پرش به محتوا

أبجد العلوم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی'
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی')
خط ۵۳: خط ۵۳:
جزء دوم  
جزء دوم  


اين جزء، «السحاب المركوم الممطر»، به معناى ابرهاى متراكم بارنده، نامیده شده است. در این جزء، از علوم و فنون مختلف به اجمال و يا تفصيل سخن رفته است. اولين علمى كه از آن سخن به میان آمده است، علم أبعاد است. در این علم، از ابعاد ستارگان نسبت به مركز عالم و مقدار جرم آنها بحث شده است. گزارشى كه قنوجى از ديدگاه و نحوه برخورد مردم نسبت با اين‌گونه علوم مى‌دهد، قابل توجه است؛ مردم، دانشمندان این علوم را دروغ‌گو خطاب می‌كردند و این به دليل عدم اطلاع از علوم رياضى و هندسى بوده است. در این بخش، علاوه بر علوم معروفى مانند اخلاق، اصول فقه، اعراب قرآن، انساب، تاريخ، دراية الحديث، بلاغت، صرف، نحو، طب، موسيقى، كلام، رجال، هندسه، هيئت و... به علوم فراوانى اشاره شده است كه اكنون به‌عنوان علم و يا فن، شناخته نمى‌شوند و كمتر كسى در صدد فراگيرى آنها برمى‌آيد. از جمله این علوم، «الاخفاء» يا «الخفاء» است كه شخص، خود را با ادعيه و عزائم، نزد حاضرين مخفى كند، به‌گونه‌اى كه او آنها را ببيند، اما آنها او را نبينند. اصطرلاب از ديگر علوم نجومى است كه نظرات مختلف پيرامون آن ذكر شده است.
اين جزء، «السحاب المركوم الممطر»، به معناى ابرهاى متراكم بارنده، نامیده شده است. در این جزء، از علوم و فنون مختلف به اجمال و يا تفصيل سخن رفته است. اولین علمى كه از آن سخن به میان آمده است، علم أبعاد است. در این علم، از ابعاد ستارگان نسبت به مركز عالم و مقدار جرم آنها بحث شده است. گزارشى كه قنوجى از ديدگاه و نحوه برخورد مردم نسبت با اين‌گونه علوم مى‌دهد، قابل توجه است؛ مردم، دانشمندان این علوم را دروغ‌گو خطاب می‌كردند و این به دليل عدم اطلاع از علوم رياضى و هندسى بوده است. در این بخش، علاوه بر علوم معروفى مانند اخلاق، اصول فقه، اعراب قرآن، انساب، تاريخ، دراية الحديث، بلاغت، صرف، نحو، طب، موسيقى، كلام، رجال، هندسه، هيئت و... به علوم فراوانى اشاره شده است كه اكنون به‌عنوان علم و يا فن، شناخته نمى‌شوند و كمتر كسى در صدد فراگيرى آنها برمى‌آيد. از جمله این علوم، «الاخفاء» يا «الخفاء» است كه شخص، خود را با ادعيه و عزائم، نزد حاضرين مخفى كند، به‌گونه‌اى كه او آنها را ببيند، اما آنها او را نبينند. اصطرلاب از ديگر علوم نجومى است كه نظرات مختلف پيرامون آن ذكر شده است.


برخى از علوم، داراى اسامى متعدد بوده است كه یکى از آنها در خاطره‌ها مانده است؛ مثلاً«منطق» به «میزان» نيز نامیده مى‌شده است.
برخى از علوم، داراى اسامى متعدد بوده است كه یکى از آنها در خاطره‌ها مانده است؛ مثلاً«منطق» به «میزان» نيز نامیده مى‌شده است.
خط ۶۵: خط ۶۵:
نامى كه نویسنده برای این جزء برگزيده، «الرحيق المختوم» است كه در آن، شرح حال بزرگان علوم ادبى، تاريخ، حكمت، منطق، جدل، طب، فقه، نجوم و... را ذكر كرده است.
نامى كه نویسنده برای این جزء برگزيده، «الرحيق المختوم» است كه در آن، شرح حال بزرگان علوم ادبى، تاريخ، حكمت، منطق، جدل، طب، فقه، نجوم و... را ذكر كرده است.


اولين علمى كه مادر ساير علوم به شمار مى‌رود و همه به آن نيازمندند، علم لغت است. خليل بن احمد بصرى، صاحب کتاب «[[العين]]» و استاد [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]]، اولين كسى است كه علم عروض را پايه‌گذارى كرد و پانزده بحر را استخراج نمود. پس از او، علماى بسيارى در صدد تكمیل این علم برآمدند كه در میان اسامى ذكر شده، نام ابوالحسين رازى قزوینى، ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] جزرى مى‌درخشد. [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، اولين فردى است كه در ذكر علماى انشاء و ادب نيز از او به نیکى ياد شده است. [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد‌‎مرتضى]]، از ديگر دانشمندانى است كه از وى، به‌عنوان امام در علم و ادب و شعر ياد شده است.
اولین علمى كه مادر ساير علوم به شمار مى‌رود و همه به آن نيازمندند، علم لغت است. خليل بن احمد بصرى، صاحب کتاب «[[العين]]» و استاد [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]]، اولین كسى است كه علم عروض را پايه‌گذارى كرد و پانزده بحر را استخراج نمود. پس از او، علماى بسيارى در صدد تكمیل این علم برآمدند كه در میان اسامى ذكر شده، نام ابوالحسين رازى قزوینى، ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] جزرى مى‌درخشد. [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، اولین فردى است كه در ذكر علماى انشاء و ادب نيز از او به نیکى ياد شده است. [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد‌‎مرتضى]]، از ديگر دانشمندانى است كه از وى، به‌عنوان امام در علم و ادب و شعر ياد شده است.


قنوجى، معتقد است كه علما بر این مطلب اجماع دارند كه در شعراى مسلمان، مثل این سه نفر: جرير، فرزدق و أخطل، نيامده است. زمانى كه خبر مرگ فرزدق به جرير رسيد، گريست و گفت به خدا سوگند مى‌دانم كه پس از او زياد زنده نمى‌مانم. در این بخش، در ذيل شرح حال برخى از شعراء، به ابياتى از آنها نيز اشاره شده است.
قنوجى، معتقد است كه علما بر این مطلب اجماع دارند كه در شعراى مسلمان، مثل این سه نفر: جرير، فرزدق و أخطل، نيامده است. زمانى كه خبر مرگ فرزدق به جرير رسيد، گريست و گفت به خدا سوگند مى‌دانم كه پس از او زياد زنده نمى‌مانم. در این بخش، در ذيل شرح حال برخى از شعراء، به ابياتى از آنها نيز اشاره شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش