهها که جامى آنها را بازبینى کرده و ویراسته، هماکنون موجود است. جامى نسبت به تأثیر خط نکو در حسآمیزى و تجلى لطف سخن و قبول خاطر خواننده، اعتقاد بسیار داشته و دراینباره، علاوه بر فحواى ابیات متعدد که در دیوان و سایر آثار او آمده، در مقدمه اشعة اللمعات و پایان لیلى و مجنون، بهتفصیل و تأکید بیشتر، سخن داشته و در ضمن به بحثى دقیق در باب لزوم مقابله متن نونویس با نسخه درستنوشته و اصیل پرداخته است. روایات و اشعار غالباً ً طنزآمیزى هم از جامى در نکوهش از کاتبانى که بر اثر غفلت و سهو و حشو در کتابت باعث تغییر متن و تحریف کلام و اندیشه صاحب اثر مىگردند نقل شده است.<ref>مقدمه مصحح، ص3-5</ref> | آثار کمتر شخصی از بزرگان ادب فارسى را مانند جامى این موقعیت و بخت و نصیبه هنرى روى نموده که بیشترینه آنها به دست بزرگترین استادان خوشنویس و کتابگران هنرور کتابت و آراسته شود و در زمره آثار نفیس هنرى برآید و به شمار رود. به نوشته امیرعلیشیر نوائى در رساله خمسة المتحیرين که سرگذشتنامه جامى است به زبان ترکى جغتایى، در دربار هرات کاتبانى راتب و موظف فقط براى کتابت آثار جامى گماشته شده بود و این آثار پس از کتابت به نظر جامى مىرسید. برخى از آن نسخهها که جامى آنها را بازبینى کرده و ویراسته، هماکنون موجود است. جامى نسبت به تأثیر خط نکو در حسآمیزى و تجلى لطف سخن و قبول خاطر خواننده، اعتقاد بسیار داشته و دراینباره، علاوه بر فحواى ابیات متعدد که در دیوان و سایر آثار او آمده، در مقدمه اشعة اللمعات و پایان لیلى و مجنون، بهتفصیل و تأکید بیشتر، سخن داشته و در ضمن به بحثى دقیق در باب لزوم مقابله متن نونویس با نسخه درستنوشته و اصیل پرداخته است. روایات و اشعار غالباً ً طنزآمیزى هم از جامى در نکوهش از کاتبانى که بر اثر غفلت و سهو و حشو در کتابت باعث تغییر متن و تحریف کلام و اندیشه صاحب اثر مىگردند نقل شده است.<ref>مقدمه مصحح، ص3-5</ref> |
ویرایش