۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تشيع و مشروطيت در ایران و نقش ایرانيان مقيم عراق' به 'تشيع و مشروطيت در ايران و نقش ايرانيان مقيم عراق') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
اين اثر از اوايل 1128 هجرى قمرى به صورت 55 جزوه شانزده صفحهاى به همت خود نویسنده منتشر مىشد و پس از آن، در اسفند 1332 با نظارت سيد محمد هاشمى کرمانى دوباره به چاپ رسيد. نویسنده به محافل آزادى خواهان آن روزگار راه داشت. و مىتوانست گفتوگوهاى آنان را يادداشت كند. وى نظر خود را نيز بر آنها مىافزود و نخست به نشر بخشى از | اين اثر از اوايل 1128 هجرى قمرى به صورت 55 جزوه شانزده صفحهاى به همت خود نویسنده منتشر مىشد و پس از آن، در اسفند 1332 با نظارت سيد محمد هاشمى کرمانى دوباره به چاپ رسيد. نویسنده به محافل آزادى خواهان آن روزگار راه داشت. و مىتوانست گفتوگوهاى آنان را يادداشت كند. وى نظر خود را نيز بر آنها مىافزود و نخست به نشر بخشى از يادداشتهایش به صورت پاورقى در روزنامه كوكب دُرّى مىپرداخت كه خود مدير و ناشرش بود. نسخه كنونى، سه بخش (جلد) دارد كه در يك مجلد به چاپ رسيده است. نثر كتاب ساده و روان است، اما مؤلف در جاهاى فراوانى از آن، از واژگان فرنگى بهره مىگيرد و آنها را به صورتهاى گوناگونى در متن ضبط مىكند. [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]]، كتاب را از ديد سبک و جمله بندى و استناد، بر تاريخهاى عمومى و پر از لفظ پردازى كسانى مانند [[هدایت، رضا قلی بن محمد هادی|رضا قلىخان هدايت]] و [[سپهر، محمدتقی بن محمدعلی|لسان الملك (ميرزا محمدتقى خان سپهر)]] برتر دانسته است. | ||
ناظم الاسلام رسالت بزرگِ «حفظ سنگر تاريخ نويسى مشروطه» را بر عهده خود مىديد و از اين رو، اعتراف مىكرد كه در «يومُ التوپ» بر اثر ترس از كشته شدن، از حضور در صحنه منازعه خوددارى كرده است تا فرصتى براى نوشتن اين تاريخ داشته باشد. | ناظم الاسلام رسالت بزرگِ «حفظ سنگر تاريخ نويسى مشروطه» را بر عهده خود مىديد و از اين رو، اعتراف مىكرد كه در «يومُ التوپ» بر اثر ترس از كشته شدن، از حضور در صحنه منازعه خوددارى كرده است تا فرصتى براى نوشتن اين تاريخ داشته باشد. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
مقدمهاى بلند از نویسنده پيش از جلد اول كتاب وجود دارد كه به شرح حال آزادى خواهانى مانند سيد جمالالدين اسدآبادى و ميرزا رضا کرمانى، روحانیانى چون سيد محمد طباطبايى و دولتمردان ترقى خواهى چون ميرزا حسین خان سپهسالار و امیرکبیر مىپردازد. ناظم الاسلام نقطه آغازين ترقى ایرانيان را دوران صدارت امیرکبیر مىداند و حالات ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه را شرح مىدهد و آنان را پادشاهانى «دمدمى مزاج» و «ساده لوح» مىخواند. او همچنين شرح مبسوطى درباره امتيازنامه رژى نوشته و به دعواى ميان علما و دربار بر سر اين امتياز پرداخته و نامهها و تلگرامهاى فراوان اين دو گروه را به يكديگر آورده است. | مقدمهاى بلند از نویسنده پيش از جلد اول كتاب وجود دارد كه به شرح حال آزادى خواهانى مانند سيد جمالالدين اسدآبادى و ميرزا رضا کرمانى، روحانیانى چون سيد محمد طباطبايى و دولتمردان ترقى خواهى چون ميرزا حسین خان سپهسالار و امیرکبیر مىپردازد. ناظم الاسلام نقطه آغازين ترقى ایرانيان را دوران صدارت امیرکبیر مىداند و حالات ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه را شرح مىدهد و آنان را پادشاهانى «دمدمى مزاج» و «ساده لوح» مىخواند. او همچنين شرح مبسوطى درباره امتيازنامه رژى نوشته و به دعواى ميان علما و دربار بر سر اين امتياز پرداخته و نامهها و تلگرامهاى فراوان اين دو گروه را به يكديگر آورده است. | ||
پس از اين زندگىنامه گروهى از رجال همروزگار نویسنده و رويدادهاى دوره ناصرى و مظفرى در جلدهاى يكم تا سوم گزاش مىشود. جلد يكم | پس از اين زندگىنامه گروهى از رجال همروزگار نویسنده و رويدادهاى دوره ناصرى و مظفرى در جلدهاى يكم تا سوم گزاش مىشود. جلد يكم رويدادهایى از ذىالحجه 1322 تا رمضان 1324 را در بر دارد. درونمايه سه جلد نخست كتاب، مباحث مطرح شده در انجمن مخفى، واقعه کرمان و غوغاى ميان متشرعه و شيخيه، واقعه عمارت بانك يا مدرسه چال، ذكر تاريخچهاى از وضع ارامنه و رواج شايعه تكفير مظفرالدين شاه به فتواى سيد عبداللّه بهبهانى به جرم تحريك ارامنه به قتل سلطان عبدالحميد، بيان رويدادهایى درباره هجرت علما به آرامگاه حضرت عبدالعظيم و سپس قم و تحصن آنان در سفارت انگليس تا صدور فرمان مشروطيت مظفرالدين شاه است كه با ذكر نامهاى روزنامهها و مدارس موجود در دوره مظفرى به پايان مىرسد. ناظم الاسلام كوشيده است كه در جلد يكم رويدادها را روز به روز بنويسد؛ چنانكه مطالب جلد سوم، ثبت روز به روز وقايع از هجدهم جمادى الاولى 1324 تا اول رمضان 1324 است. | ||
جلد دوم، جلدهاى چهارم و پنجم و اضافات و ملحقات و وقايع شوال 1324 را تا رجب 1327 در بر دارد. به گمان ما، نویسنده گزارشهاى خود را تا رويدادهاى بيستم صفر 1325 براى چاپ آماده كرده بوده كه با آشكار شدن مخالفت محمدعلى شاه با مجلس و رويارويى شاه و ملت با يكديگر، زمينه را براى نشر ديگر | جلد دوم، جلدهاى چهارم و پنجم و اضافات و ملحقات و وقايع شوال 1324 را تا رجب 1327 در بر دارد. به گمان ما، نویسنده گزارشهاى خود را تا رويدادهاى بيستم صفر 1325 براى چاپ آماده كرده بوده كه با آشكار شدن مخالفت محمدعلى شاه با مجلس و رويارويى شاه و ملت با يكديگر، زمينه را براى نشر ديگر جزوههایش آماده نديده و از ساماندهى آنها خوددارى كرده و تا جمادى الاولى 1326 ساكت مانده است. ناظم الاسلام از چهارم جمادى الاولى 1326 به ثبت وقايع روزانه ادامه داد، اما اين بار بر اثر پيش آمدن اوضاع ويژهاى پس از بستن مجلس به توپ كه از آن به «يوم التوپ» ياد مىكند و تعطيلى مشروطه، لحن خود را تغيير داد و راه احتياط را در پيش گرفت. يادداشتهاى اين دوره او كمابيش با عباراتى آميخته كه نشان دهنده هراسناكى نویسندهاند. وى گاهى نيز از نوشتن وقايع خوددارى كرده و حتى به سران مشروطه تاخته و ملك المتكلمين (حاج ميرزا نصر اللّه) و سيد جمال واعظ را متهم كرده است كه مشروطه را بهانه دخل خود كردهاند. وى در بسيارى از جاها، از جهل مردم مىنالد و آن را مانع ترقى مىشمرَد. | ||
آخرين جلد كتاب، با شرح رويدادهاى سيزدهم رجب 1327 به پايان مىرسد، اما مطالب نویسنده ناتمام مىماند و گويى سخن وى دنبالهاى داشته كه جز يك صفحه درباره رويدادهاى دوازدهم تا چهاردهم رمضان 1329، از آن چيزى بر جاى نمانده است. | آخرين جلد كتاب، با شرح رويدادهاى سيزدهم رجب 1327 به پايان مىرسد، اما مطالب نویسنده ناتمام مىماند و گويى سخن وى دنبالهاى داشته كه جز يك صفحه درباره رويدادهاى دوازدهم تا چهاردهم رمضان 1329، از آن چيزى بر جاى نمانده است. |
ویرایش