۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ') |
جز (جایگزینی متن - 'فرعي' به 'فرعی') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
بالجمله شيعه غير از كتاب خداوند و سنت نبوى، در مقابل احدى خضوع نمىكند. مؤلف، در ادامه اين مباحث، توضيحى راجع به انفتاح باب علم در نزد شیعیان و طريق اجتهاد فقها بيان نموده كه نشان از روشنبينى و دقت نظر اين گروه مستقيم دارد. اجتهاد در نزد شیعیان، قوه فهم احكام شرعى با توجه به كتاب و سنت و عقل و اجماع است كه با ممارست، حاصل مىگردد. كسب اين قوه در نزد شیعیان، براى افرادى كه داراى امكان هستند، واجب عينى و الا واجب كفايى است. عدهاى از آنها معتقدند كه فقط بايد به مضمون اخبار اهلبيت(ع) عمل شود كه از آنها تعبير به اخباریون مىشود. البته از نظر مؤلف، نزاع بين اصوليون و اخباریون، نزاعى لفظى بوده و منظور هر دو، عمل به مضمون و مفهوم اخبار مىباشد. | بالجمله شيعه غير از كتاب خداوند و سنت نبوى، در مقابل احدى خضوع نمىكند. مؤلف، در ادامه اين مباحث، توضيحى راجع به انفتاح باب علم در نزد شیعیان و طريق اجتهاد فقها بيان نموده كه نشان از روشنبينى و دقت نظر اين گروه مستقيم دارد. اجتهاد در نزد شیعیان، قوه فهم احكام شرعى با توجه به كتاب و سنت و عقل و اجماع است كه با ممارست، حاصل مىگردد. كسب اين قوه در نزد شیعیان، براى افرادى كه داراى امكان هستند، واجب عينى و الا واجب كفايى است. عدهاى از آنها معتقدند كه فقط بايد به مضمون اخبار اهلبيت(ع) عمل شود كه از آنها تعبير به اخباریون مىشود. البته از نظر مؤلف، نزاع بين اصوليون و اخباریون، نزاعى لفظى بوده و منظور هر دو، عمل به مضمون و مفهوم اخبار مىباشد. | ||
تمام شیعیان بالاتفاق يك نوع از اجتهاد را باطل و غير صحيح مىدانند و آن، عمل و افتا بر اساس رأى و قياس و استحسان است؛ همان اجتهادى كه در ميان اهل سنت معمول و مرسوم است. اما علت اختلاف فتواى علماى شيعه در احكام | تمام شیعیان بالاتفاق يك نوع از اجتهاد را باطل و غير صحيح مىدانند و آن، عمل و افتا بر اساس رأى و قياس و استحسان است؛ همان اجتهادى كه در ميان اهل سنت معمول و مرسوم است. اما علت اختلاف فتواى علماى شيعه در احكام فرعیه، عبارت است از دليليت شرعى فلان دليل در نزد يكى و عدم دليليت آن در نزد ديگرى يا حصول جزم و تصديق براى يكى و عدم حصول آن براى ديگرى يا... | ||
بقيه مسلمين كه از بيعت [[امام على(ع)]] اعراض كرده و گفتند پيامبر(ص) جانشين براى خود معين نكرد و اين كار را به عهده خود مسلمانان گذاشت، بعد از انتخاب جانشين براى پيامبر(ص) در امور سياسى، در فروعات احكام مرجع خاصى نداشته و تمام صحابه را به خاطر تصور عدالتى كه از آنها داشتند، براى خود مرجع احكام مىدانستند و منشأ اين تصور، حديثى است منسوب به پيامبر(ص)، لكن ادله قطعى و فراوانى داريم دال بر اينكه چنين حديثى از وى صادر نشده است. | بقيه مسلمين كه از بيعت [[امام على(ع)]] اعراض كرده و گفتند پيامبر(ص) جانشين براى خود معين نكرد و اين كار را به عهده خود مسلمانان گذاشت، بعد از انتخاب جانشين براى پيامبر(ص) در امور سياسى، در فروعات احكام مرجع خاصى نداشته و تمام صحابه را به خاطر تصور عدالتى كه از آنها داشتند، براى خود مرجع احكام مىدانستند و منشأ اين تصور، حديثى است منسوب به پيامبر(ص)، لكن ادله قطعى و فراوانى داريم دال بر اينكه چنين حديثى از وى صادر نشده است. |
ویرایش