پرش به محتوا

مجمل التواريخ و القصص (تصحیح بهار): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۹: خط ۲۹:
| چاپ =2
| چاپ =2
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12799
| کتابخانۀ دیجیتال نور =02877
| کتابخوان همراه نور =02877
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۵: خط ۳۶:
}}
}}


'''مجمل التواريخ و القصص''' يكى از آثار تاريخى قرن ششم است كه به فارسى نوشته شده و موضوع آن تاريخ عالم و بخصوص تاريخ ايران است، و در سال 520 ھ به دست مؤلفی ناشناس اهل اسدآباد همدان یا همدان به رشته نگارش در آمده است. این مؤلف در عصر سلاجقه می‎زیسته و ظاهرا در دربار آنان به منصب دبیری اشتغال داشته، او هر چند به شهرهای مختلف سفر کرده لیکن مقر دائمی او به احتمال در شهر اصفهان بوده است. از احوال او به جز اینها اطلاع بیشتری در دست نیست. مؤلف، در کتاب نام خود را نمی‎آورد اما ذکری از یکی از اجدادش به نام مهلب بن محمدبن شادی در میان آورده است. ضمنا او کتاب دیگری در تاریخ خاندان برمکی تألیف کرده که متأسفانه نسخه کتاب اخیر او نیز در دست نیست.<ref>آل داود، سید علی؛ ص 159</ref>
'''مجمل التواريخ و القصص''' يكى از آثار تاريخى قرن ششم است كه به فارسى نوشته شده و موضوع آن تاريخ عالم و بخصوص تاريخ ايران است، و در سال 520 ھ به دست مؤلفی ناشناس اهل اسدآباد همدان یا همدان به رشته نگارش در آمده است. این مؤلف در عصر سلاجقه می‌زیسته و ظاهرا در دربار آنان به منصب دبیری اشتغال داشته، او هر چند به شهرهای مختلف سفر کرده لیکن مقر دائمی او به احتمال در شهر اصفهان بوده است. از احوال او به جز اینها اطلاع بیشتری در دست نیست. مؤلف، در کتاب نام خود را نمی‌آورد اما ذکری از یکی از اجدادش به نام مهلب بن محمدبن شادی در میان آورده است. ضمنا او کتاب دیگری در تاریخ خاندان برمکی تألیف کرده که متأسفانه نسخه کتاب اخیر او نیز در دست نیست.<ref>آل داود، سید علی؛ ص 159</ref>


به همين جهت و به كمك دلايلى ديگر، يكى از محققان معاصر پرويز اذكائى، تاريخنگاران ايران نام ابن شادى را براى مؤلف اين كتاب برگزيده و مى‌گويد بسيارى از كسانى كه با اضافۀ بنوت شهرت دارند به اجداد خود منسوبند و از آنجا كه قطعا جد سوم مؤلف، شادى نام دارد بايد او را ابن شادى معرفى كنيم. وى اظهار اميدوارى كرده از اين پس كتاب مجمل التواريخ با عنوان مجهول المؤلف شناخته نشود.
به همين جهت و به كمك دلايلى ديگر، يكى از محققان معاصر پرويز اذكائى، تاريخنگاران ايران نام ابن شادى را براى مؤلف اين كتاب برگزيده و مى‌گويد بسيارى از كسانى كه با اضافۀ بنوت شهرت دارند به اجداد خود منسوبند و از آنجا كه قطعا جد سوم مؤلف، شادى نام دارد بايد او را ابن شادى معرفى كنيم. وى اظهار اميدوارى كرده از اين پس كتاب مجمل التواريخ با عنوان مجهول المؤلف شناخته نشود.
خط ۴۲: خط ۴۳:


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
مؤلف در ديباچه به برخى از مآخذ خود اشاره كرده و در اثناء كتاب نيز برخى از منابع خود را نام برده است. از مطالعۀ كتاب روشن مى‌شود كه وى از منابع معتبرى استفاده كرده كه گر چه برخى از آنها مانند [[تاريخ اليعقوبي|تاريخ يعقوبى]] و [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] و تاريخ حمزۀ اصفهانى اكنون باقى است ولى بسيارى از مصادر او امروزه موجود نيست مانند: تاريخ اصفهان [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]]، اخبار نريمان و سام و كيقباد و افراسياب از ابوالمؤيد بلخى، همدان نامۀ عبدالرحمن بن عيسى كاتب همدانى، اخبار سهراسف از ابوالمؤيد بلخى، پيروز نامه، سير و فتوح سلطان سنجر. وجود اين كتب از دست رفته نزد مؤلف اهميت كتاب مجمل التواريخ را بيشتر مى‌كند اما منابع ديگر وى عبارتند از: شاهنامه فردوسى، المعارف، گرساسف نامه، سير المعجم يا سير الملوك [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، عجائب الدنيا، عجائب العلوم، فرامرز نامه، مجموعه ابوسعيد آبى، دلائل القبله، سكندر نامه و...
مؤلف در ديباچه به برخى از مآخذ خود اشاره كرده و در اثناء كتاب نيز برخى از منابع خود را نام برده است. از مطالعۀ كتاب روشن مى‌شود كه وى از منابع معتبرى استفاده كرده كه گر چه برخى از آنها مانند [[تاريخ اليعقوبي|تاريخ يعقوبى]] و [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] و تاريخ حمزۀ اصفهانى اكنون باقى است ولى بسيارى از مصادر او امروزه موجود نيست مانند: تاريخ اصفهان [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]]، اخبار نريمان و سام و كيقباد و افراسياب از ابوالمؤيد بلخى، همدان نامۀ عبدالرحمن بن عيسى كاتب همدانى، اخبار سهراسف از ابوالمؤيد بلخى، پيروز نامه، سير و فتوح سلطان سنجر. وجود اين كتب از دست رفته نزد مؤلف اهميت كتاب مجمل التواريخ را بيشتر مى‌كند اما منابع ديگر وى عبارتند از: شاهنامه فردوسى، المعارف، گرساسف نامه، سير المعجم يا سير الملوك [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، عجائب الدنيا، عجائب العلوم، فرامرز نامه، مجموعه ابوسعيد آبى، دلائل القبله، سكندر نامه و...


==اهميت كتاب==
==اهميت كتاب==
خط ۵۰: خط ۵۱:




مجمل التواريخ و القصص مشتمل بر 25 باب است. هشت باب اول آن بسيار مختصر و مقدمه مانند است و موضوع آن جدولهاى تاريخى ملوك و خلفاست. باب نهم و دهم در تاريخ ايران قبل از اسلام، باب يازده تا هجده تاريخ تركان و هندوان و روم و بنى اسرائيل و عرب و تاريخ انبياء، باب 19 كه طولانى‌ترين ابواب كتاب است مربوط به رويدادهاى بعد از اسلام تا 520 كه تاريخ تدوين كتاب است؛ باب بيستم دربارۀ سلاطين اسلامى معاصر خلفا، باب 21 دربارۀ القاب پادشاهان، باب 22 دربارۀ مقابر انبياء و ائمه و خلفا و دربارۀ اهل‌البيت. باب 23 و 24 در جغرافيا. باب بيست و پنجم كتاب كه به گفتۀ مؤلف، از موضوعات متفرقه سخن مى‌گويد در نسخۀ اصلى نبوده و چاپ نشده است. چنانكه گذشت مؤلف فصلى از باب بيست و دوم كتاب را به اهل‌بيت اختصاص داده ابتدا از حضرت زهرا سلام‌الله‎عليها و سپس شرح زندگى دوازده امام سخن گفته است. البته اين به معناى تشيع وى نيست چون خود مى‌گويد: اين جماعت آنند كه اهل شيعت و علويان، ايشان را سيد عشيرت و امام اهل‌بيت پيغامبر عليه‌السلام شمرند.
مجمل التواريخ و القصص مشتمل بر 25 باب است. هشت باب اول آن بسيار مختصر و مقدمه مانند است و موضوع آن جدولهاى تاريخى ملوك و خلفاست. باب نهم و دهم در تاريخ ايران قبل از اسلام، باب يازده تا هجده تاريخ تركان و هندوان و روم و بنى اسرائيل و عرب و تاريخ انبياء، باب 19 كه طولانى‌ترين ابواب كتاب است مربوط به رويدادهاى بعد از اسلام تا 520 كه تاريخ تدوين كتاب است؛ باب بيستم دربارۀ سلاطين اسلامى معاصر خلفا، باب 21 دربارۀ القاب پادشاهان، باب 22 دربارۀ مقابر انبياء و ائمه و خلفا و دربارۀ اهل‌البيت. باب 23 و 24 در جغرافيا. باب بيست و پنجم كتاب كه به گفتۀ مؤلف، از موضوعات متفرقه سخن مى‌گويد در نسخۀ اصلى نبوده و چاپ نشده است. چنانكه گذشت مؤلف فصلى از باب بيست و دوم كتاب را به اهل‌بيت اختصاص داده ابتدا از حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها و سپس شرح زندگى دوازده امام سخن گفته است. البته اين به معناى تشيع وى نيست چون خود مى‌گويد: اين جماعت آنند كه اهل شيعت و علويان، ايشان را سيد عشيرت و امام اهل‌بيت پيغامبر عليه‌السلام شمرند.


از آنجا كه مؤلف، كتاب را از منابع مختلف و متفرقى پديد آورده، نتوانسته آن را يكنواخت و يكدست سازد. مثلاًدربارۀ پادشاهان عجم در باب سوم مطالبى گفته و در باب هشتم شرحى از آنان آورده و در باب نهم شرحى ديگر داده و در بابهاى 10 و 11 و 22 به مناسبتى ديگر برخى از آن مطالب را تكرار كرده است. مؤلف اين روش را از حمزۀ اصفهانى تقليد كرده چون تاريخ وى نيز به همين سبک است.
از آنجا كه مؤلف، كتاب را از منابع مختلف و متفرقى پديد آورده، نتوانسته آن را يكنواخت و يكدست سازد. مثلاًدربارۀ پادشاهان عجم در باب سوم مطالبى گفته و در باب هشتم شرحى از آنان آورده و در باب نهم شرحى ديگر داده و در بابهاى 10 و 11 و 22 به مناسبتى ديگر برخى از آن مطالب را تكرار كرده است. مؤلف اين روش را از حمزۀ اصفهانى تقليد كرده چون تاريخ وى نيز به همين سبک است.
خط ۵۷: خط ۵۸:




مجمل التواريخ و القصص در زمانى تدوين شده كه هنوز سبک انشاى سادۀ درى دست نخورده و با تكلفات فنى زبان عرب آميخته نشده بود. از سادگى و ايجاز برخوردار و از مترادفات و موازنه و سجع و تركيبات عربى بركنار است. جمله‌هاى معترضه و حشوهايى كه متن را نازيبا مى‌كند در كتاب فراوان است. اعراب كنيه‌ها و ماههاى عربى رعايت نشده و الف و لام‌هاى زايد حذف نشده است. جملاتى كه به سبب بدى ترجمه از قاعده و سياق فارسى بيرون رفته و به عربى هم شباهتى ندارد بسيار است. بعضى جمله‌ها بر خلاف دستور زبان فارسى به فعل تمام نمى‌شود و گاه عبارات به گونه‌اى مختصر بيان شده كه به معنا ضرر مى‌رساند. مؤلف در ترجمۀ مطالب اشتباهاتى نيز دارد. در رسم الخط كتاب، حروفى كه سه نقطه دارند با يك نقطه آمده (و البته در متن چاپى تصحيح شده است) و مواردى مانند «كه» به رسم قديم «كى» نوشته شده است. مرحوم [[بهار، محمدتقی|ملك الشعراى بهار]] در صفحاتى از مقدمۀ كتاب موارد زيادى از آنچه مربوط به سبک انشاء كتاب است و همچنين چگونگى استعمال لغات و رسم الخط آن به تفصيل سخن گفته كه نمونه‌هايى از آن در زير مى‌آيد: باء تاكيد بر سر افعالى مانند بنرود و بنماند، اگر به معنى يا، اوميد به جاى اميد، يا به معنى به، بودن به معنى گرديدن، پادشاهى به معنى مملكت، بيران ويران، زن پدر و زن خواهر به معنى پدر زن و خواهر زن، سفرد سپرد، على الحال على اى حال و موارد ديگرى كه به مقدمه بايد رجوع شود.
مجمل التواريخ و القصص در زمانى تدوين شده كه هنوز سبک انشاى سادۀ درى دست نخورده و با تكلفات فنى زبان عرب آميخته نشده بود. از سادگى و ايجاز برخوردار و از مترادفات و موازنه و سجع و تركيبات عربى بركنار است. جمله‌هاى معترضه و حشوهايى كه متن را نازيبا مى‌كند در كتاب فراوان است. اعراب كنيه‌ها و ماه‌هاى عربى رعايت نشده و الف و لام‌هاى زايد حذف نشده است. جملاتى كه به سبب بدى ترجمه از قاعده و سياق فارسى بيرون رفته و به عربى هم شباهتى ندارد بسيار است. بعضى جمله‌ها بر خلاف دستور زبان فارسى به فعل تمام نمى‌شود و گاه عبارات به گونه‌اى مختصر بيان شده كه به معنا ضرر مى‌رساند. مؤلف در ترجمۀ مطالب اشتباهاتى نيز دارد. در رسم الخط كتاب، حروفى كه سه نقطه دارند با يك نقطه آمده (و البته در متن چاپى تصحيح شده است) و مواردى مانند «كه» به رسم قديم «كى» نوشته شده است. مرحوم [[بهار، محمدتقی|ملك الشعراى بهار]] در صفحاتى از مقدمۀ كتاب موارد زيادى از آنچه مربوط به سبک انشاء كتاب است و همچنين چگونگى استعمال لغات و رسم الخط آن به تفصيل سخن گفته كه نمونه‌هايى از آن در زير مى‌آيد: باء تاكيد بر سر افعالى مانند بنرود و بنماند، اگر به معنى يا، اوميد به جاى اميد، يا به معنى به، بودن به معنى گرديدن، پادشاهى به معنى مملكت، بيران ويران، زن پدر و زن خواهر به معنى پدر زن و خواهر زن، سفرد سپرد، على الحال على اى حال و موارد ديگرى كه به مقدمه بايد رجوع شود.


==نسخۀ اصلى==
==نسخۀ اصلى==
خط ۷۳: خط ۷۴:
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:تاریخ آسیا]]
[[رده:تاریخ ایران]]
[[رده:تاریخ ایران]]
[[رده: 25 آبان الی 24 آذر]]