۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
|||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
'''القصص العجيبة'''، تعريب كتاب زيباى «[[داستانهاى شگفت]]»، اثر فارسی شهيد محراب، [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله سيدعبدالحسين دستغيب]] مىباشد كه توسط موسى قصير، به عربى ترجمه شده است. | '''القصص العجيبة'''، تعريب كتاب زيباى «[[داستانهاى شگفت]]»، اثر فارسی شهيد محراب، [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله سيدعبدالحسين دستغيب]] مىباشد كه توسط موسى قصير، به عربى ترجمه شده است. | ||
از جمله | از جمله چيزهایى كه بهعنوان سبب تأليف كتاب مطرح شده، اندرز گرفتن خوانندگان از سرگذشت ديگران است كه هر داستانى، بهرهاى وافر و نتيجه اخلاقى فوقالعادهاى دارد و اين امر، اثر توجه طبع انسانى به داستان ديگران مىباشد و به نظر نویسنده، اين نتيجه، از اين راه بهتر حاصل شده و به اصطلاح، موعظه ضمن قصه بيشتر اثر مىكند؛ مخصوصا اگر قصه حقيقى و راستى باشد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه [[دستغیب، محمدهاشم|سيدمحمدهاشم دستغيب]]، به اين نكته اشاره شده است كه طبع انسانى به داستان و سرگذشت ديگران، رغبتى بسزا داشته و از شنيدن و خواندن قصهها، لذتى وافر مىبرد و از اين غريزه، مىتوان براى عبرت گرفتن و بيدار شدن دلها از خواب غفلت، | در مقدمه [[دستغیب، محمدهاشم|سيدمحمدهاشم دستغيب]]، به اين نكته اشاره شده است كه طبع انسانى به داستان و سرگذشت ديگران، رغبتى بسزا داشته و از شنيدن و خواندن قصهها، لذتى وافر مىبرد و از اين غريزه، مىتوان براى عبرت گرفتن و بيدار شدن دلها از خواب غفلت، نهایت استفاده را نمود و بدون اينكه نياز به جعل داستانهاى دروغى باشد، از سرگذشت پيشينيان اندرز گرفت؛ چنانكه خداوند در قرآن مجيد، سرگذشت واقعى و قضاياى حقيقى پيشينيان را مكرر يادآور شده و از اقوام عاد، ثمود، نوح، فرعون و لوط، در جاهاى متعدد، بحثهاى فراوان نموده و از عاقبت بدشان سخن گفته و ديگران را اندرز مىدهد كه از چنين عقوبتهایى برحذر باشند. | ||
خداوند در جاهاى مكرر، از پيغمبران گذشته و حالاتشان، از بردبارى در سختىها و مصيبتها و فداكارى در راه رسيدن به مرام و مقصد و پايدارى در راه هدف، داد سخن داده است، بلكه بيشتر حكمتها و اندرزها را ضمن داستان بيان فرموده است؛ مثلاًدستورالعملهاى عالى اخلاقى را كه راه رسيدن به كمال انسانيت است، از قول «لقمان حكيم» ضمن وصيت به فرزندش، بيان مىفرمايد و يا رازهاى آفرينش و حكمتهاى امور تكوينى را ضمن داستان «موسى و خضر» يادآور مىشود. | خداوند در جاهاى مكرر، از پيغمبران گذشته و حالاتشان، از بردبارى در سختىها و مصيبتها و فداكارى در راه رسيدن به مرام و مقصد و پايدارى در راه هدف، داد سخن داده است، بلكه بيشتر حكمتها و اندرزها را ضمن داستان بيان فرموده است؛ مثلاًدستورالعملهاى عالى اخلاقى را كه راه رسيدن به كمال انسانيت است، از قول «لقمان حكيم» ضمن وصيت به فرزندش، بيان مىفرمايد و يا رازهاى آفرينش و حكمتهاى امور تكوينى را ضمن داستان «موسى و خضر» يادآور مىشود. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
از جمله خصوصيات اين اثر، اين است كه بيشتر داستانهاى آن، مربوط به معجزهاى از معجزات اهلبيت(ع) است كه در زمان حاضر واقع شده و باعث مىشود كه خواننده، اعتمادش به اين خانواده زيادتر و عقيدهاش به ايشان محكمتر گردد و فريب تبليغات سوء شيادها را نخورد و از صراط مستقيم و مذهب حق، منحرف نگردد. | از جمله خصوصيات اين اثر، اين است كه بيشتر داستانهاى آن، مربوط به معجزهاى از معجزات اهلبيت(ع) است كه در زمان حاضر واقع شده و باعث مىشود كه خواننده، اعتمادش به اين خانواده زيادتر و عقيدهاش به ايشان محكمتر گردد و فريب تبليغات سوء شيادها را نخورد و از صراط مستقيم و مذهب حق، منحرف نگردد. | ||
از جمله منافع اين اثر، اين است كه شخص، هر اندازه هم از سعادت خود مأيوس باشد يا در مصيبتها و شدايد فوقالعادهاى واقع شده باشد، با مطالعه سرگذشت اين افراد، حالش دگرگون شده و اميدش به خداوند زيادتر مىگردد و مشتاق لقاى رحمت الهى شده و دست و پايى زده و براى سفر هولناكى كه در پيش دارد، توشهاى آماده كرده و | از جمله منافع اين اثر، اين است كه شخص، هر اندازه هم از سعادت خود مأيوس باشد يا در مصيبتها و شدايد فوقالعادهاى واقع شده باشد، با مطالعه سرگذشت اين افراد، حالش دگرگون شده و اميدش به خداوند زيادتر مىگردد و مشتاق لقاى رحمت الهى شده و دست و پايى زده و براى سفر هولناكى كه در پيش دارد، توشهاى آماده كرده و گذشتههایش را جبران مىكند. | ||
يكى از | يكى از راههایى كه ايمان به غيب را زياد مىكند، خوابهاى درستى است كه انسان به واسطه اتصال نفس انسانىاش به عالم ماوراى حس، امور پنهانى را درك مىنمايد و شاهد صدقى هم در خارج دارد كه خيال محض نبوده، بلكه آنچه در خواب ديده، مربوط به عالم غيب است. | ||
نویسنده معتقد است كسانى كه رؤياى صادقه دارند، ايمان بيشترى به غيب پيدا مىكنند و كسانى كه مىشنوند و باور مىكنند، ايمان به غيبشان زيادتر مىشود. | نویسنده معتقد است كسانى كه رؤياى صادقه دارند، ايمان بيشترى به غيب پيدا مىكنند و كسانى كه مىشنوند و باور مىكنند، ايمان به غيبشان زيادتر مىشود. |
ویرایش