۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17501 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =17501 | ||
| کتابخوان همراه نور =10746 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۵۲: | خط ۵۳: | ||
صولت نظام هيمن رساله را با تصرفات جزيى و پس و پيش كردن بعضى بخشها در سال 1327 قمرى به نام نخبه كامرانى تجديد تحرير و به كامران میرزا نائبالسلطنه تقديم كرد. | صولت نظام هيمن رساله را با تصرفات جزيى و پس و پيش كردن بعضى بخشها در سال 1327 قمرى به نام نخبه كامرانى تجديد تحرير و به كامران میرزا نائبالسلطنه تقديم كرد. | ||
نویسنده نوشتهاش را با عبارت "بسم الذى خلقنا عجولاً و عجيباً و غريباً" آغاز و در مقدمه كپى نه چندان موفقى از ديباچه گلستان سعدى ارائه كرده است. وجه تسمیه استرآباد | نویسنده نوشتهاش را با عبارت "بسم الذى خلقنا عجولاً و عجيباً و غريباً" آغاز و در مقدمه كپى نه چندان موفقى از ديباچه گلستان سعدى ارائه كرده است. وجه تسمیه استرآباد اولین مطلبى است كه به نقل از تاريخ طبرستان و تقویم البلدان و مرآت البلدان و برخى منابع ديگر مورد بررسى قرار گرفته است. این شهر در آن زمان پانزده هزار سكنه داشته است و داراى مساجد، مدارس، بقاع متبرکه، كاروانسراها و ابنيه متعددى بوده است كه به فهرست آنها به تفكیک ارائه شده است. شرح مناطق مختلف استرآباد، تجارت، علما و بزرگان، رودخانهها و برخى وقايع سياسى - تاريخى از جمله عناوین ديگر این نوشته است. در مقالهاى جداگانه نيز وضعيت جغرافيايى شهرها و روستاهاى مسير تهران تا استرآباد تشريح شده است. در صفحه 16 کتاب مىخوانيم: «شهر استرآباد پانزده هزار سكنه دارد. در روى نقطهاى واقعست كه در نزدیکى راههاى خزر است از ایران و توران. طول شرقى آن جا 36 درجه و سى و پنج دقيقه، عرض شماليش سى و شش درجه و چهل و چهار دقيقه. شهرى حصين و در قديم موطن و موقف ايل جليل قاجار و وقتى دارالاماره رؤساى آن سلسله جليله بوده...». | ||
2- این روزنامه و به تعبير صحيحتر سفرنامه، شرح مسافرت شخصى است كه در سال 1263 قمرى به همراه حاكم وقت میان طوايف يموت و گوكلان سفر كرده است. شرح وقايع هر روز معمولاً به چند سطر خلاصه مىشود و در برخى ايام نيز چنين نوشته است كه: "امر تازهاى واقع نشده بود كه عرض شود". | 2- این روزنامه و به تعبير صحيحتر سفرنامه، شرح مسافرت شخصى است كه در سال 1263 قمرى به همراه حاكم وقت میان طوايف يموت و گوكلان سفر كرده است. شرح وقايع هر روز معمولاً به چند سطر خلاصه مىشود و در برخى ايام نيز چنين نوشته است كه: "امر تازهاى واقع نشده بود كه عرض شود". |
ویرایش