پرش به محتوا

ترجمه رسالة التوحید: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً '
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
خط ۳۰: خط ۳۰:
مترجم مقدمه خود را با دووجهی دانستن انسان و تلاش نهضت‎های غربی برای دور کردن انسان از هویت اصلی خودش آغاز می‎کند. او نمونه‎هایی از افراد خرابکار و نیکوکار را مثال می‎زند و می‎نویسد: «خادم‎ترین مکتب‎ها و نیکوکارترین افراد همان‎هایی هستند که از راه تبلیغ یا با تدوین و تألیف اصول و مبانی دین اسلام را به‎طور ناب و خالص و به گونه‎های مستدل و محقق در معرض دید مردم قرار می‎دهند و موجب گسترش بیشتر سطح دین‎داری و طرد مادی‎گری و بی‎دینی می‎گردند و مرحوم استاد [[عبده، محمد|امام شیخ محمد عبده]] با تألیف [[رسالة التوحيد|رسالة التوحید]] این خدمت را به اوج خود رسانیده و با ارائه دادن اعتقادات خاص و خالص دین اسلامی و اقامه دلایل قطعی و براهین تردیدناپذیر بر آن‎ها حاسه درک جهان غیرمادی انسان‎ها را چنان مسلح نموده است که می‎توانند جهان غیرمادی را بمانند جهان مادی نظاره کنند و در جهت تغذیه و رشد روحی خود چنان ایمان و اعتقادی را داشته باشند که از حیث جلا و روشنی با محسوسات در حال رقابت باشند و تندبادهای حوادث روزگار و بحران‎های شدید اجتماعی و تحولات شگفت‎انگیز صنعتی و علمی هیچ‎گونه تزلزلی را در اعتقاد و ایمان و اخلاق و اعمال آن‎ها به وجود نیاورند. شایان یادآوری است که این کتاب یقین‎بخش و کفر شکن «رسالة التوحید» در اواخر قرن نوزدهم میلادی و در اوج تهاجم کفر و زندقه و ماده‎پرستی و فساد اخلاق تألیف گردیده است...»<ref>مقدمه مترجم، ص4</ref> نویسنده سپس از مثلث الحادی یهودی داروین، مارکس و فروید و همچنین از اشخاصی مانند دورکیم، ماکیاول، کلود برنارد و فلیسن شاله به‎عنوان یاری‎گران این افراد نام می‎برد. او همچنین از افرادی مانند سید احمد در شبه‎قاره هند با نوشتن کتاب «اظهار الحق» و سید جمال‎الدین در مرکز آسیا با نوشتن کتاب «نیچری‎گری» و [[عبده، محمد|شیخ محمد عبده]] در آفریقا با نوشتن کتاب‎های «الإسلام و النصرانية» و «[[رسالة التوحيد]]» به‎عنوان کسانی که در جنگ ایدئولوژیک، با آنان به مقابله برخاستند، یاد می‎کند و ایشان را می‎ستاید.<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>
مترجم مقدمه خود را با دووجهی دانستن انسان و تلاش نهضت‎های غربی برای دور کردن انسان از هویت اصلی خودش آغاز می‎کند. او نمونه‎هایی از افراد خرابکار و نیکوکار را مثال می‎زند و می‎نویسد: «خادم‎ترین مکتب‎ها و نیکوکارترین افراد همان‎هایی هستند که از راه تبلیغ یا با تدوین و تألیف اصول و مبانی دین اسلام را به‎طور ناب و خالص و به گونه‎های مستدل و محقق در معرض دید مردم قرار می‎دهند و موجب گسترش بیشتر سطح دین‎داری و طرد مادی‎گری و بی‎دینی می‎گردند و مرحوم استاد [[عبده، محمد|امام شیخ محمد عبده]] با تألیف [[رسالة التوحيد|رسالة التوحید]] این خدمت را به اوج خود رسانیده و با ارائه دادن اعتقادات خاص و خالص دین اسلامی و اقامه دلایل قطعی و براهین تردیدناپذیر بر آن‎ها حاسه درک جهان غیرمادی انسان‎ها را چنان مسلح نموده است که می‎توانند جهان غیرمادی را بمانند جهان مادی نظاره کنند و در جهت تغذیه و رشد روحی خود چنان ایمان و اعتقادی را داشته باشند که از حیث جلا و روشنی با محسوسات در حال رقابت باشند و تندبادهای حوادث روزگار و بحران‎های شدید اجتماعی و تحولات شگفت‎انگیز صنعتی و علمی هیچ‎گونه تزلزلی را در اعتقاد و ایمان و اخلاق و اعمال آن‎ها به وجود نیاورند. شایان یادآوری است که این کتاب یقین‎بخش و کفر شکن «رسالة التوحید» در اواخر قرن نوزدهم میلادی و در اوج تهاجم کفر و زندقه و ماده‎پرستی و فساد اخلاق تألیف گردیده است...»