۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
نویسنده در بخش ديگر اين فصل، نظريه عدالت صحابه را مورد بررسى قرار داده است. وى در اين بخش از كتابهاى «باعث الحثيث» حافظ بن كثير و «تدريب الراوي» نووى و مقدمه ابن صلاح، استفاده كرده و ضمن بحث درباره نظريه عدالت صحابه و نظريه فضيلت قرابت با پيامبر(ص)، اين نظريات را بهطور تحليلى مورد بررسى قرار داده و رد كرده است. همچنين نظرات [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] را در مورد ديدگاه شيعه نسبت به صحابه مطرح كرده و آن را مردود ساخته است.<ref>ر.ک: همان، ص190</ref> | نویسنده در بخش ديگر اين فصل، نظريه عدالت صحابه را مورد بررسى قرار داده است. وى در اين بخش از كتابهاى «باعث الحثيث» حافظ بن كثير و «تدريب الراوي» نووى و مقدمه ابن صلاح، استفاده كرده و ضمن بحث درباره نظريه عدالت صحابه و نظريه فضيلت قرابت با پيامبر(ص)، اين نظريات را بهطور تحليلى مورد بررسى قرار داده و رد كرده است. همچنين نظرات [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] را در مورد ديدگاه شيعه نسبت به صحابه مطرح كرده و آن را مردود ساخته است.<ref>ر.ک: همان، ص190</ref> | ||
در فصل دوم، تأليفات | در فصل دوم، تأليفات اولیه حديث و اقسام آن، مورد بررسى قرار گرفته است. مؤلف در اين فصل، به معرفى تأليفات كتب اولیه شيعه (كتب اربعه) و همچنين كتب اهل سنت (صحاح سته) پرداخته و آنها را مورد نقد و بررسى قرار داده است. در ادامه، نظر شيعه و اهل سنت را در مورد اقسام حديث بيان داشته و به تعريف حديث مشهور، مستفيض، غريب، حسن، موثق، ضعيف، موقوف، منقطع، معضل، مدرج، تواتر لفظى و معنوى، موقوف، مسند، متصل و مدلس، پرداخته است و سپس تدليس را در كتاب كفايه البغدادى و توضيح الأفكار مورد بررسى قرار داده و نظر سيدرشيد رضا در تفسير «المنار» و [[سيوطى]] در شرح تدريب الراوي را در مورد تدليسكنندگان، بيان كرده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
نویسنده در بخش ديدگاههاى علماى شيعه پيرامون اقسام حديث، تقسيمات چهارگانه [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] را آورده است. در پايان نيز عقيده شيعه از جمله [[شيخ انصارى]] و ديگران و اهل سنت از جمله بخارى و مسلم پيرامون حجيت و عدم حجيت خبر واحد، بيان شده است.<ref>همان</ref> | نویسنده در بخش ديدگاههاى علماى شيعه پيرامون اقسام حديث، تقسيمات چهارگانه [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] را آورده است. در پايان نيز عقيده شيعه از جمله [[شيخ انصارى]] و ديگران و اهل سنت از جمله بخارى و مسلم پيرامون حجيت و عدم حجيت خبر واحد، بيان شده است.<ref>همان</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در فصل سوم، به كذب در حديث پرداخته شده است. نویسنده در اين فصل، به جعل در حديث و تاريخ پيدايش آن پرداخته و در فصل چهارم، مثالب و مناقب را برشمرده و دليل وضعى و جعلى بودن آنها را بيان كرده است. به عقيده وى، كذب در قرن اول هم وجود داشت و علت، عوامل سياسى بود؛ چراكه حاكمان مىخواستند حكم خود را رنگ و لعاب دينى دهند. در عهد اموى و در زمان حكومت عثمان و معاويه نيز كذب جارى بود و موارد زير را مىتوان از جمله دلايل آن دانست: | در فصل سوم، به كذب در حديث پرداخته شده است. نویسنده در اين فصل، به جعل در حديث و تاريخ پيدايش آن پرداخته و در فصل چهارم، مثالب و مناقب را برشمرده و دليل وضعى و جعلى بودن آنها را بيان كرده است. به عقيده وى، كذب در قرن اول هم وجود داشت و علت، عوامل سياسى بود؛ چراكه حاكمان مىخواستند حكم خود را رنگ و لعاب دينى دهند. در عهد اموى و در زمان حكومت عثمان و معاويه نيز كذب جارى بود و موارد زير را مىتوان از جمله دلايل آن دانست: | ||
1. | 1. ولید نماز را در مستى خواند. | ||
2. عدهاى فقط به احكام و ظواهر پرداختند؛ ازاينرو برخى فرقهها چون تصوف پيدا شد. | 2. عدهاى فقط به احكام و ظواهر پرداختند؛ ازاينرو برخى فرقهها چون تصوف پيدا شد. |
ویرایش