پرش به محتوا

عماد خراسانی، سید عمادالدین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR14398.jpg|بندانگشتی|عماد خراسانی]]
[[پرونده:NUR14398.jpg|بندانگشتی|عماد خراسانی]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
! نام!! data-type='authorName'|عماد خراسانی
! نام!! data-type="authorName" |عماد خراسانی
|-
|-
|نام‌های دیگر  
|نام‌های دیگر  
|data-type='authorOtherNames'|ب‍رق‍ع‍ی، ع‍م‍ادال‍دین‌ حسن
| data-type="authorOtherNames" |ب‍رق‍ع‍ی، ع‍م‍ادال‍دین‌ حسن


خ‍راس‍ان‍ی، ع‍م‍اد
خ‍راس‍ان‍ی، ع‍م‍اد
خط ۱۸: خط ۱۸:
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
|data-type='authorfatherName'|
| data-type="authorfatherName" |حسن
|-
|-
|متولد  
|متولد  
|data-type='authorbirthDate'|1300ش   
| data-type="authorbirthDate" |1300ش   
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
|data-type='authorBirthPlace'|
| data-type="authorBirthPlace" |مشهد
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
|data-type='authorDeathDate'|1382ش  
| data-type="authorDeathDate" |1382ش  
|-
|-
|اساتید
|اساتید
|data-type='authorTeachers'|
| data-type="authorTeachers" |
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
|data-type='authorWritings'|دیوان عماد خراسانی
| data-type="authorWritings" |دیوان عماد خراسانی


‏ورقی چند از دیوان عماد خراسانی
‏ورقی چند از دیوان عماد خراسانی


|-class='articleCode'
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE14398AUTHORCODE
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE14398AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۵۹: خط ۵۹:


== خانواده ==
== خانواده ==
نام و نشان کامل او «عمادالدین حسن برقعی» یا «مبرقعی» است. مادرش به هنگام خوابی، می‎بیند چنان‎که گویی امام علی بن ابی‎طالب(ع) به او می‎گوید: «این فرزند تو همنام پسر ماست» می‎پرسد: «کدام یک؟» آن حضرت پاسخ می‎دهند: «حسن! و این سکه هم رونمای اوست. بگیر!» می‎گیرد و بیدار می‎شود.<ref>ر.ک: همان</ref>
نام و نشان کامل او «عمادالدین حسن برقعی» یا «مبرقعی» است. مادرش به هنگام خوابی، می‎بیند چنان‎که گویی [[امام على(ع)|امام علی بن ابی‎طالب(ع)]] به او می‎گوید: «این فرزند تو همنام پسر ماست» می‎پرسد: «کدام یک؟» آن حضرت پاسخ می‎دهند: «حسن! و این سکه هم رونمای اوست. بگیر!» می‎گیرد و بیدار می‎شود.<ref>ر.ک: همان</ref>


نسب او به موسی مبرقع پسر امام جواد(ع) می‎رسد. به همین دلیل است که خانواده او برقعی و مبرقعی لقب دارند. از تیره سادات برقعی در قم نیز ساکنند و در خراسان هم سلسله بزرگ و معروفی را تشکیل می‎دهند. عماد خراسانی، هم از طرف مادر سید است و هم از طرف پدر. از طرف پدر چنان‎که گذشت از سادات برقعی رضوی هستند و مادرش از سادات حسینی است.<ref>ر.ک: همان</ref>
نسب او به موسی مبرقع پسر امام جواد(ع) می‎رسد. به همین دلیل است که خانواده او برقعی و مبرقعی لقب دارند. از تیره سادات برقعی در قم نیز ساکنند و در خراسان هم سلسله بزرگ و معروفی را تشکیل می‎دهند. عماد خراسانی، هم از طرف مادر سید است و هم از طرف پدر. از طرف پدر چنان‎که گذشت از سادات برقعی رضوی هستند و مادرش از سادات حسینی است.<ref>ر.ک: همان</ref>
خط ۸۵: خط ۸۵:


== تأثیر از شعرای گذشته ==
== تأثیر از شعرای گذشته ==
«عماد از شعرای گذشته بنا به کشش و ذوق و هماهنگی روحی، مأنوس با خداوندان غزل و غنا و رندی و قلندری است و از جمله با سعدی و خاصه حافظ و بالأخص مولوی و خیام الفتی بسیار دارد. بیشتر شعرهای حافظ و خیام را در حافظه گرفته اما اعتقادش به خیام و مولوی از این لحاظ که یکتا و یگانه‎اند و تلون معنی ندارند بیش از همه است. البته با شعر دیگران نیز آشناست».<ref>همان، ص24</ref> «علاقه او به مولوی و ازین قبیل بزرگان شعر صوفیانه، فقط به خاطر شور و شعر و خیالات و بیان شاعرانه ایشان است نه ازین رهگذر که تعلقات صوفیانه داشته باشد، زیرا او از حیث معنی بیشتر در دنیای خیام و حافظ است، یعنی رندی و شیدایی و قلندری».<ref>همان، ص25</ref>
«عماد از شعرای گذشته بنا به کشش و ذوق و هماهنگی روحی، مأنوس با خداوندان غزل و غنا و رندی و قلندری است و از جمله با [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] و خاصه [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] و بالأخص [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی]] و [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] الفتی بسیار دارد. بیشتر شعرهای [[حافظ، شمس‌‌الدین محمد|حافظ]] و [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]] را در حافظه گرفته اما اعتقادش به خیام و مولوی از این لحاظ که یکتا و یگانه‎اند و تلون معنی ندارند بیش از همه است. البته با شعر دیگران نیز آشناست».<ref>همان، ص24</ref> «علاقه او به مولوی و ازین قبیل بزرگان شعر صوفیانه، فقط به خاطر شور و شعر و خیالات و بیان شاعرانه ایشان است نه ازین رهگذر که تعلقات صوفیانه داشته باشد، زیرا او از حیث معنی بیشتر در دنیای خیام و حافظ است، یعنی رندی و شیدایی و قلندری».<ref>همان، ص25</ref>


==پانویس==
==پانویس==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش