۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
وجه اول، در تعريف شريعت و طريقت و حقيقت و بيان اتحاد و وحدت آنهاست. وجه دوم، در بيان برتر بودن اهل حقيقت بر اهل طريقت و شريعت و بالاخره وجه سوم، در بيان احتياج عقل به شرع و همچنين افتقار شرع به عقل است. | وجه اول، در تعريف شريعت و طريقت و حقيقت و بيان اتحاد و وحدت آنهاست. وجه دوم، در بيان برتر بودن اهل حقيقت بر اهل طريقت و شريعت و بالاخره وجه سوم، در بيان احتياج عقل به شرع و همچنين افتقار شرع به عقل است. | ||
در اصل اول، از ضوابط كلى مقرر بين انبياء و رسل و | در اصل اول، از ضوابط كلى مقرر بين انبياء و رسل و اولیاء و ائمه، از آدم(ع) تا خاتم(ص) و از او تا مهدى(ع)، مبنى بر رساندن هر انسانى به كمالى كه به حسب استعداد و قابليت براى وى معين شده و بيرون آوردن او از دركه نقصان و جهل به اندازه تلاش و توان وى، سخن به ميان آمده است. | ||
در اصل دوم، از اينكه سير و سلوك و طلب كمال، تنها ويژه انسان نيست، بلكه همه موجودات و مخلوقات علوى و سفلى در حال سير و سلوك و طلب كمالند، بحث شده است. | در اصل دوم، از اينكه سير و سلوك و طلب كمال، تنها ويژه انسان نيست، بلكه همه موجودات و مخلوقات علوى و سفلى در حال سير و سلوك و طلب كمالند، بحث شده است. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
وضوى اهل حقيقت عبارت است از طهارت سرّ از مشاهده غير. نيّت وضوى اهل حقيقت، اين است كه سالك قصد مىكند در سرّش غير از او را مشاهده ننمايد و شستن دستان، به معناى عدم توجه به دارایىهاى دنيايى (مال و مقام) و دارایىهاى آخرت(زهد، طاعت، حسنات و نعمتهاى بهشتى) و مسح سر، عبارت از پاک كردن باطن از خودبينى و تعيّن وجودى است و مسح پا، منزه كردن قواى علمى و عملى از حركت در غير مسير الهى و فناى اوست. | وضوى اهل حقيقت عبارت است از طهارت سرّ از مشاهده غير. نيّت وضوى اهل حقيقت، اين است كه سالك قصد مىكند در سرّش غير از او را مشاهده ننمايد و شستن دستان، به معناى عدم توجه به دارایىهاى دنيايى (مال و مقام) و دارایىهاى آخرت(زهد، طاعت، حسنات و نعمتهاى بهشتى) و مسح سر، عبارت از پاک كردن باطن از خودبينى و تعيّن وجودى است و مسح پا، منزه كردن قواى علمى و عملى از حركت در غير مسير الهى و فناى اوست. | ||
پيامبران، شريعت را در درجه اول به مردم مىآموزند و آنها را به توحيد الهى و بندگى خداوندِ يكتا فرامىخوانند، امّا | پيامبران، شريعت را در درجه اول به مردم مىآموزند و آنها را به توحيد الهى و بندگى خداوندِ يكتا فرامىخوانند، امّا اولیاى خدا آموزشهاى پيامبران را بهطور كامل فراگرفته و مردم را به تعميق شريعت و طى طريقت و رسيدن به حقيقت فرامىخوانند كه همان توحيد وجودى است؛ بنابراین، هر پيامبرى بايد نقبا و اولیايى داشته باشد كه پس از او به تربيت امتش همّت گمارده و حقيقت شريعت او را به مردم زمان پس از خود بنمايند. | ||
مؤلف، معتقد است كه هر پيامبرى، دوازه نقيب و ولىّ داشته كه پس از او در ميان امّت مىكوشيدهاند و توحيد وجودى را ترويج مىكردهاند و پيامبر اسلام نيز دوازده نقيب دارد و چون او خاتم الانبياست، دوازدهمين ولىّ پس از او نيز خاتم | مؤلف، معتقد است كه هر پيامبرى، دوازه نقيب و ولىّ داشته كه پس از او در ميان امّت مىكوشيدهاند و توحيد وجودى را ترويج مىكردهاند و پيامبر اسلام نيز دوازده نقيب دارد و چون او خاتم الانبياست، دوازدهمين ولىّ پس از او نيز خاتم اولیاست و بىترديد او زنده و در ميان ماست؛ به هر حال، سلوك انسان در گرو عمل به شريعت، پيمودن طريقت و يافتن حقيقت است و اين همه، با عبوديّت، امكانپذير است. | ||
توحيد حقيقى در مشرب عرفان: مؤلف، توحيدى را كه اهل عرفان دريافتهاند، برترين مراتب توحيد مىداند. وى، تصريح مىكند كه توحيد حقيقى، برتر و بزرگتر از آن است كه با عبارت بيان شود يا با اشاره و تعريف نشان داده شود، پس عبارت و اشارت، حجاب و نقاب آن است، زيرا فهم و فكر به ژرفاى آن نمىرسد. | توحيد حقيقى در مشرب عرفان: مؤلف، توحيدى را كه اهل عرفان دريافتهاند، برترين مراتب توحيد مىداند. وى، تصريح مىكند كه توحيد حقيقى، برتر و بزرگتر از آن است كه با عبارت بيان شود يا با اشاره و تعريف نشان داده شود، پس عبارت و اشارت، حجاب و نقاب آن است، زيرا فهم و فكر به ژرفاى آن نمىرسد. | ||
مؤلف، در اصل اول كتاب، توحيد را مشتمل بر دو قسم توحيد انبياء و توحيد | مؤلف، در اصل اول كتاب، توحيد را مشتمل بر دو قسم توحيد انبياء و توحيد اولیاء مىداند و اولى را توحيد الوهى و دومى را توحيد وجودى مىخواند. توحيد انبياء را آن توحيد الهى ظاهرى و فراگيرى كه همان دعوت خلق به عبادت خداوند و رهایى از بندگى خدايان مقيّد يا دعوت عمومى به اثبات خداى يكتا و نفى خدايان بسيار است، معرفى مىكند و توحيد اولیاء را توحيد وجودىِ باطنىِ خاص كه همان دعوت به مشاهده وجود مطلق از مشاهده موجودات مقيد يا دعوت به اثبات وجود يگانه حق واجب بالذات و نفى وجود وجودات بسيار ممكن بالذات است، قلمداد مىنمايد. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش