۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| چاپ =3 | | چاپ =3 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =34838 | ||
| کتابخوان همراه نور =34838 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۴۰: | خط ۴۱: | ||
#نویسنده با بيان اينكه علم الدراية از شاخههاى علم الحديث است؛ افزوده است: علم الدراية يا دراية الحديث كه موضوع اين پژوهش است، دانشى است كه در آن از سند و متن حديث و حالات آنها بحث و گفتگو مىشود. موضوع علم الدراية، سند و متن حديث مىباشد زيرا در اين علم بحث از عوارض و حالات سند و متن است نه راوى و مروى كه آنها بر عهده علم رجال و فقه الحديث است. در علم الدراية، از راويان از اين جهت كه ساماندهنده زنجيره حديث و طريق تحمّل آن، و از متن به عنوان كلامى كه قوام حديث بر آن است و داراى حالات و عوارضى است، گفتگو مىشود<ref>همان، ص21- 23</ref> | #نویسنده با بيان اينكه علم الدراية از شاخههاى علم الحديث است؛ افزوده است: علم الدراية يا دراية الحديث كه موضوع اين پژوهش است، دانشى است كه در آن از سند و متن حديث و حالات آنها بحث و گفتگو مىشود. موضوع علم الدراية، سند و متن حديث مىباشد زيرا در اين علم بحث از عوارض و حالات سند و متن است نه راوى و مروى كه آنها بر عهده علم رجال و فقه الحديث است. در علم الدراية، از راويان از اين جهت كه ساماندهنده زنجيره حديث و طريق تحمّل آن، و از متن به عنوان كلامى كه قوام حديث بر آن است و داراى حالات و عوارضى است، گفتگو مىشود<ref>همان، ص21- 23</ref> | ||
#نویسنده، تدليس در روايت را بهاينصورت تعريف كرده است: اگر راوى به هنگام روايت، بهگونهاى روايت كند كه ظاهر حديث معتبر شود، ولى واقعيت را در مورد سند و اسناد، مخفى كند، آن را «مُدَلَّس» و راوى را "مُدَلِّس" گويند. تدليس از ريشه ظلمت مىباشد؛ يعنى راوى، با نقل روايت تزيين شده، ديگران را در ظلمت وارد مىكند. تدليس غالباً يا در اسناد يا در شيوخ حديث مىباشد<ref>متن كتاب، ص164- 165</ref> | #نویسنده، تدليس در روايت را بهاينصورت تعريف كرده است: اگر راوى به هنگام روايت، بهگونهاى روايت كند كه ظاهر حديث معتبر شود، ولى واقعيت را در مورد سند و اسناد، مخفى كند، آن را «مُدَلَّس» و راوى را "مُدَلِّس" گويند. تدليس از ريشه ظلمت مىباشد؛ يعنى راوى، با نقل روايت تزيين شده، ديگران را در ظلمت وارد مىكند. تدليس غالباً ً يا در اسناد يا در شيوخ حديث مىباشد<ref>متن كتاب، ص164- 165</ref> | ||
#نویسنده در مورد اصحاب اجماع چنين نوشته است: اصطلاح «اصحاب اجماع» مربوط به آن گروه از راويان حديث است كه روايات آنها تلقى به قبول شده و نزد [[كشّى]]، [[شيخ طوسى]] و [[نجاشى]] و... از علماى متأخران، اجماع حاصل شده كه روايات آنها قابل قبول است. اصحاب اجماع هجده نفرند كه در سه طبقه به شرح ذيل مىباشند: الف- اصحاب امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]]: زرارة بن اعين، محمد بن مسلم، معروف بن خَرّبوذ، بريد، ابوبصير اسدى، فضيل بن يسار. ب- اصحاب [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]: جميل بن دُرّاج، عبدالله بن مسكان، عبدالله بن بُكَير، حَمّاد بن عيسى، ابان بن عثمان، حَمّاد بن عثمان. ج- اصحاب امام كاظم(ع) و [[امام رضا(ع)]]: يونس بن عبدالرحمن، صفوان بن يحيى، محمد بن ابىعمير، عبدالله بن مغيره، حسن بن محبوب، احمد بن محمد بن ابىنصر بزنطى<ref>همان، ص195- 196</ref> | #نویسنده در مورد اصحاب اجماع چنين نوشته است: اصطلاح «اصحاب اجماع» مربوط به آن گروه از راويان حديث است كه روايات آنها تلقى به قبول شده و نزد [[كشّى]]، [[شيخ طوسى]] و [[نجاشى]] و... از علماى متأخران، اجماع حاصل شده كه روايات آنها قابل قبول است. اصحاب اجماع هجده نفرند كه در سه طبقه به شرح ذيل مىباشند: الف- اصحاب امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)]]: زرارة بن اعين، محمد بن مسلم، معروف بن خَرّبوذ، بريد، ابوبصير اسدى، فضيل بن يسار. ب- اصحاب [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]: جميل بن دُرّاج، عبدالله بن مسكان، عبدالله بن بُكَير، حَمّاد بن عيسى، ابان بن عثمان، حَمّاد بن عثمان. ج- اصحاب امام كاظم(ع) و [[امام رضا(ع)]]: يونس بن عبدالرحمن، صفوان بن يحيى، محمد بن ابىعمير، عبدالله بن مغيره، حسن بن محبوب، احمد بن محمد بن ابىنصر بزنطى<ref>همان، ص195- 196</ref> | ||
#نویسنده، تأكيد كرده است كه اگر راوى، آگاه به تمام الفاظ حديث نيست ولى از محتواى حديث مطلع است و مىتواند معنا و مفاد حديث را با الفاظ خود برساند، مىتواند حديث را نقل به معنا كند و براى او نقل به معنا مجاز مىباشد، امّا كسى كه بر مدلول الفاظ معصوم(ع) آگاهى ندارد و نمىتواند محتوا را برساند، براى او جايز نيست تا روايت به معنا كند و مىبايد بر همان الفاظ كه از معصوم(ع) شنيده اكتفا كند<ref>همان، ص226</ref> | #نویسنده، تأكيد كرده است كه اگر راوى، آگاه به تمام الفاظ حديث نيست ولى از محتواى حديث مطلع است و مىتواند معنا و مفاد حديث را با الفاظ خود برساند، مىتواند حديث را نقل به معنا كند و براى او نقل به معنا مجاز مىباشد، امّا كسى كه بر مدلول الفاظ معصوم(ع) آگاهى ندارد و نمىتواند محتوا را برساند، براى او جايز نيست تا روايت به معنا كند و مىبايد بر همان الفاظ كه از معصوم(ع) شنيده اكتفا كند<ref>همان، ص226</ref> |
ویرایش