آشنایی با فرق تشیع: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی')
خط ۴۱: خط ۴۱:
در طول تاريخ از «شيعه» تعاريف گوناگونى شده است كه نویسنده با ذكر ده تعريف از نویسندگان اهل سنت و تشيع چون [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] معتزلى، [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] و [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] تا [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] و كامل مصطفى شيبى و احمد امین تمامى تعاريف را تعريف عام دانسته است. وى سپس به تحليل تعريف [[شيخ مفيد]] به‌عنوان یک تعريف خاص پرداخته و چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه با توجه به قيودى كه [[شيخ مفيد]] لحاظ كرده، شيعه امامى يا اثناعشرى از همه گرايش‌هاى شيعى ديگر متمايز مى‌شود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18413/1/24 همان، ص24]</ref>
در طول تاريخ از «شيعه» تعاريف گوناگونى شده است كه نویسنده با ذكر ده تعريف از نویسندگان اهل سنت و تشيع چون [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] معتزلى، [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] و [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] تا [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] و كامل مصطفى شيبى و احمد امین تمامى تعاريف را تعريف عام دانسته است. وى سپس به تحليل تعريف [[شيخ مفيد]] به‌عنوان یک تعريف خاص پرداخته و چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه با توجه به قيودى كه [[شيخ مفيد]] لحاظ كرده، شيعه امامى يا اثناعشرى از همه گرايش‌هاى شيعى ديگر متمايز مى‌شود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18413/1/24 همان، ص24]</ref>
#نویسنده از درس دوم به بررسى تاريخ تشيع پرداخته و پيدايش تشيع را هم‌زمان با اسلام مى‌داند: «در یک نگاه كلى و فرافرقه‌اى، نبايد تاريخى برای پيدايش تشيع، به‌مثابه تفسيرى خاص از اسلام، جدا از تاريخ اسلام قائل شد، بلكه بايد آن را همزاد اسلام دانست».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18413/1/28 همان، ص28]</ref>وى با بررسى ده فرضيه در این خصوص، چنين نتيجه مى‌گيرد كه تمام فرضيه‌هاى ده‌گانه‌اى كه در باب «پيدايش تشيع» مطرح شده است، بى‌اساس و دور از واقعيت است و اگر طرح چنين فرضياتى ناشى از عناد و تعصب نباشد، به ناآگاهى يا اطلاعات اندك از تاريخ اسلام و به‌ویژه حوادث و جزئيات دوران رسالت، دوران خلفا و سده‌هاى نخستين بازمى‌گردد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18413/1/28 همان، ص28 - 36]</ref>
#نویسنده از درس دوم به بررسى تاريخ تشيع پرداخته و پيدايش تشيع را هم‌زمان با اسلام مى‌داند: «در یک نگاه كلى و فرافرقه‌اى، نبايد تاريخى برای پيدايش تشيع، به‌مثابه تفسيرى خاص از اسلام، جدا از تاريخ اسلام قائل شد، بلكه بايد آن را همزاد اسلام دانست».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18413/1/28 همان، ص28]</ref>وى با بررسى ده فرضيه در این خصوص، چنين نتيجه مى‌گيرد كه تمام فرضيه‌هاى ده‌گانه‌اى كه در باب «پيدايش تشيع» مطرح شده است، بى‌اساس و دور از واقعيت است و اگر طرح چنين فرضياتى ناشى از عناد و تعصب نباشد، به ناآگاهى يا اطلاعات اندك از تاريخ اسلام و به‌ویژه حوادث و جزئيات دوران رسالت، دوران خلفا و سده‌هاى نخستين بازمى‌گردد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18413/1/28 همان، ص28 - 36]</ref>
#«كيسانيه» به‌عنوان اولين فرقه شيعه در درس سوم مورد بررسى قرار گرفته است: «كتب ملل و نحل در تعريف كيسانيه هم‌داستان نبوده و آنان را به فرق متعدد - حدود يازده فرقه - تقسيم كرده‌اند. نقطه مركزى فكر تمامى گروه‌هاى كيسانيّه را مى‌توان امامت محمد بن حنفيه بعد از حسنين(ع) دانست».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18413/1/37 همان، ص37 - 42]</ref>
#«كيسانيه» به‌عنوان اولین فرقه شيعه در درس سوم مورد بررسى قرار گرفته است: «كتب ملل و نحل در تعريف كيسانيه هم‌داستان نبوده و آنان را به فرق متعدد - حدود يازده فرقه - تقسيم كرده‌اند. نقطه مركزى فكر تمامى گروه‌هاى كيسانيّه را مى‌توان امامت محمد بن حنفيه بعد از حسنين(ع) دانست».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18413/1/37 همان، ص37 - 42]</ref>
#درس چهارم تا هفتم کتاب به بررسى عقايد شيعه اثناعشريه اختصاص يافته است. نویسنده در ابتداى درس چهارم در رابطه با جدايى شيعه از اكثريت چنين مى‌نویسد: «به نظر مى‌رسد مبدأ و نقطه تاريخى این جدايى، زمانى است كه تصمیم و تصویب اهل سقيفه اعلان شد. از نظر ياران، دوستان و هواخواهان [[امام على(ع)]]، نظر به نصوص مسلّم و نيز فضائل، مقام و منزلت بى‌همانند او، انتخاب فرد ديگرى در مقام خلافت كاملاً انحراف از حق بود». در ادامه این درس اوضاع تشيع در عصر [[امام على(ع)]] و عصر اموى و عباسى مورد بررسى قرار گرفته است. در درس پنجم، ائمه اطهار(ع) یک‌به‌یک معرفى شده و در انتها نيز به غيبت امام زمان(عج) اشاره شده است. در درس ششم آنچه شيعه از قرن چهار تا چهارده با آن مواجه بود؛ يعنى از حمله مغول تا عصر صفوى، از صفویه تا انقلاب و در دوره انقلاب اسلامى مورد مطالعه قرار گرفته است. در درس هفتم، عقايد شيعه به‌اختصار در ضمن هفت عنوان اصلى بيان شده كه به ترتيب عبارتند از: توحيد، عدل، نبوت، امامت، معاد، بداء و رجعت.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18413/1/43 همان، ص43 - 83]</ref>
#درس چهارم تا هفتم کتاب به بررسى عقايد شيعه اثناعشريه اختصاص يافته است. نویسنده در ابتداى درس چهارم در رابطه با جدايى شيعه از اكثريت چنين مى‌نویسد: «به نظر مى‌رسد مبدأ و نقطه تاريخى این جدايى، زمانى است كه تصمیم و تصویب اهل سقيفه اعلان شد. از نظر ياران، دوستان و هواخواهان [[امام على(ع)]]، نظر به نصوص مسلّم و نيز فضائل، مقام و منزلت بى‌همانند او، انتخاب فرد ديگرى در مقام خلافت كاملاً انحراف از حق بود». در ادامه این درس اوضاع تشيع در عصر [[امام على(ع)]] و عصر اموى و عباسى مورد بررسى قرار گرفته است. در درس پنجم، ائمه اطهار(ع) یک‌به‌یک معرفى شده و در انتها نيز به غيبت امام زمان(عج) اشاره شده است. در درس ششم آنچه شيعه از قرن چهار تا چهارده با آن مواجه بود؛ يعنى از حمله مغول تا عصر صفوى، از صفویه تا انقلاب و در دوره انقلاب اسلامى مورد مطالعه قرار گرفته است. در درس هفتم، عقايد شيعه به‌اختصار در ضمن هفت عنوان اصلى بيان شده كه به ترتيب عبارتند از: توحيد، عدل، نبوت، امامت، معاد، بداء و رجعت.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18413/1/43 همان، ص43 - 83]</ref>
#در درس نهم تا دوازدهم، چگونگى شكل‌گيرى فرقه «زيديه» و عقايد و تفكرات آن مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است كه ديدگاه زيديه در اصول دين تفاوت چندانى با ديگر عدليه ندارد و همچون ديگر شیعیان به دو اصل توحيد و عدل به‌عنوان اساسى‌ترين اصول اعتقادى مى‌نگرند، اما در نظريه رايج و مشهور زيديه، امامت پس از امام حسین(ع) غير منصوص است و فقط در فرزندانى از فاطمه(س) ادامه مى‌يابد كه عليه ظالمان خروج كنند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18413/1/83 همان، ص83 - 112]</ref>
#در درس نهم تا دوازدهم، چگونگى شكل‌گيرى فرقه «زيديه» و عقايد و تفكرات آن مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است كه ديدگاه زيديه در اصول دين تفاوت چندانى با ديگر عدليه ندارد و همچون ديگر شیعیان به دو اصل توحيد و عدل به‌عنوان اساسى‌ترين اصول اعتقادى مى‌نگرند، اما در نظريه رايج و مشهور زيديه، امامت پس از امام حسین(ع) غير منصوص است و فقط در فرزندانى از فاطمه(س) ادامه مى‌يابد كه عليه ظالمان خروج كنند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18413/1/83 همان، ص83 - 112]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش