۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
علیقلی میرزای اعتضادالسلطنه در حدود سال 1234ق به دنیا آمد. او از کودکی به تحصیل علم شوق بسیار داشت و از جوانی تا پیری با شعرا و دانشمندان زمان خود مصاحب بود. میان شاهزادگان قاجار او و فرهادمیرزا معتمدالدوله، به داشتن فضل و دانش بسیار امتیاز دارند<ref>یغمایی، اقبال، ص69</ref>. | علیقلی میرزای اعتضادالسلطنه در حدود سال 1234ق به دنیا آمد. او از کودکی به تحصیل علم شوق بسیار داشت و از جوانی تا پیری با شعرا و دانشمندان زمان خود مصاحب بود. میان شاهزادگان قاجار او و فرهادمیرزا معتمدالدوله، به داشتن فضل و دانش بسیار امتیاز دارند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44670/69 یغمایی، اقبال، ص69]</ref>. | ||
مادر علیقلی میرزا از ارامنه تفلیس (معروف به گرجی) به نام گل پیرهن بود که دارای سه فرزند پسر به نامهای علیقلی میرزا، عباسقلی میرزا، نورالدهر میرزا و یک دختر به نام خاورسلطان است<ref>کرمی، احمد، ص5</ref>. | مادر علیقلی میرزا از ارامنه تفلیس (معروف به گرجی) به نام گل پیرهن بود که دارای سه فرزند پسر به نامهای علیقلی میرزا، عباسقلی میرزا، نورالدهر میرزا و یک دختر به نام خاورسلطان است<ref>کرمی، احمد، ص5</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
وقتی محمدشاه، برادرزاده او، در قصر محمدیه تجریش درگذشت، مهدعلیا برای جلوگیری از طغیان شاهزادگان و شورش و بینظمی، زمام امور را تا آمدن ولیعهد از تبریز به تهران و تاجگذاری او، به دست گرفت و علیقلی میرزا را که در آن روزگار سیساله بود، به پیشکاری خود برگزید. | وقتی محمدشاه، برادرزاده او، در قصر محمدیه تجریش درگذشت، مهدعلیا برای جلوگیری از طغیان شاهزادگان و شورش و بینظمی، زمام امور را تا آمدن ولیعهد از تبریز به تهران و تاجگذاری او، به دست گرفت و علیقلی میرزا را که در آن روزگار سیساله بود، به پیشکاری خود برگزید. | ||
پس از انجام تشریفات تاجگذاری ناصرالدینشاه، مهدعلیا و پیشکار او کوشش بسیار کردند که شاه میرزا آقاخان نوری را به صدارت انتخاب کنند، اما شاه که هنوز گرفتار دسائس درباریان نشده بود و نیکیها و مواظبتهای میرزا تقیخان را به یادداشت، به گفتههای آنان اعتنا نکرد و میرزا تقیخان را به صدارت برگزید<ref>یغمایی، اقبال، ص69- 70</ref>. | پس از انجام تشریفات تاجگذاری ناصرالدینشاه، مهدعلیا و پیشکار او کوشش بسیار کردند که شاه میرزا آقاخان نوری را به صدارت انتخاب کنند، اما شاه که هنوز گرفتار دسائس درباریان نشده بود و نیکیها و مواظبتهای میرزا تقیخان را به یادداشت، به گفتههای آنان اعتنا نکرد و میرزا تقیخان را به صدارت برگزید<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44670/69 یغمایی، اقبال، ص69- 70]</ref>. | ||
روابط علیقلی میرزا و امیرکبیر هرگز دوستانه نبود؛ گرچه صدراعظم به سبب اینکه شاهزاده در حمایت مادر شاه بود، به وی آزار نمیرساند، اما منصب و مقامی به او نسپرد و شاهزاده تا امیر بر سر کار بود، حتی در طول مدتی که اعتمادالدوله صدارت داشت، تنها کارش پیشکاری مهدعلیا بود<ref>همان، ص70</ref>. | روابط علیقلی میرزا و امیرکبیر هرگز دوستانه نبود؛ گرچه صدراعظم به سبب اینکه شاهزاده در حمایت مادر شاه بود، به وی آزار نمیرساند، اما منصب و مقامی به او نسپرد و شاهزاده تا امیر بر سر کار بود، حتی در طول مدتی که اعتمادالدوله صدارت داشت، تنها کارش پیشکاری مهدعلیا بود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44670/70 همان، ص70]</ref>. | ||
علیقلی میرزا در سال 1272ق، لقب «اعتضادالسلطنه» گرفت و سال بعد کتابی درباره تاریخ افغانستان تألیف کرد. انتشار این کتاب نام وی را بر سر زبانها افکند و دیری نگذشت که ریاست مدرسه دارالفنون به او واگذار شد<ref>همان</ref>. | علیقلی میرزا در سال 1272ق، لقب «اعتضادالسلطنه» گرفت و سال بعد کتابی درباره تاریخ افغانستان تألیف کرد. انتشار این کتاب نام وی را بر سر زبانها افکند و دیری نگذشت که ریاست مدرسه دارالفنون به او واگذار شد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44670/70 همان]</ref>. | ||
میرزا ملکمخان به ناصرالدینشاه عرضه داشت که اگر وسایل و لوازم در اختیارش بگذارند، یکرشته خط تلگراف دایر و برای مخابره آماده خواهد کرد. ناصرالدینشاه نیز اعتضادالسلطنه را مأمور تهیه وسایل و لوازم کرد و پس از موفقیت ابتدایی در این کار، شاه اعتضادالسلطنه را به کشیدن خط تلگراف میان تهران و سلطانیه مأمور کرد و سپس دستور داد سیم را تا زنجان و از آنجا به تبریز امتداد دهد. وی با وجود موانع بسیار، خط تلگراف را در اوایل سال 1277 به تبریز رساند و میرزا جوادخان سعدالدوله را رئیس اداره تلگراف آنجا کرد<ref>ر.ک: همان، ص71- 74</ref>. | میرزا ملکمخان به ناصرالدینشاه عرضه داشت که اگر وسایل و لوازم در اختیارش بگذارند، یکرشته خط تلگراف دایر و برای مخابره آماده خواهد کرد. ناصرالدینشاه نیز اعتضادالسلطنه را مأمور تهیه وسایل و لوازم کرد و پس از موفقیت ابتدایی در این کار، شاه اعتضادالسلطنه را به کشیدن خط تلگراف میان تهران و سلطانیه مأمور کرد و سپس دستور داد سیم را تا زنجان و از آنجا به تبریز امتداد دهد. وی با وجود موانع بسیار، خط تلگراف را در اوایل سال 1277 به تبریز رساند و میرزا جوادخان سعدالدوله را رئیس اداره تلگراف آنجا کرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44670/71 ر.ک: همان، ص71- 74]</ref>. | ||
اعتضادالسلطنه پس از انجام دادن این خدمتهای بزرگ و پرارج، موردتوجه خاص قرار گرفت و به سال 1283، اداره کلیه امور مربوط به صنایع و تجارت و معادن و ریاست همه تلگرافخانهها، همچنین ریاست روزنامههای دولتی؛ چاپخانهها؛ و حکومت ملایر و تویسرکان به وی واگذار شد<ref>ر.ک: همان، ص74- 75</ref>. | اعتضادالسلطنه پس از انجام دادن این خدمتهای بزرگ و پرارج، موردتوجه خاص قرار گرفت و به سال 1283، اداره کلیه امور مربوط به صنایع و تجارت و معادن و ریاست همه تلگرافخانهها، همچنین ریاست روزنامههای دولتی؛ چاپخانهها؛ و حکومت ملایر و تویسرکان به وی واگذار شد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44670/74 ر.ک: همان، ص74- 75]</ref>. | ||
ناصرالدینشاه بسیار آرزو داشت که دیگر وزیران و حکام و کارگزارانش هم مانند اعتضادالسلطنه در خدمتگزاری صادق و کوشا و بینا باشند، اما وزیر علوم میان درباریان هم از نظر فضل و دانش و هم از جهت پشتکار و ابتکار ممتاز و برجسته بود. او ملایر و تویسرکان را تیول دارالفنون کرده بود و مالیات و درآمد آن ولایت پردرآمد را بیآنکه خود اندک بهرهای از آن بردارد، صرف نیازمندیهای دارالفنون میکرد. به همین جهت روزبهروز بر رونق و اعتبار و پیشرفت دارالفنون افزوده میشد<ref>همان، ص76</ref>. | ناصرالدینشاه بسیار آرزو داشت که دیگر وزیران و حکام و کارگزارانش هم مانند اعتضادالسلطنه در خدمتگزاری صادق و کوشا و بینا باشند، اما وزیر علوم میان درباریان هم از نظر فضل و دانش و هم از جهت پشتکار و ابتکار ممتاز و برجسته بود. او ملایر و تویسرکان را تیول دارالفنون کرده بود و مالیات و درآمد آن ولایت پردرآمد را بیآنکه خود اندک بهرهای از آن بردارد، صرف نیازمندیهای دارالفنون میکرد. به همین جهت روزبهروز بر رونق و اعتبار و پیشرفت دارالفنون افزوده میشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44670/76 همان، ص76]</ref>. | ||
چنانکه گفته شد اعتضادالسلطنه از دانشمندان بنام است؛ هم نویسنده خوبی بود و هم شعر میسرود. به زبان شیرین فارسی عشق میورزید و به پاسداری آن افتخار میکرد. در تنظیم امور تجاری و پیشهوری نیز شیوههای خردمندانه به کار برد. از جمله چون پیش از او کاغذفروشان و کتابفروشان و تذهیبگران و قابعکسسازان و صحافان و قلمدانسازان در کار یکدیگر مداخله و باهم ناسازگاری و ستیزهگری میکردند، او حدود فعالیت آنان را به رضای هم مشخص و معلوم و بعضی را در کار با یکدیگر شریک کرد و ازآنپس ایشان به آسودگی خیال به شغل خویش پرداختند<ref>ر.ک همان، ص77</ref>. | چنانکه گفته شد اعتضادالسلطنه از دانشمندان بنام است؛ هم نویسنده خوبی بود و هم شعر میسرود. به زبان شیرین فارسی عشق میورزید و به پاسداری آن افتخار میکرد. در تنظیم امور تجاری و پیشهوری نیز شیوههای خردمندانه به کار برد. از جمله چون پیش از او کاغذفروشان و کتابفروشان و تذهیبگران و قابعکسسازان و صحافان و قلمدانسازان در کار یکدیگر مداخله و باهم ناسازگاری و ستیزهگری میکردند، او حدود فعالیت آنان را به رضای هم مشخص و معلوم و بعضی را در کار با یکدیگر شریک کرد و ازآنپس ایشان به آسودگی خیال به شغل خویش پرداختند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44670/77 ر.ک همان، ص77]</ref>. | ||
انتشار روزنامه «ملت سنیّه ایران» نیز از یادگارهای اعتضادالسلطنه است. تأسیس چاپخانه دارالفنون و کارگاه عکاسی آن نیز از کارهای اوست<ref>همان</ref>. | انتشار روزنامه «ملت سنیّه ایران» نیز از یادگارهای اعتضادالسلطنه است. تأسیس چاپخانه دارالفنون و کارگاه عکاسی آن نیز از کارهای اوست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44670/77 همان]</ref>. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
اعتضادالسلطنه را چند تألیف و تصنیف است. نخستین اثر وی «تاریخ افغانستان» است و دیگر «فلکالسعادة» که به سال 1278 در تهران چاپ شده است. در این کتاب، نادرستی عقاید و گفتهها و نوشتههای منجمان درباره سعد و نحس کواکب و اثر آن در زندگی افراد بشر به شیوهای دلپسند و عالمانه توضیح داده شده و تألیف این اثر بزرگ نشان میدهد که اعتضادالسلطنه بر هیأت و ستارهشناسی و ریاضیات جدید تسلط و احاطه کامل داشته و شاید نگارش و انتشار همین مطالب که در آن زمان مخالف عقاید بسیاری بوده، دشمنان نادان وی را جرئت داده است که به غلط وی را متهم به بابیگری و بیدینی کنند. اعتضادالسلطنه که به حقیقت مردی روشنبین و مسلمانی واقعی بوده و به کنه و مبانی متقن دین اسلام آگاه و به ادای وظایف دینی پایبند و معتقد بود، بهمنظور رهایی از زشتگوئیها و تهمتهای ناروای جاهلان عالمنما، رساله معتبر و مبسوطی به نام «طبقات المضلین» در رد پیروان باب نوشت و مشت محکمی بر دهان یاوهگویان و بد خواهان خویش زد<ref>ر.ک: همان، ص79</ref>. | اعتضادالسلطنه را چند تألیف و تصنیف است. نخستین اثر وی «تاریخ افغانستان» است و دیگر «فلکالسعادة» که به سال 1278 در تهران چاپ شده است. در این کتاب، نادرستی عقاید و گفتهها و نوشتههای منجمان درباره سعد و نحس کواکب و اثر آن در زندگی افراد بشر به شیوهای دلپسند و عالمانه توضیح داده شده و تألیف این اثر بزرگ نشان میدهد که اعتضادالسلطنه بر هیأت و ستارهشناسی و ریاضیات جدید تسلط و احاطه کامل داشته و شاید نگارش و انتشار همین مطالب که در آن زمان مخالف عقاید بسیاری بوده، دشمنان نادان وی را جرئت داده است که به غلط وی را متهم به بابیگری و بیدینی کنند. اعتضادالسلطنه که به حقیقت مردی روشنبین و مسلمانی واقعی بوده و به کنه و مبانی متقن دین اسلام آگاه و به ادای وظایف دینی پایبند و معتقد بود، بهمنظور رهایی از زشتگوئیها و تهمتهای ناروای جاهلان عالمنما، رساله معتبر و مبسوطی به نام «طبقات المضلین» در رد پیروان باب نوشت و مشت محکمی بر دهان یاوهگویان و بد خواهان خویش زد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44670/79 ر.ک: همان، ص79]</ref>. | ||
دیگر از آثار پرارزش او، «اکسیر التواریخ»، «منظومه مثنوی» به وزن لیلی و مجنون، «رسالهای در علم موسیقی»، «تفصيل عيون أخبار الرضا(ع)»، فصولی در علوم متفرقه از قبیل بحث در طریق تعیین موقع جغرافیائی بعض شهرها، اختراع بالن، علت ظهور رنگینکمان (قوس قزح) و بعضی مسائل علمی جدید، رسالهای در شرححال امامزاده حضرت عبدالعظیم(ع)، رساله شرححال امامزاده حمزه و رسالهای در احوال امامزاده عبدالله است. | دیگر از آثار پرارزش او، «اکسیر التواریخ»، «منظومه مثنوی» به وزن لیلی و مجنون، «رسالهای در علم موسیقی»، «تفصيل عيون أخبار الرضا(ع)»، فصولی در علوم متفرقه از قبیل بحث در طریق تعیین موقع جغرافیائی بعض شهرها، اختراع بالن، علت ظهور رنگینکمان (قوس قزح) و بعضی مسائل علمی جدید، رسالهای در شرححال امامزاده حضرت عبدالعظیم(ع)، رساله شرححال امامزاده حمزه و رسالهای در احوال امامزاده عبدالله است. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
وی پس از بیستودو سال وزارت، شب عاشورای سال 1298، به سن شصتوچهار سالگی در تهران درگذشت و در یکی از حجرههای جنب مزار حضرت عبدالعظیم(ع)، به خاک سپرده شد<ref>همان</ref>. | وی پس از بیستودو سال وزارت، شب عاشورای سال 1298، به سن شصتوچهار سالگی در تهران درگذشت و در یکی از حجرههای جنب مزار حضرت عبدالعظیم(ع)، به خاک سپرده شد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44670/79 همان]</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# یغمائی، اقبال، «علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه نخستین وزیر علوم»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله آموزشوپرورش (تعلیم و تربیت)، 1346- شماره 197 و 198 (12 صفحه- از 69 تا 80) | #[[:noormags:838989|یغمائی، اقبال، «علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه نخستین وزیر علوم»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله آموزشوپرورش (تعلیم و تربیت)، 1346- شماره 197 و 198 (12 صفحه- از 69 تا 80)]]. | ||
# کرمی، احمد، دیوان علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه (فخری قاجار)، تهران، انتشارات ما، 1379ش. | # کرمی، احمد، دیوان علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه (فخری قاجار)، تهران، انتشارات ما، 1379ش. | ||
ویرایش