۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نبوی، ابو الفضل' به 'نبوی، ابوالفضل') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
'''غالية الدرر في مصب قاعدة الضرر'''، اثر سید ابوالفضل نبوی | '''غالية الدرر في مصب قاعدة الضرر'''، اثر [[نبوی، ابوالفضل|سید ابوالفضل نبوی قمی]]، کتابی است پیرامون مدارک، موضوع و ضوابط قاعده لاضرر و بررسی نسبت آن با سایر قواعد و ادله. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
# عقل: مدار حفظ نفوسی که مقدمه تکامل بشر و رسیدن آن به مدارج کمال است، منع از اضرار و ضرر رساندن مردم به یکدیگر میباشد و اگر این منع وجود نداشته باشد، نظام اجتماعی و دینی، با مخاطره مواجه خواهد شد<ref>ر.ک: همان</ref>. | # عقل: مدار حفظ نفوسی که مقدمه تکامل بشر و رسیدن آن به مدارج کمال است، منع از اضرار و ضرر رساندن مردم به یکدیگر میباشد و اگر این منع وجود نداشته باشد، نظام اجتماعی و دینی، با مخاطره مواجه خواهد شد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
# قرآن: به اعتقاد نویسنده، آیات فراوانی بر حجیت این قاعده، دلالت دارند که از جمله آنها، آیه شریفه 233 سوره بقره: '''وَ الْوَالِدَاتُ يرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلينِ كَامِلَينِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَ لاَ مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ''' (و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند. [این حکم] براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند و خوراک و پوشاک آنان [مادران]، بهطور شایسته، برعهده پدر است. هیچکس جز بهقدر وسعش مکلف نمىشود. هیچ مادرى نباید به سبب فرزندش زیان ببیند و هیچ پدرى [نیز] نباید بهخاطر فرزندش [ضرر ببیند])، میباشد؛ با این استدلال که معنای آیه، این است که مادر، فرزند را به شرط عدم تضرر بدنی و مالی، باید شیر بدهد و اگر پدر هزینه ارضاع وی را تقبل ننماید، شیر دادن بر او واجب نیست. همینطور اعطای هزینههای ارضاع، به مقداری که مستلزم اضرار بر پدر نشود، بر او واجب است و ضرر متصور بر زوج، زمانی است که کسی با هزینه و اجرت کمتری نسبت به مادر فرزند، به او شیر بدهد که او میتواند در این صورت، برای فرزند خویش، دایه بگیرد<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>. | # قرآن: به اعتقاد نویسنده، آیات فراوانی بر حجیت این قاعده، دلالت دارند که از جمله آنها، آیه شریفه 233 سوره بقره: '''وَ الْوَالِدَاتُ يرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلينِ كَامِلَينِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَ لاَ مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ''' (و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند. [این حکم] براى کسى است که بخواهد دوران شیرخوارگى را تکمیل کند و خوراک و پوشاک آنان [مادران]، بهطور شایسته، برعهده پدر است. هیچکس جز بهقدر وسعش مکلف نمىشود. هیچ مادرى نباید به سبب فرزندش زیان ببیند و هیچ پدرى [نیز] نباید بهخاطر فرزندش [ضرر ببیند])، میباشد؛ با این استدلال که معنای آیه، این است که مادر، فرزند را به شرط عدم تضرر بدنی و مالی، باید شیر بدهد و اگر پدر هزینه ارضاع وی را تقبل ننماید، شیر دادن بر او واجب نیست. همینطور اعطای هزینههای ارضاع، به مقداری که مستلزم اضرار بر پدر نشود، بر او واجب است و ضرر متصور بر زوج، زمانی است که کسی با هزینه و اجرت کمتری نسبت به مادر فرزند، به او شیر بدهد که او میتواند در این صورت، برای فرزند خویش، دایه بگیرد<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>. | ||
# روایات: از جمله آنها، روایتی است از زراره از امام صادق(ع) مربوط به قضیه سمرة بن جندب؛ بدین مضمون که مردی از انصار در مدینه باغی داشت که با خانوادهاش در آن زندگی میکرد و سمرة بن جندب نیز در آن نخلی داشت و به بهانه سر زدن به نخل خود، بدون اجازه وارد باغ میشد. مرد انصاری از این وضعیت ناراحت شد که من زن و بچه دارم و گاهی اینها بدون حجاب نشستهاند، پس شما موقع آمدن حداقل با در زدن خود، من و خانوادهام را در جریان آمدن خود قرار بده، اما سمره قبول نکرد و گفت همیشه همینگونه خواهم آمد. مرد انصاری خدمت پیامبر(ص) آمد و داستان را تعریف نمود. حضرت سمره را طلب نمود و به او گفت: بعد از این با اجازه وارد باغ بشوید، یا اینکه نخلت را بفروش و هرچه حضرت از سمره خواهش نمود که یکی از پیشنهادات حضرتش مبنی بر معاوضه آن با نخلی دیگر و حتی معاوضه آن با نخلی در بهشت را بپذیرد، سمره قبول نکرد. پیامبر(ص) نیز وقتی لجاجت او را دید، به مرد انصاری دستور داد که: «اذهب فاقلعها و ارم بها إليه فإنّه لا ضرر و لا ضرار» (یعنی درختش را از ریشه بکن و بهسوی او بینداز که نه ضرر و نه ضراری در اسلام وجود ندارد)<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>. | # روایات: از جمله آنها، روایتی است از زراره از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مربوط به قضیه سمرة بن جندب؛ بدین مضمون که مردی از انصار در مدینه باغی داشت که با خانوادهاش در آن زندگی میکرد و سمرة بن جندب نیز در آن نخلی داشت و به بهانه سر زدن به نخل خود، بدون اجازه وارد باغ میشد. مرد انصاری از این وضعیت ناراحت شد که من زن و بچه دارم و گاهی اینها بدون حجاب نشستهاند، پس شما موقع آمدن حداقل با در زدن خود، من و خانوادهام را در جریان آمدن خود قرار بده، اما سمره قبول نکرد و گفت همیشه همینگونه خواهم آمد. مرد انصاری خدمت پیامبر(ص) آمد و داستان را تعریف نمود. حضرت سمره را طلب نمود و به او گفت: بعد از این با اجازه وارد باغ بشوید، یا اینکه نخلت را بفروش و هرچه حضرت از سمره خواهش نمود که یکی از پیشنهادات حضرتش مبنی بر معاوضه آن با نخلی دیگر و حتی معاوضه آن با نخلی در بهشت را بپذیرد، سمره قبول نکرد. پیامبر(ص) نیز وقتی لجاجت او را دید، به مرد انصاری دستور داد که: «اذهب فاقلعها و ارم بها إليه فإنّه لا ضرر و لا ضرار» (یعنی درختش را از ریشه بکن و بهسوی او بینداز که نه ضرر و نه ضراری در اسلام وجود ندارد)<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>. | ||
در باب دوم، به بررسی نسبت قاعده لاضرر با سایر قواعد و ادله، پرداخته شده است. نویسنده معتقد است این قاعده، به دلیل حکمت وضع آن، بر سایر قواعد و ادله، حکومت دارد. حکمت وضع این قاعده، آن است که ضرر بدنی یا مالی، با امر معاش بندگان، تزاحم داشته و این تزاحم، به امور عبادی نیز تسری یافته و مانع تکامل نفوس و تصاعد عقول و ارواح میشود و این امر، متناقض با غرض شارع مقدس است<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. | در باب دوم، به بررسی نسبت قاعده لاضرر با سایر قواعد و ادله، پرداخته شده است. نویسنده معتقد است این قاعده، به دلیل حکمت وضع آن، بر سایر قواعد و ادله، حکومت دارد. حکمت وضع این قاعده، آن است که ضرر بدنی یا مالی، با امر معاش بندگان، تزاحم داشته و این تزاحم، به امور عبادی نیز تسری یافته و مانع تکامل نفوس و تصاعد عقول و ارواح میشود و این امر، متناقض با غرض شارع مقدس است<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. | ||
در باب سوم، در سه مقام زیر، به بحث پیرامون موضوع قاعده لاضرر در عبادات پرداخته شده است: | در باب سوم، در سه مقام زیر، به بحث پیرامون موضوع قاعده لاضرر در عبادات پرداخته شده است: | ||
# مقام اول: استلزام ضرر مالی در عباداتی مانند وضو و غسل: اگر آب در مکان دوری باشد که طی مسیر بهمنظور تهیه آن مسلتزم صرف مالی اندک باشد یا خریدن آن، با صرف هزینهای که عرف آن را اندک میداند ممکن باشد، بدون اختلاف، این موضوع از بحث خارج است، اما اگر تهیه آب، مستلزم طی مسیر یا خریدن آن با هزینهای باشد که به نسبت حال مکلف، مشقتبار بوده و تحمل آن، عرفا سخت و طاقتفرساست، پیرامون وجوب یا عدم وجوب تهیه آب، میان فقها، اختلاف وجود دارد. در این میان، عدهای مانند صاحب | # مقام اول: استلزام ضرر مالی در عباداتی مانند وضو و غسل: اگر آب در مکان دوری باشد که طی مسیر بهمنظور تهیه آن مسلتزم صرف مالی اندک باشد یا خریدن آن، با صرف هزینهای که عرف آن را اندک میداند ممکن باشد، بدون اختلاف، این موضوع از بحث خارج است، اما اگر تهیه آب، مستلزم طی مسیر یا خریدن آن با هزینهای باشد که به نسبت حال مکلف، مشقتبار بوده و تحمل آن، عرفا سخت و طاقتفرساست، پیرامون وجوب یا عدم وجوب تهیه آب، میان فقها، اختلاف وجود دارد. در این میان، عدهای مانند [[بحرانی، یوسف بن احمد|صاحب «الحدائق»]]، [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] و [[ابن سعید، یحیی بن احمد|ابن سعید]]، خرید آب را واجب دانستهاند و برخی مانند محقق و مشهور علما، در این صورت، تیمم را جایز دانستهاند. نویسنده منشأ اختلاف در این حکم را، دو موضوع زیر دانسته و بهتفصیل، به بحث و بررسی هریک، پرداخته است: | ||
## تأمل در صدق ضرر و نیز صدق وجدان و عدم وجدان آب بر این موارد. | ## تأمل در صدق ضرر و نیز صدق وجدان و عدم وجدان آب بر این موارد. | ||
## وجود اخبار دال بر وجوب خریدن آب<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>. | ## وجود اخبار دال بر وجوب خریدن آب<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>. |
ویرایش