الهداية إلی بلوغ النهاية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً '
جز (جایگزینی متن - ' :' به ':')
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
خط ۵۰: خط ۵۰:
# فوضیل مصطفی: جمعه تا ناس<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/56 ر.ک: همان، ص56-57]</ref>.
# فوضیل مصطفی: جمعه تا ناس<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/56 ر.ک: همان، ص56-57]</ref>.


مؤلف، در تفسیر، هر سوره را به چند مقطع و سپس به آیات تقسیم می‎کند و پس از آن با اعتماد به خود قرآن و به شیوه تفسیر قرآن به قرآن، به بیان معنای عام آیه و بخشی از معنای آن می‎پردازد. سپس به سراغ روایات وارده از سنت و اقوال صحابه و تابعین می‎رود. وی پس از عرض اخبار و اقوال، آنچه را ترجیح می‎دهد بدون نقد و تمحیص، بیان می‎دارد. او در مواردی که از ادفوی و طبری نقل می‎کند هم نقد و بررسی‎ای ندارد. مکی، در بیان مطالب تفسیرش غالبا بر اقوال جمهور مفسرین تکیه می‎کند و بر آن تعلیقه می‎زند. او همچنین بر نسبت دادن آرای همه مفسران، نحویون، علمای لغت و قرائات و... به صاحبانشان اصراری ندارد. البته وی معمولا آرای نحویون را توجیه کرده و با ذکر ادله نحوی میان نظریاتشان ترجیح برقرار می‎کند. وی در تفسیرش گاهی بر نظر و قیاس تکیه می‎کند؛ مثلا در تفسیر آیه شریفه '''يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيكمْ أَنفُسَكمْ''' (مائده: 105)، می‎گوید: بر انسان (در نظر و قیاس) واجب است که امر به خیر کند، همان گونه که نفسش را بر خیر وامی‎دارد و نهی از شر کند دقیقا به همان نحوی که خودش را از شر نهی می‎نماید و هر چیزی که انجام آن بر تو واجب باشد امر به آن و نهی از خلافش بر تو واجب است...
مؤلف، در تفسیر، هر سوره را به چند مقطع و سپس به آیات تقسیم می‎کند و پس از آن با اعتماد به خود قرآن و به شیوه تفسیر قرآن به قرآن، به بیان معنای عام آیه و بخشی از معنای آن می‎پردازد. سپس به سراغ روایات وارده از سنت و اقوال صحابه و تابعین می‎رود. وی پس از عرض اخبار و اقوال، آنچه را ترجیح می‎دهد بدون نقد و تمحیص، بیان می‎دارد. او در مواردی که از ادفوی و طبری نقل می‎کند هم نقد و بررسی‎ای ندارد. مکی، در بیان مطالب تفسیرش غالباً  بر اقوال جمهور مفسرین تکیه می‎کند و بر آن تعلیقه می‎زند. او همچنین بر نسبت دادن آرای همه مفسران، نحویون، علمای لغت و قرائات و... به صاحبانشان اصراری ندارد. البته وی معمولا آرای نحویون را توجیه کرده و با ذکر ادله نحوی میان نظریاتشان ترجیح برقرار می‎کند. وی در تفسیرش گاهی بر نظر و قیاس تکیه می‎کند؛ مثلا در تفسیر آیه شریفه '''يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيكمْ أَنفُسَكمْ''' (مائده: 105)، می‎گوید: بر انسان (در نظر و قیاس) واجب است که امر به خیر کند، همان گونه که نفسش را بر خیر وامی‎دارد و نهی از شر کند دقیقا به همان نحوی که خودش را از شر نهی می‎نماید و هر چیزی که انجام آن بر تو واجب باشد امر به آن و نهی از خلافش بر تو واجب است...


از ویژگی‎های شیوه او، عدم اطناب و تفصیل است. او در مواردی که مطلب نیاز به تفصیل دارد، به کتاب‎های دیگرش ارجاع می‎دهد. وی در مقدمه هم بر رعایت ایجاز و اختصار غیر مخل در نگارش این کتاب تأکید کرده است و اساسا از همین جهت است که در ذکر روایات و اقوال، سندها را حذف می‎کند. [[مکی بن حموش]]، مواد مطالبش را به‎ترتیب منظمی بیان کرده است. او اقوال را نقل کرده و برخی را بر برخی دیگر مقدم می‎دارد و برای برخی دلیل می‎آورد و در مواردی که شخص را از مخالفان یا گمراهان می‎پندارد از استدلال به رأی او پرهیز کرده و آن قول را مهمل باقی می‎گذارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/51 ر.ک: همان، ص51-52]</ref>.
از ویژگی‎های شیوه او، عدم اطناب و تفصیل است. او در مواردی که مطلب نیاز به تفصیل دارد، به کتاب‎های دیگرش ارجاع می‎دهد. وی در مقدمه هم بر رعایت ایجاز و اختصار غیر مخل در نگارش این کتاب تأکید کرده است و اساسا از همین جهت است که در ذکر روایات و اقوال، سندها را حذف می‎کند. [[مکی بن حموش]]، مواد مطالبش را به‎ترتیب منظمی بیان کرده است. او اقوال را نقل کرده و برخی را بر برخی دیگر مقدم می‎دارد و برای برخی دلیل می‎آورد و در مواردی که شخص را از مخالفان یا گمراهان می‎پندارد از استدلال به رأی او پرهیز کرده و آن قول را مهمل باقی می‎گذارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/51 ر.ک: همان، ص51-52]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش