۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
'''الأعلاق النفيسه و يليه كتاب البلدان'''، دو كتاب در یک مجلد است. | '''الأعلاق النفيسه و يليه كتاب البلدان'''، دو كتاب در یک مجلد است. اولین كتاب «الأعلاق النفيسه»، نوشته «ابن رسته اصفهانى»، (قرن سوم هجرى) است كه تنها یک جلد از هفت جلد آن باقى مانده است. كتاب دوم، «كتاب البلدان»، نوشته [[یعقوبی، احمد بن اسحاق|احمد بن اسحاق يعقوبى]] است. از آن جا كه كتابشناسى [[البلدان، اليعقوبي|البلدان]] به صورت مجزا صورت گرفته، در این نوشتار تنها به الأعلاق پرداخته شده است. | ||
== ساختار== | == ساختار== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
مىدانيم اثبات گردش زمين به دور خورشيد كه ناقض نظريه «زمين مركزى» پيشينيان بوده، به «يوهانس كپلر» (سده هفدهم ميلادى) منسوب است. منابع موجود ایرانى نشان دهنده این است كه هرچند ایرانيان موفق به اثبات حركت زمين نشده بودند (يا دست كم منابعى در این زمينه در اختيار ما نيست)؛ اما گروهى از دانشمندان ایرانى بر چنين نظريهاى اعتقاد داشتهاند كه در واقع خورشيد ثابت بوده و زمين بر گرد آن در چرخش است. كتاب «الاعلاق النفيسه»، یکى از شواهد مكتوبى است كه «ابن رسته»، هفتصد سال پيش از «كپرنیک» مجموعهاى از نظريههاى دانشمندان ایرانى را گرد آورده است كه برخى از آنان قائل بر یک يا دو حركت وضعى و انتقالى زمين بودهاند. | مىدانيم اثبات گردش زمين به دور خورشيد كه ناقض نظريه «زمين مركزى» پيشينيان بوده، به «يوهانس كپلر» (سده هفدهم ميلادى) منسوب است. منابع موجود ایرانى نشان دهنده این است كه هرچند ایرانيان موفق به اثبات حركت زمين نشده بودند (يا دست كم منابعى در این زمينه در اختيار ما نيست)؛ اما گروهى از دانشمندان ایرانى بر چنين نظريهاى اعتقاد داشتهاند كه در واقع خورشيد ثابت بوده و زمين بر گرد آن در چرخش است. كتاب «الاعلاق النفيسه»، یکى از شواهد مكتوبى است كه «ابن رسته»، هفتصد سال پيش از «كپرنیک» مجموعهاى از نظريههاى دانشمندان ایرانى را گرد آورده است كه برخى از آنان قائل بر یک يا دو حركت وضعى و انتقالى زمين بودهاند. | ||
نویسنده جزئيات شاهراه طوس و مشهد و انشعابات آن را به سمت اصفهان و شيراز به طور مفصل تشريح كرده است. مىدانيم كه [[امام رضا(ع)]] بعد از حركت از رباط سعد مستقيم از شاهراه نيشابور به مرو، راهش را از نزدیکى ديزباد از راه دهسرخ به طرف طوس كج كرده است و هنگامى كه وارد دهسرخ شده، ظهر بوده و در آنجا وضو گرفته و نماز خوانده است. خوشبختانه منابع قرون | نویسنده جزئيات شاهراه طوس و مشهد و انشعابات آن را به سمت اصفهان و شيراز به طور مفصل تشريح كرده است. مىدانيم كه [[امام رضا(ع)]] بعد از حركت از رباط سعد مستقيم از شاهراه نيشابور به مرو، راهش را از نزدیکى ديزباد از راه دهسرخ به طرف طوس كج كرده است و هنگامى كه وارد دهسرخ شده، ظهر بوده و در آنجا وضو گرفته و نماز خوانده است. خوشبختانه منابع قرون اولیه هجرى به مسير جاده دهسرخ از نيشابور به طوس اشاره كردهاند. قديمىترين جغرافىنويس ابن خرداد به در كتابش در ذكر مسافت نيشابور، به طوس و پس از او نویسنده كتاب الخراج نيز دقيقاً مطالب ابنخرداذبه را تكرار كرده است. ابنرسته نيز گزارش مفصلترى از راه دهسرخ و وجه تسميه آن ارايه مىكند كه البته بين گزارش ابنخردادبه و ابنقدامه با ابنرسته در مورد مسافت اختلافاتى ديده مىشود. | ||
اين كتاب در توصيف اماكن، بسيار ارزنده است. نویسنده در ارتباط با اوضاع و احوال مكه، بنيان كعبه و ساختمان و اوصاف آن، سخن گفته و تجديد بناها، تعميرات و تغييرات كعبه و حرم را شرح داده است. او همچنين به چگونگى كعبه در عهد ابراهيم(ع) تا قرن سوم (زمان تأليف كتاب) پرداخته و اندازههاى داخل و خارج و طول و عرض كعبه را نشان داده و روزنههاى كعبه را كه برای روشنايى تعبيه شده بوده، گزارش كرده است. لوح ديوار كعبه، اندازه آن، اوصاف پلّهكانهاى كعبه، فاصله ستونهاى ديوار خانه كعبه،... از مطالب آن است. | اين كتاب در توصيف اماكن، بسيار ارزنده است. نویسنده در ارتباط با اوضاع و احوال مكه، بنيان كعبه و ساختمان و اوصاف آن، سخن گفته و تجديد بناها، تعميرات و تغييرات كعبه و حرم را شرح داده است. او همچنين به چگونگى كعبه در عهد ابراهيم(ع) تا قرن سوم (زمان تأليف كتاب) پرداخته و اندازههاى داخل و خارج و طول و عرض كعبه را نشان داده و روزنههاى كعبه را كه برای روشنايى تعبيه شده بوده، گزارش كرده است. لوح ديوار كعبه، اندازه آن، اوصاف پلّهكانهاى كعبه، فاصله ستونهاى ديوار خانه كعبه،... از مطالب آن است. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
زمزم، و پيدايش آن، دعاوى مالكيّت بر زمزم و حفر آن توسط عبدالمطلب بن هاشم، عمق چاه، ذكر نامهاى آن، وصف مسجدالحرام و اندازه دقيق آن، شماره ستونهاى مسجد و چگونگى رنگ و زينت آنها از مطالب این كتاب مىباشد. درهاى مسجدالحرام، تعداد و اندازههاى طول وعرض آنها، تعميرات يا تزييناتى كه در طول زمان توسط اشخاص تا عصر مؤلف انجام شده، صفحاتى از این كتاب را پر كرده است. او همچنين حدود و ويژگىهاى حرم را شرح داده و درباره جنبههاى اعجاز آن، نمونههایى را آورده و این موضوعات حدود 35 صفحه از كتاب را پر كرده است. | زمزم، و پيدايش آن، دعاوى مالكيّت بر زمزم و حفر آن توسط عبدالمطلب بن هاشم، عمق چاه، ذكر نامهاى آن، وصف مسجدالحرام و اندازه دقيق آن، شماره ستونهاى مسجد و چگونگى رنگ و زينت آنها از مطالب این كتاب مىباشد. درهاى مسجدالحرام، تعداد و اندازههاى طول وعرض آنها، تعميرات يا تزييناتى كه در طول زمان توسط اشخاص تا عصر مؤلف انجام شده، صفحاتى از این كتاب را پر كرده است. او همچنين حدود و ويژگىهاى حرم را شرح داده و درباره جنبههاى اعجاز آن، نمونههایى را آورده و این موضوعات حدود 35 صفحه از كتاب را پر كرده است. | ||
ابنرسته در ارتباط ارتفاع و طول و عرض خانه كعبه، مطلاّ كردن ناودان كعبه و در قاب طلا گرفتن لوحى كه در درون كعبه بود، و تغييرات بعدى به تفصيل سخن گفته است. او نوشته است: تمام سنگهاى مرمر سفيد و سرخ و سبزى كه درون كعبه را پوشانده بود، | ابنرسته در ارتباط ارتفاع و طول و عرض خانه كعبه، مطلاّ كردن ناودان كعبه و در قاب طلا گرفتن لوحى كه در درون كعبه بود، و تغييرات بعدى به تفصيل سخن گفته است. او نوشته است: تمام سنگهاى مرمر سفيد و سرخ و سبزى كه درون كعبه را پوشانده بود، ولید بن عبدالملك فراهم آورده است. او اول كسى است كه خانه كعبه را با سنگ مرمر زينت داد و مساجد را زيور بندى كرد. | ||
او پس از توصيف مكه و مدينه، اقسام عجائب گياهى و حيوانى و بناهاى معروف باستانى را توصيف كرده است. پس از شگفتىهاى زمينى، به تعريف درياها و رودهاى و هفت اقليم با شهرهاى معروف آن پرداخته است. وى چنان كه گذشت از روش يونانيان در تقسيم اقاليم متأثر بوده، اما نسبت به روش جغرافيايى ایرانى «هفت اقليم» نيز بىنظر نبوده است. او در توصيف سرزمينها به ایران اهميت خاصى مىدهد. با این وجود سخن او درباره عربستان جنوبى و شهر صنعا و عراق و شهر بغداد و مصر گرچه بسيار كوتاه و مختصر است؛ ولى بسيار ارزنده و مهم است. سخن او درباره قسطنطنيه و كليساى اياصوفيه و موكب پرمهابت امپراتور بيزانس هنگام رفتن به كليساى اياصوفيه و آداب و رسوم معمول در كليسا و نواختن ارغنون «ارگ» بسيار خواندنى و جالب و از نظر جغرافياى انسانى پرارزش است، و به حق مىتوان گفت كه ابنرسته تنها جغرافىدانى است كه در وصف روم و شهرها و عجائب آن، اطلاعاتى این چنين ارزنده به دست داده است، و نظير آنها را نه فقط در آثار هم عصران كه در گزارشهاى جغرافىدانهاى بعد از او هم نمىتوان يافت. | او پس از توصيف مكه و مدينه، اقسام عجائب گياهى و حيوانى و بناهاى معروف باستانى را توصيف كرده است. پس از شگفتىهاى زمينى، به تعريف درياها و رودهاى و هفت اقليم با شهرهاى معروف آن پرداخته است. وى چنان كه گذشت از روش يونانيان در تقسيم اقاليم متأثر بوده، اما نسبت به روش جغرافيايى ایرانى «هفت اقليم» نيز بىنظر نبوده است. او در توصيف سرزمينها به ایران اهميت خاصى مىدهد. با این وجود سخن او درباره عربستان جنوبى و شهر صنعا و عراق و شهر بغداد و مصر گرچه بسيار كوتاه و مختصر است؛ ولى بسيار ارزنده و مهم است. سخن او درباره قسطنطنيه و كليساى اياصوفيه و موكب پرمهابت امپراتور بيزانس هنگام رفتن به كليساى اياصوفيه و آداب و رسوم معمول در كليسا و نواختن ارغنون «ارگ» بسيار خواندنى و جالب و از نظر جغرافياى انسانى پرارزش است، و به حق مىتوان گفت كه ابنرسته تنها جغرافىدانى است كه در وصف روم و شهرها و عجائب آن، اطلاعاتى این چنين ارزنده به دست داده است، و نظير آنها را نه فقط در آثار هم عصران كه در گزارشهاى جغرافىدانهاى بعد از او هم نمىتوان يافت. |
ویرایش