۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
بحث استعمال حقيقى و مجازى از مباحث علم بيان است و غرض از طرح این مبحث، روشن نمودن نكتهاى است كه در علم بيان ابهام داشته و آن نكته، این است كه علىرغم اعتقاد عدهاى از علماى علم بيان، استعمال لفظ در غير موضوعله، در گرو ترخيص و نیکو شمردن ذوق سليم است، نه آنكه منوط به ترخيص و اجازه واضع باشد؛ | بحث استعمال حقيقى و مجازى از مباحث علم بيان است و غرض از طرح این مبحث، روشن نمودن نكتهاى است كه در علم بيان ابهام داشته و آن نكته، این است كه علىرغم اعتقاد عدهاى از علماى علم بيان، استعمال لفظ در غير موضوعله، در گرو ترخيص و نیکو شمردن ذوق سليم است، نه آنكه منوط به ترخيص و اجازه واضع باشد؛ | ||
دلالت، تابع اراه است و | دلالت، تابع اراه است و اولین كسى كه متوجه این نكته شده است، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]] است؛ | ||
گاهى واضع، خود لفظ را بنفسه تصور مىكند و آن را برای معنايى وضع مىنمايد كه در اينصورت، وضع شخصى است و گاهى وجه و عنوان لفظ را تصور مىكند كه در اينصورت، وضع نوعى نامیده مىشود؛ | گاهى واضع، خود لفظ را بنفسه تصور مىكند و آن را برای معنايى وضع مىنمايد كه در اينصورت، وضع شخصى است و گاهى وجه و عنوان لفظ را تصور مىكند كه در اينصورت، وضع نوعى نامیده مىشود؛ | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
مطلق و مقيد: علماى اصول، اصطلاح خاصى در دو لفظ مطلق و مقيد ندارند، بلكه این دو واژه با همان معناى لغوىشان استعمال مىشوند. تقابل بين اطلاق و تقييد از قبيل تقابل ملكه و عدم ملكه است. اطلاق، مخصوص مفردات نيست، بلكه در جملات نيز هست. اطلاق، در اعلام و جملات ناشى از وضع نيست، بلكه از مقدمات حكمت است. محل بحث اطلاق در اسماء اجناس است و قول حق، آن است كه سلطان العلماء بدان گرايش دارد. معناى تنافى بين مطلق و مقيد، آن است كه تكليف در مطلق با تكليف در مقيد به فرض حفظ ظهور هر دو، با هم قابل جمع نيست؛ يعنى این دو در ظهورشان یکديگر را تكذيب مىكنند و... | مطلق و مقيد: علماى اصول، اصطلاح خاصى در دو لفظ مطلق و مقيد ندارند، بلكه این دو واژه با همان معناى لغوىشان استعمال مىشوند. تقابل بين اطلاق و تقييد از قبيل تقابل ملكه و عدم ملكه است. اطلاق، مخصوص مفردات نيست، بلكه در جملات نيز هست. اطلاق، در اعلام و جملات ناشى از وضع نيست، بلكه از مقدمات حكمت است. محل بحث اطلاق در اسماء اجناس است و قول حق، آن است كه سلطان العلماء بدان گرايش دارد. معناى تنافى بين مطلق و مقيد، آن است كه تكليف در مطلق با تكليف در مقيد به فرض حفظ ظهور هر دو، با هم قابل جمع نيست؛ يعنى این دو در ظهورشان یکديگر را تكذيب مىكنند و... | ||
مقصد دوم، در ملازمات عقليه است. به نظر شارح، ماحصل فرمايش [[مظفر، محمدرضا|مرحوم مظفر]] تحت عنوان «تمهيد»، از این قرار است كه از نظر | مقصد دوم، در ملازمات عقليه است. به نظر شارح، ماحصل فرمايش [[مظفر، محمدرضا|مرحوم مظفر]] تحت عنوان «تمهيد»، از این قرار است كه از نظر اصولیون امامى، عقل یکى از ادله استنباط احكام شرعى به حساب مىآيد، اما آنچه در این مقصد در رابطه با دليل عقلى و حكم عقل مورد بحث و بررسى قرار مىگيرد، صغريات و مصاديق و قلمروهاى دليل عقل مىباشد. كوتاه سخن اينكه در این مقصد، از ثبوت ملازمه بين حكم عقل و شرع سخن به میان مىآيد كه آيا عقل علاوه بر ادراك حسن و قبح شىء، ملازمه بين حكم عقل و حكم شرع را ادراك مىكند يا نه؟. | ||
مقصد سوم، درباره مباحث حجت است. در این مقصد از دليليت و حجيت و از تشخيص ادله احكام شرعى بحث مىشود؛ مثلاً از حجيت و اعتبار کتاب، سنت، اجماع، دليل عقل، ظواهر، شهرت، سيره، قياس، و تعادل و تراجيح بررسى و تحقيق به عمل مىآيد. لازم به ذكر است كه مهمترين و اساسىترين مباحث علم اصول را، مباحث همین مقصد تشكيل مىدهد و مؤثر بودن مباحث قبلى منوط به مقصد سوم است؛ بنابراین، این مقصد، غايت الغايات مباحث علم اصول به حساب مىآيد. | مقصد سوم، درباره مباحث حجت است. در این مقصد از دليليت و حجيت و از تشخيص ادله احكام شرعى بحث مىشود؛ مثلاً از حجيت و اعتبار کتاب، سنت، اجماع، دليل عقل، ظواهر، شهرت، سيره، قياس، و تعادل و تراجيح بررسى و تحقيق به عمل مىآيد. لازم به ذكر است كه مهمترين و اساسىترين مباحث علم اصول را، مباحث همین مقصد تشكيل مىدهد و مؤثر بودن مباحث قبلى منوط به مقصد سوم است؛ بنابراین، این مقصد، غايت الغايات مباحث علم اصول به حساب مىآيد. |
ویرایش