<ref>مقدمه مترجم، ص4</ref> نویسنده سپس از مثلث الحادی یهودی داروین، مارکس و فروید و همچنین از اشخاصی مانند دورکیم، ماکیاول، کلود برنارد و فلیسن شاله به‎عنوان یاری‎گران این افراد نام می‎برد. او همچنین از افرادی مانند سید احمد در شبه‎قاره هند با نوشتن کتاب «اظهار الحق» و سید جمال‎الدین در مرکز آسیا با نوشتن کتاب «نیچری‎گری» و [[عبده، محمد|شیخ محمد عبده]] در آفریقا با نوشتن کتاب‎های «الإسلام و النصرانية» و «[[رسالة التوحيد]]» به‎عنوان کسانی که در جنگ ایدئولوژیک، با آنان به مقابله برخاستند، یاد می‎کند و ایشان را می‎ستاید.<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>


مترجم درباره کاری که در این اثر کرده چنین می‎نگارد: «اینجانب در آن سال‎ها که در یکی از حوزه‎های علمیه روستاهای مکریان کردستان طلبه علوم دینی بودم، ضمن تعلم کتاب‎های علم کلام، این کتاب را نیز تعلم نمودم اما تنها هنگامی به ارزش واقعی آن پی بردم که فارغ‎التحصیل گشته و بیش از ده مرتبه تهذیب الکلام و شرح عقاید را تدریس و شرح تجرید و شرح مقاصد را مطالعه و بررسی نمودم و چندین کتاب و رساله و جزوه را به زبان عربی و فارسی، در تهاجم اقطاب ماتریالیزم علیه همه ادیان و اخلاق و فضایل بشری و در تهاجم جوامع مسیحیت منحرف علیه قرآن و پیامبر و اسلام مطالعه کردم و پس از آگاهی از ارزش این کتاب همواره آرزو می‎کردم که آن را به زبان فارسی روان و ساده ترجمه نموده و برای استفاده در دسترس تحصیل‎کرده‎ها و افراد باسواد قرار دهم و جهت کمک به کار طلبه‎های علوم دینی و دانشجویان رشته الهیات و ادبیات عرب، متن عربی کتاب را نیز در بالای ترجمه فارسی قرار دهم و در عین تلاش برای روانی و سادگی عبارات ترجمه، در تطبیق کلمات و جملات متن و ترجمه به‎قدری کوشش کنم که خوانندگان آگاه از دستور زبان عربی به‎آسانی مرجع ضمیرها و نهاد و گزاره‎ها و معنی واقعی لغت‎های متن را به‎خوبی تشخیص دهند و کلمات و جملات توضیحی را در داخل کروشه‎ها قرار دهم تا همان مفاهیمی که استاد امام در متن منظور نموده است بدون کم و زیاد به ذهن خوانندگان القا گردد، آری مدت‎ها بود این آرزو را داشتم اما رعایت این‎همه شرایط سخت، آن هم در ترجمه متنی که دارای اسلوب ویژه‎ای است و سبک نگارش آن به شیوه ادبیات نغز و دلپذیر فرانسه و به سبک نوشته‎های «آلبر کامو و آندره ژیدو...» و عباراتش به شیوه ادبیات تکامل‎یافته عصر عباسیان و غالباً مسجع و موزون و پرجاذبه و هماهنگ و گاهی ملفوف و معضل و پیچیده و دیرفهم بود، بسیار مشکل به‎نظر می‎رسید. به همین جهت با این آرزوی خویش همواره با حالت تسویف و امروز نه فردا، برخورد می‎کردم تا در این اواخر که احساس کردم... بنابراین مصلحت ندیدم این کار خیر بیش از این به تأخیر افتد و در میان چاپ‎های گوناگون کتاب نامبرده چاپ المنار را برای این منظور انتخاب نمودم، زیرا [[محمد رشید رضا|سید رشید رضا]] از برجسته‎ترین شخصیت‎های علمی مصر و از برجسته‎ترین شاگردان استاد امام این نسخه را تصحیح و چاپ کرده و یکایک نسخه‎های این چاپ مهر دستی [[محمد رشید رضا|سید رشید رضا]] را خورده است و پس از تطبیق کامل نسخه با نسخه چاپ المنار، به امید خدا این کار خیر را همان‎گونه که آرزو می‎کردم آغاز نمودم و خدا را شکر آن را به پایان هم رسانیدم و بعد از اتمام عمل حدس می‎زدم که این کار من در جنب خوبی‎هایش بدی‎هایی هم دارد و بدبینان به اقتضای طبیعت خود، خوبی‎ها را نادیده گرفته و از بدی‎هایش خرده‎گیری می‎کنند. باوجوداین حدس از کار خود کاملاً راضی و مسرور بودم، زیرا من به خاطر رضای کسی به این عمل اقدام کردم که همواره به قدر توانایی، بندگانش را مکلف می‎کند و او می‎داند که تمام توانایی خود را برای انجام دادن این عمل به کار انداخته‎ام...».<ref>همان، ص7-8</ref>
مترجم درباره کاری که در این اثر کرده چنین می‎نگارد: «اینجانب در آن سال‎ها که در یکی از حوزه‎های علمیه روستاهای مکریان کردستان طلبه علوم دینی بودم، ضمن تعلم کتاب‎های علم کلام، این کتاب را نیز تعلم نمودم اما تنها هنگامی به ارزش واقعی آن پی بردم که فارغ‎التحصیل گشته و بیش از ده مرتبه تهذیب الکلام و شرح عقاید را تدریس و شرح تجرید و شرح مقاصد را مطالعه و بررسی نمودم و چندین کتاب و رساله و جزوه را به زبان عربی و فارسی، در تهاجم اقطاب ماتریالیزم علیه همه ادیان و اخلاق و فضایل بشری و در تهاجم جوامع مسیحیت منحرف علیه قرآن و پیامبر و اسلام مطالعه کردم و پس از آگاهی از ارزش این کتاب همواره آرزو می‎کردم که آن را به زبان فارسی روان و ساده ترجمه نموده و برای استفاده در دسترس تحصیل‎کرده‎ها و افراد باسواد قرار دهم و جهت کمک به کار طلبه‎های علوم دینی و دانشجویان رشته الهیات و ادبیات عرب، متن عربی کتاب را نیز در بالای ترجمه فارسی قرار دهم و در عین تلاش برای روانی و سادگی عبارات ترجمه، در تطبیق کلمات و جملات متن و ترجمه به‎قدری کوشش کنم که خوانندگان آگاه از دستور زبان عربی به‎آسانی مرجع ضمیرها و نهاد و گزاره‎ها و معنی واقعی لغت‎های متن را به‎خوبی تشخیص دهند و کلمات و جملات توضیحی را در داخل کروشه‎ها قرار دهم تا همان مفاهیمی که استاد امام در متن منظور نموده است بدون کم و زیاد به ذهن خوانندگان القا گردد، آری مدت‎ها بود این آرزو را داشتم اما رعایت این‎همه شرایط سخت، آن هم در ترجمه متنی که دارای اسلوب ویژه‎ای است و سبک نگارش آن به شیوه ادبیات نغز و دلپذیر فرانسه و به سبک نوشته‎های «آلبر کامو و آندره ژیدو...» و عباراتش به شیوه ادبیات تکامل‎یافته عصر عباسیان و غالباً ً مسجع و موزون و پرجاذبه و هماهنگ و گاهی ملفوف و معضل و پیچیده و دیرفهم بود، بسیار مشکل به‎نظر می‎رسید. به همین جهت با این آرزوی خویش همواره با حالت تسویف و امروز نه فردا، برخورد می‎کردم تا در این اواخر که احساس کردم... بنابراین مصلحت ندیدم این کار خیر بیش از این به تأخیر افتد و در میان چاپ‎های گوناگون کتاب نامبرده چاپ المنار را برای این منظور انتخاب نمودم، زیرا [[محمد رشید رضا|سید رشید رضا]] از برجسته‎ترین شخصیت‎های علمی مصر و از برجسته‎ترین شاگردان استاد امام این نسخه را تصحیح و چاپ کرده و یکایک نسخه‎های این چاپ مهر دستی [[محمد رشید رضا|سید رشید رضا]] را خورده است و پس از تطبیق کامل نسخه با نسخه چاپ المنار، به امید خدا این کار خیر را همان‎گونه که آرزو می‎کردم آغاز نمودم و خدا را شکر آن را به پایان هم رسانیدم و بعد از اتمام عمل حدس می‎زدم که این کار من در جنب خوبی‎هایش بدی‎هایی هم دارد و بدبینان به اقتضای طبیعت خود، خوبی‎ها را نادیده گرفته و از بدی‎هایش خرده‎گیری می‎کنند. باوجوداین حدس از کار خود کاملاً راضی و مسرور بودم، زیرا من به خاطر رضای کسی به این عمل اقدام کردم که همواره به قدر توانایی، بندگانش را مکلف می‎کند و او می‎داند که تمام توانایی خود را برای انجام دادن این عمل به کار انداخته‎ام...».<ref>همان، ص7-8</ref>


وی پس از مقدمه خودش مقدمه [[محمد رشید رضا|رشید رضا]] بر چاپ دوم کتاب در معرفی آن را که مقدمه خوبی است، ترجمه و ارائه می‎کند.<ref>ر.ک: مقدمه رشید رضا بر چاپ دوم کتاب، ص8-12</ref> ملا عبدالله احمدیان، سپس به همان ترتیبی که خودش هم در مقدمه گفته (ذکر ترجمه و متن در زیر هم در یک صفحه) به ترجمه اثر می‎پردازد.
وی پس از مقدمه خودش مقدمه [[محمد رشید رضا|رشید رضا]] بر چاپ دوم کتاب در معرفی آن را که مقدمه خوبی است، ترجمه و ارائه می‎کند.<ref>ر.ک: مقدمه رشید رضا بر چاپ دوم کتاب، ص8-12</ref> ملا عبدالله احمدیان، سپس به همان ترتیبی که خودش هم در مقدمه گفته (ذکر ترجمه و متن در زیر هم در یک صفحه) به ترجمه اثر می‎پردازد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش