پرش به محتوا

انوار الحقيقة و اطوار الطريق و اسرار الشريعة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی'
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۵: خط ۴۵:
وجه اول، در تعريف شريعت و طريقت و حقيقت و بيان اتحاد و وحدت آنهاست. وجه دوم، در بيان برتر بودن اهل حقيقت بر اهل طريقت و شريعت و بالاخره وجه سوم، در بيان احتياج عقل به شرع و هم‌چنين افتقار شرع به عقل است.
وجه اول، در تعريف شريعت و طريقت و حقيقت و بيان اتحاد و وحدت آنهاست. وجه دوم، در بيان برتر بودن اهل حقيقت بر اهل طريقت و شريعت و بالاخره وجه سوم، در بيان احتياج عقل به شرع و هم‌چنين افتقار شرع به عقل است.


در اصل اول، از ضوابط كلى مقرر بين انبياء و رسل و اولياء و ائمه، از آدم(ع) تا خاتم(ص) و از او تا مهدى(ع)، مبنى بر رساندن هر انسانى به كمالى كه به حسب استعداد و قابليت براى وى معين شده و بيرون آوردن او از دركه نقصان و جهل به اندازه تلاش و توان وى، سخن به ميان آمده است.
در اصل اول، از ضوابط كلى مقرر بين انبياء و رسل و اولیاء و ائمه، از آدم(ع) تا خاتم(ص) و از او تا مهدى(ع)، مبنى بر رساندن هر انسانى به كمالى كه به حسب استعداد و قابليت براى وى معين شده و بيرون آوردن او از دركه نقصان و جهل به اندازه تلاش و توان وى، سخن به ميان آمده است.


در اصل دوم، از اينكه سير و سلوك و طلب كمال، تنها ويژه انسان نيست، بلكه همه موجودات و مخلوقات علوى و سفلى در حال سير و سلوك و طلب كمالند، بحث شده است.
در اصل دوم، از اينكه سير و سلوك و طلب كمال، تنها ويژه انسان نيست، بلكه همه موجودات و مخلوقات علوى و سفلى در حال سير و سلوك و طلب كمالند، بحث شده است.
خط ۶۵: خط ۶۵:
وضوى اهل حقيقت عبارت است از طهارت سرّ از مشاهده غير. نيّت وضوى اهل حقيقت، اين است كه سالك قصد مى‌كند در سرّش غير از او را مشاهده ننمايد و شستن دستان، به معناى عدم توجه به دارایى‌هاى دنيايى (مال و مقام) و دارایى‌هاى آخرت(زهد، طاعت، حسنات و نعمت‌هاى بهشتى) و مسح سر، عبارت از پاک كردن باطن از خودبينى و تعيّن وجودى است و مسح پا، منزه كردن قواى علمى و عملى از حركت در غير مسير الهى و فناى اوست.
وضوى اهل حقيقت عبارت است از طهارت سرّ از مشاهده غير. نيّت وضوى اهل حقيقت، اين است كه سالك قصد مى‌كند در سرّش غير از او را مشاهده ننمايد و شستن دستان، به معناى عدم توجه به دارایى‌هاى دنيايى (مال و مقام) و دارایى‌هاى آخرت(زهد، طاعت، حسنات و نعمت‌هاى بهشتى) و مسح سر، عبارت از پاک كردن باطن از خودبينى و تعيّن وجودى است و مسح پا، منزه كردن قواى علمى و عملى از حركت در غير مسير الهى و فناى اوست.


پيامبران، شريعت را در درجه اول به مردم مى‌آموزند و آنها را به توحيد الهى و بندگى خداوندِ يكتا فرامى‌خوانند، امّا اولياى خدا آموزش‌هاى پيامبران را به‌طور كامل فراگرفته و مردم را به تعميق شريعت و طى طريقت و رسيدن به حقيقت فرامى‌خوانند كه همان توحيد وجودى است؛ بنابراین، هر پيامبرى بايد نقبا و اوليايى داشته باشد كه پس از او به تربيت امتش همّت گمارده و حقيقت شريعت او را به مردم زمان پس از خود بنمايند.
پيامبران، شريعت را در درجه اول به مردم مى‌آموزند و آنها را به توحيد الهى و بندگى خداوندِ يكتا فرامى‌خوانند، امّا اولیاى خدا آموزش‌هاى پيامبران را به‌طور كامل فراگرفته و مردم را به تعميق شريعت و طى طريقت و رسيدن به حقيقت فرامى‌خوانند كه همان توحيد وجودى است؛ بنابراین، هر پيامبرى بايد نقبا و اولیايى داشته باشد كه پس از او به تربيت امتش همّت گمارده و حقيقت شريعت او را به مردم زمان پس از خود بنمايند.


مؤلف، معتقد است كه هر پيامبرى، دوازه نقيب و ولىّ داشته كه پس از او در ميان امّت مى‌كوشيده‌اند و توحيد وجودى را ترويج مى‌كرده‌اند و پيامبر اسلام نيز دوازده نقيب دارد و چون او خاتم الانبياست، دوازدهمين ولىّ پس از او نيز خاتم اولياست و بى‌ترديد او زنده و در ميان ماست؛ به هر حال، سلوك انسان در گرو عمل به شريعت، پيمودن طريقت و يافتن حقيقت است و اين همه، با عبوديّت، امكان‌پذير است.
مؤلف، معتقد است كه هر پيامبرى، دوازه نقيب و ولىّ داشته كه پس از او در ميان امّت مى‌كوشيده‌اند و توحيد وجودى را ترويج مى‌كرده‌اند و پيامبر اسلام نيز دوازده نقيب دارد و چون او خاتم الانبياست، دوازدهمين ولىّ پس از او نيز خاتم اولیاست و بى‌ترديد او زنده و در ميان ماست؛ به هر حال، سلوك انسان در گرو عمل به شريعت، پيمودن طريقت و يافتن حقيقت است و اين همه، با عبوديّت، امكان‌پذير است.


توحيد حقيقى در مشرب عرفان: مؤلف، توحيدى را كه اهل عرفان دريافته‌اند، برترين مراتب توحيد مى‌داند. وى، تصريح مى‌كند كه توحيد حقيقى، برتر و بزرگ‌تر از آن است كه با عبارت بيان شود يا با اشاره و تعريف نشان داده شود، پس عبارت و اشارت، حجاب و نقاب آن است، زيرا فهم و فكر به ژرفاى آن نمى‌رسد.
توحيد حقيقى در مشرب عرفان: مؤلف، توحيدى را كه اهل عرفان دريافته‌اند، برترين مراتب توحيد مى‌داند. وى، تصريح مى‌كند كه توحيد حقيقى، برتر و بزرگ‌تر از آن است كه با عبارت بيان شود يا با اشاره و تعريف نشان داده شود، پس عبارت و اشارت، حجاب و نقاب آن است، زيرا فهم و فكر به ژرفاى آن نمى‌رسد.


مؤلف، در اصل اول كتاب، توحيد را مشتمل بر دو قسم توحيد انبياء و توحيد اولياء مى‌داند و اولى را توحيد الوهى و دومى را توحيد وجودى مى‌خواند. توحيد انبياء را آن توحيد الهى ظاهرى و فراگيرى كه همان دعوت خلق به عبادت خداوند و رهایى از بندگى خدايان مقيّد يا دعوت عمومى به اثبات خداى يكتا و نفى خدايان بسيار است، معرفى مى‌كند و توحيد اولياء را توحيد وجودىِ باطنىِ خاص كه همان دعوت به مشاهده وجود مطلق از مشاهده موجودات مقيد يا دعوت به اثبات وجود يگانه حق واجب بالذات و نفى وجود وجودات بسيار ممكن بالذات است، قلمداد مى‌نمايد.
مؤلف، در اصل اول كتاب، توحيد را مشتمل بر دو قسم توحيد انبياء و توحيد اولیاء مى‌داند و اولى را توحيد الوهى و دومى را توحيد وجودى مى‌خواند. توحيد انبياء را آن توحيد الهى ظاهرى و فراگيرى كه همان دعوت خلق به عبادت خداوند و رهایى از بندگى خدايان مقيّد يا دعوت عمومى به اثبات خداى يكتا و نفى خدايان بسيار است، معرفى مى‌كند و توحيد اولیاء را توحيد وجودىِ باطنىِ خاص كه همان دعوت به مشاهده وجود مطلق از مشاهده موجودات مقيد يا دعوت به اثبات وجود يگانه حق واجب بالذات و نفى وجود وجودات بسيار ممكن بالذات است، قلمداد مى‌نمايد.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش