پرش به محتوا

الاجتهاد و التقليد و سلطات الفقيه و صلاحياته: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۹ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'آیت‎الله' به 'آیت‌الله'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیت‎الله' به 'آیت‌الله')
خط ۴۳: خط ۴۳:
اجتهاد اولین موضوعی است که نویسنده، کتاب خویش را به آن اختصاص داده است. ایشان در این بخش به تاریخچه اجتهاد پرداخته و مراحل پیدایش اجتهاد، مدارس اجتهاد و ویژگی‎های آن را مورد بررسی قرار داده است. مدارس اجتهاد شامل سه مدرسه رأی (قیاس و استحسان و نظرات شخصی)، مدرسه حدیث و مدرسه شیعیان در اجتهاد می‎شود. در مدرسه رأی، همواره رأی به‎صورت وسیع مورد استفاده قرار می‎گرفته؛ به‎گونه‎ای که به مجتهد اجازه داده می‎شود نظر و ذوق شخصی خویش را در مسائل شرعی ‎به‎کار گیرد. در مدرسه حدیث، جمود بر نص و اخذ به ‎ظاهر حدیث، اساس کار مجتهدین بوده است. در مدرسه شیعه امامیه، مسائل مثبت و ارزشی این دو مدرسه مورد پسند و پذیرش قرار می‎گرفته و از مسائل منفی و غیر ارزشی اجتناب می‎شده است و این به‎واسطه اعتماد به حجت در استنباط احکام شرعی از راه ادله خاص خویش بوده است. نویسنده در ادامه به سیر و حرکت اجتهاد اشاره کرده و در این‎باره می‎گوید: آنچه مذهب شیعه را نسبت به دیگر مذاهب متمایز داشته است، حرکت اجتهاد در آن است که از بدو پیدایش تاکنون استمرار داشته است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/844/169 ر.ک: حسام‎الدین، مصطفی، ص169]</ref>.
اجتهاد اولین موضوعی است که نویسنده، کتاب خویش را به آن اختصاص داده است. ایشان در این بخش به تاریخچه اجتهاد پرداخته و مراحل پیدایش اجتهاد، مدارس اجتهاد و ویژگی‎های آن را مورد بررسی قرار داده است. مدارس اجتهاد شامل سه مدرسه رأی (قیاس و استحسان و نظرات شخصی)، مدرسه حدیث و مدرسه شیعیان در اجتهاد می‎شود. در مدرسه رأی، همواره رأی به‎صورت وسیع مورد استفاده قرار می‎گرفته؛ به‎گونه‎ای که به مجتهد اجازه داده می‎شود نظر و ذوق شخصی خویش را در مسائل شرعی ‎به‎کار گیرد. در مدرسه حدیث، جمود بر نص و اخذ به ‎ظاهر حدیث، اساس کار مجتهدین بوده است. در مدرسه شیعه امامیه، مسائل مثبت و ارزشی این دو مدرسه مورد پسند و پذیرش قرار می‎گرفته و از مسائل منفی و غیر ارزشی اجتناب می‎شده است و این به‎واسطه اعتماد به حجت در استنباط احکام شرعی از راه ادله خاص خویش بوده است. نویسنده در ادامه به سیر و حرکت اجتهاد اشاره کرده و در این‎باره می‎گوید: آنچه مذهب شیعه را نسبت به دیگر مذاهب متمایز داشته است، حرکت اجتهاد در آن است که از بدو پیدایش تاکنون استمرار داشته است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/844/169 ر.ک: حسام‎الدین، مصطفی، ص169]</ref>.


[[آصفی، محمدمهدی|آیت‎الله آصفی]] در بخش دوم، کتاب متعرض موضوع تقلید و دلیل آن شده است. ایشان در ادامه به شروط چهارگانه حیات، اجتهاد، عدالت و کفایت برای مرجع تقلید اشاره می‎کند و در توضیح کفایت می‎گوید: مرجع تقلید باید دارای جرئت و جسارت، شجاعت کافی در مواجهه با وقایع و تصمیم مناسب در برابر آنها، دارای تدبیر، بینش اجتماعی و سیاسی بلند و... باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19158/1/101 ر.ک: متن کتاب، ص101-106]</ref>.
[[آصفی، محمدمهدی|آیت‌الله آصفی]] در بخش دوم، کتاب متعرض موضوع تقلید و دلیل آن شده است. ایشان در ادامه به شروط چهارگانه حیات، اجتهاد، عدالت و کفایت برای مرجع تقلید اشاره می‎کند و در توضیح کفایت می‎گوید: مرجع تقلید باید دارای جرئت و جسارت، شجاعت کافی در مواجهه با وقایع و تصمیم مناسب در برابر آنها، دارای تدبیر، بینش اجتماعی و سیاسی بلند و... باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19158/1/101 ر.ک: متن کتاب، ص101-106]</ref>.


بخش سوم کتاب به موضوع مهم ولایت ‎فقیه و حدود و اختیارات او در زمان غیبت اختصاص یافته است. در ابتدای این فصل به مناصب سه‎گانه فقیه، یعنی منصب افتا، منصب قضا و منصب حکم، ولایت و تنفیذ پرداخته شده است. نویسنده در خلال مطالبش به مبحث ارتباط بین توحید و ولایت و حاکمیت پرداخته و می‎گوید: ولایت و حاکمیت از توحید نشئت گرفته است. ایشان در ابتدا، معنای حاکمیت در منابع متعدد از جمله دین اسلام را مورد بررسی قرار داده است و در پایان می‎گوید: فقه در طرح کلی خود به ایجاد یک دستگاه اجتماعی حاکم که امور اجتماعی را اداره کند، هدایت می‎کند و بسیاری از احکام فقه برای این غایت وضع شده و متضمن این چارچوب است. حال اگر از این چارچوب که همان دولت اسلامی است، خارج شود و در چارچوبی دیگر قرار گیرد بسیاری از احکام آن کاربرد ندارد و برای این برهه از زمان صادر نشده است.
بخش سوم کتاب به موضوع مهم ولایت ‎فقیه و حدود و اختیارات او در زمان غیبت اختصاص یافته است. در ابتدای این فصل به مناصب سه‎گانه فقیه، یعنی منصب افتا، منصب قضا و منصب حکم، ولایت و تنفیذ پرداخته شده است. نویسنده در خلال مطالبش به مبحث ارتباط بین توحید و ولایت و حاکمیت پرداخته و می‎گوید: ولایت و حاکمیت از توحید نشئت گرفته است. ایشان در ابتدا، معنای حاکمیت در منابع متعدد از جمله دین اسلام را مورد بررسی قرار داده است و در پایان می‎گوید: فقه در طرح کلی خود به ایجاد یک دستگاه اجتماعی حاکم که امور اجتماعی را اداره کند، هدایت می‎کند و بسیاری از احکام فقه برای این غایت وضع شده و متضمن این چارچوب است. حال اگر از این چارچوب که همان دولت اسلامی است، خارج شود و در چارچوبی دیگر قرار گیرد بسیاری از احکام آن کاربرد ندارد و برای این برهه از زمان صادر نشده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش