۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
#نصرالله منشى كوشيده است تا مطالب كتاب را بسط داده، اشارات را روشن بيان كند، به آيات، اخبار، ابيات و امثال بيارايد و معنى را مؤكد كند و خلاصه اينكه كتاب را احيا كند.<ref>همان، ص10</ref> | #نصرالله منشى كوشيده است تا مطالب كتاب را بسط داده، اشارات را روشن بيان كند، به آيات، اخبار، ابيات و امثال بيارايد و معنى را مؤكد كند و خلاصه اينكه كتاب را احيا كند.<ref>همان، ص10</ref> | ||
#در اين تجديد تحرير و نگارش، يك باب را كه به سرگذشت بروزيه طبيب مخصوص بوده است، مختصر كرده، اما در بقيه ابواب، به تفصيل، تشريح و افزودن فصول و در سخن مؤلف دويدن، قائل شده است. عنوان برخى از اين ابواب، عبارت است از: باب شير و گاو؛ بازجست كار دمنه؛ دوستى كبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو؛ بوف و زاغ؛ بوزينه و باخه؛ زاهد و راسو؛ گربه و موش؛ پادشاه و فنزه؛ شير و شغال؛ تيرانداز و ماده شير؛ زاهد و مهمان او؛ پادشاه و برهمنان؛ زرگر و سياح و شاهزاده و ياران او. | #در اين تجديد تحرير و نگارش، يك باب را كه به سرگذشت بروزيه طبيب مخصوص بوده است، مختصر كرده، اما در بقيه ابواب، به تفصيل، تشريح و افزودن فصول و در سخن مؤلف دويدن، قائل شده است. عنوان برخى از اين ابواب، عبارت است از: باب شير و گاو؛ بازجست كار دمنه؛ دوستى كبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو؛ بوف و زاغ؛ بوزينه و باخه؛ زاهد و راسو؛ گربه و موش؛ پادشاه و فنزه؛ شير و شغال؛ تيرانداز و ماده شير؛ زاهد و مهمان او؛ پادشاه و برهمنان؛ زرگر و سياح و شاهزاده و ياران او. | ||
#در اين اثر، قوتى در بيان مقاصد و قدرتى در اداى معانى هست كه در كتب ديگر نيست. انواعى از صنايع لفظى و معنوى كلام در آن ديده مىشود، اما اهتمام نویسنده، مصروف آوردن صنايع نشده و به حداقل آرايش، اكتفا كرده و صنايع، چنان طبيعى افتاده است كه خواننده | #در اين اثر، قوتى در بيان مقاصد و قدرتى در اداى معانى هست كه در كتب ديگر نيست. انواعى از صنايع لفظى و معنوى كلام در آن ديده مىشود، اما اهتمام نویسنده، مصروف آوردن صنايع نشده و به حداقل آرايش، اكتفا كرده و صنايع، چنان طبيعى افتاده است كه خواننده غالباً متوجه آن نمىگردد و اگر در انشاى او الفاظى تازى ديده مىشود كه در زبان ما، در زمان ما كمتر جارى است، به اقتضاى سبک عهد و منشآت متداول آن زمان بوده است، نه اصرار در آوردن غرائب لغات.<ref>همان، ص13</ref> | ||
#آيه، حديث، مثل و شعر فارسى و عربى كه نصرالله منشى در سراسر كتاب گنجانيده است، گذشته از رعايت عادت زمان، نشانهاى از قريحه خارقالعاده و نبوغ فكرى و ذوقى نویسنده است.<ref>همان</ref> | #آيه، حديث، مثل و شعر فارسى و عربى كه نصرالله منشى در سراسر كتاب گنجانيده است، گذشته از رعايت عادت زمان، نشانهاى از قريحه خارقالعاده و نبوغ فكرى و ذوقى نویسنده است.<ref>همان</ref> | ||
#نصرالله منشى مقيد به متابعت از اصل نبوده است و به ترجمه و نگارشى آزاد پرداخته و آن را بهانه و وسيلهاى كرده است از براى انشاى كتابى به فارسى كه معرّف هنر و قدرت او در نوشتن باشد و انصافا نثر فارسى را به ذروه اعلى رسانيده است و كمال قدرت آن را در بيان مطالب و توانايى خويش را نيز در نويسندگى، در اين كتاب، به منصه ظهور نشانيده است.<ref>همان، ص8</ref> | #نصرالله منشى مقيد به متابعت از اصل نبوده است و به ترجمه و نگارشى آزاد پرداخته و آن را بهانه و وسيلهاى كرده است از براى انشاى كتابى به فارسى كه معرّف هنر و قدرت او در نوشتن باشد و انصافا نثر فارسى را به ذروه اعلى رسانيده است و كمال قدرت آن را در بيان مطالب و توانايى خويش را نيز در نويسندگى، در اين كتاب، به منصه ظهور نشانيده است.<ref>همان، ص8</ref> |
ویرایش