پرش به محتوا

اللمع في الرد علی أهل الزيغ و البدع: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً '
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی')
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
خط ۵۸: خط ۵۸:
اشعرى فصلى از اللمع را به اثبات مطلق بودن اراده و قدرت الهى كه در نظام كلامى او خاص‌ترين صفات خدا به شمار رفته‌اند، اختصاص داده است. اصل نخستين وى اين است كه همه چيز به اراده خداوند پديد مى‌آيد و اراده او تنها به امور ذاتاً محال نمى‌تواند، تعلق بگيرد. بنابراین افعال انسان‌ها نيز، نيك يا بد، از دايره اراده او بيرون نيستند. نسبت دادن بدى‌ها به غير خدا در حكم ثنويت و شرك است.
اشعرى فصلى از اللمع را به اثبات مطلق بودن اراده و قدرت الهى كه در نظام كلامى او خاص‌ترين صفات خدا به شمار رفته‌اند، اختصاص داده است. اصل نخستين وى اين است كه همه چيز به اراده خداوند پديد مى‌آيد و اراده او تنها به امور ذاتاً محال نمى‌تواند، تعلق بگيرد. بنابراین افعال انسان‌ها نيز، نيك يا بد، از دايره اراده او بيرون نيستند. نسبت دادن بدى‌ها به غير خدا در حكم ثنويت و شرك است.


اشعرى در فصلى زير عنوان «قدر» به اصل فاعليت خدا و طرح نظريه كسب پرداخته است. از ديدگاه او خالق و فاعل حقيقى هر چيز خداوند است. وى نظر برخى متكلمان را كه حكم فعل را از خلق جدا كرده‌اند و انسان را فاعل حقيقى عمل خود شمرده‌اند، مردود دانسته است. بر پايه رأى او در باب حدوث، خالق و فاعل هر چيز كسى است كه آن را با همه ويژگى‌هایش و منطبق بر خواست خويش به وجود بياورد، حال آنكه افعال مردمان با قصد و تصورى كه خود از آن‌ها دارند، مطابق نيست، مثلاً كافر فعل خود را نيك و حق مى‌پندارد، اما خالق كفر كسى است كه آن را زشت و باطل اراده كرده است، همچنانكه مؤمن نيز كار نيك خويش را، بر خلاف آنچه غالباً پيش مى‌آيد، خالى از دشوارى‌هاى عملى آن قصد مى‌كند.
اشعرى در فصلى زير عنوان «قدر» به اصل فاعليت خدا و طرح نظريه كسب پرداخته است. از ديدگاه او خالق و فاعل حقيقى هر چيز خداوند است. وى نظر برخى متكلمان را كه حكم فعل را از خلق جدا كرده‌اند و انسان را فاعل حقيقى عمل خود شمرده‌اند، مردود دانسته است. بر پايه رأى او در باب حدوث، خالق و فاعل هر چيز كسى است كه آن را با همه ويژگى‌هایش و منطبق بر خواست خويش به وجود بياورد، حال آنكه افعال مردمان با قصد و تصورى كه خود از آن‌ها دارند، مطابق نيست، مثلاً كافر فعل خود را نيك و حق مى‌پندارد، اما خالق كفر كسى است كه آن را زشت و باطل اراده كرده است، همچنانكه مؤمن نيز كار نيك خويش را، بر خلاف آنچه غالباً ً پيش مى‌آيد، خالى از دشوارى‌هاى عملى آن قصد مى‌كند.


اشعرى از اينجا مفهومى از فعل انسانى را عنوان مى‌كند كه بر آن اساس، فعل آدميان در عين آنكه به خود آن‌ها نسبت داده مى‌شود و اختيار و تكليف ايشان را موجه مى‌سازد، آفريده خداست. اشعرى از اين مفهوم به (كسب) تعبير مى‌كند و آدمى را مكتسِب عمل خويش به شمار مى‌آورد، يعنى كسى كه عمل را از آنِ خويش مى‌سازد. كسب به تعريف اشعرى كارى است كه به واسطه قدرتى حادث صورت يابد. بدين گونه ملاك انتساب فعل به انسان چيزى بيش از اين نيست كه به همراه آن فعل، حالت اراده و قدرت انجام آن نيز در او وجود داشته باشد.
اشعرى از اينجا مفهومى از فعل انسانى را عنوان مى‌كند كه بر آن اساس، فعل آدميان در عين آنكه به خود آن‌ها نسبت داده مى‌شود و اختيار و تكليف ايشان را موجه مى‌سازد، آفريده خداست. اشعرى از اين مفهوم به (كسب) تعبير مى‌كند و آدمى را مكتسِب عمل خويش به شمار مى‌آورد، يعنى كسى كه عمل را از آنِ خويش مى‌سازد. كسب به تعريف اشعرى كارى است كه به واسطه قدرتى حادث صورت يابد. بدين گونه ملاك انتساب فعل به انسان چيزى بيش از اين نيست كه به همراه آن فعل، حالت اراده و قدرت انجام آن نيز در او وجود داشته باشد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش