پرش به محتوا

الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن و السنة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۷: خط ۲۷:
اين تفسير هم از نظر محتوا و هم از جهت سبک، يكى از تفاسير بديع اماميه بشمار مى‌آيد؛ چه، از نظر محتوا - برخلاف بيشتر تفاسير كه غالب محتواى آنها تكرار حرف‌هاى گذشتگان است - داراى مطالب و نكات تازه‌اى است كه خواننده را در فهم قرآن و استدلال به آن در فضاى جديدى از مفاهيم و معانى قرار مى‌دهد.
اين تفسير هم از نظر محتوا و هم از جهت سبک، يكى از تفاسير بديع اماميه بشمار مى‌آيد؛ چه، از نظر محتوا - برخلاف بيشتر تفاسير كه غالب محتواى آنها تكرار حرف‌هاى گذشتگان است - داراى مطالب و نكات تازه‌اى است كه خواننده را در فهم قرآن و استدلال به آن در فضاى جديدى از مفاهيم و معانى قرار مى‌دهد.


از نظر سبک و شيوه تفسيرى نيز، ويژگى‌ها و برجستگى‌هايى در آن وجود دارد كه تفاسير موجود كمتر از آن برخوردارند.
از نظر سبک و شيوه تفسيرى نيز، ويژگى‌ها و برجستگى‌هایى در آن وجود دارد كه تفاسير موجود كمتر از آن برخوردارند.


== سبک تفسير ==
== سبک تفسير ==
خط ۳۶: خط ۳۶:
در مجالى ديگر مى‌نويسد: «روش‌هاى تفسيرى از دو حالت بيرون نيستند: يا تفسير قرآن با قرآن هستند و يا تفسير قرآن با رأى».
در مجالى ديگر مى‌نويسد: «روش‌هاى تفسيرى از دو حالت بيرون نيستند: يا تفسير قرآن با قرآن هستند و يا تفسير قرآن با رأى».


مفسر در تحليل و تأييد اين شيوه پيشنهادى، به آيه‌هايى استدلال مى‌كند كه قرآن را نور و برهان و بيان و هدايت معرفى مى‌كند و مى‌گويد: «چيزى كه خود، بيان و هدايت است و مرجع و تكيه‌گاه غير خود بشمار مى‌آيد، پيش از اينكه روشنگر غير باشد، بايد خود مبين و روشنگر خود باشد».
مفسر در تحليل و تأييد اين شيوه پيشنهادى، به آيه‌هایى استدلال مى‌كند كه قرآن را نور و برهان و بيان و هدايت معرفى مى‌كند و مى‌گويد: «چيزى كه خود، بيان و هدايت است و مرجع و تكيه‌گاه غير خود بشمار مى‌آيد، پيش از اينكه روشنگر غير باشد، بايد خود مبين و روشنگر خود باشد».


مفسر بر اين باور است كه برآيند تفسير قرآن به قرآن، دستيابى به نخستين مفاهيم و معارف قرآنى است؛ مرتبه‌اى از معنا كه در چارچوب دلالت تطابقى آيه قرار دارد؛ درحالى‌كه روايات تفسيرى در صدد نشان دادن نمونه‌ها و معانى پنهان آيات است و چنان‌كه خود مى‌گويد، نگاه روايات تفسيرى به معانى ژرف‌تر كلام وحى است؛ با اين ويژگى كه مفاهيم ژرف، ريشه در معانى و منطوق دارد و در پرتو آن شكل مى‌گيرد؛ به‌گونه‌اى كه درستى و نادرستى آن‌ها در گرو برابرى و نابرابرى با منطوق آيات است؛ چه، به مقتضاى محوريت قرآن در ارزشيابى روايات و درستى و نادرستى آنها، منطوق آيات، معيار سازگارى و ناسازگارى روايات با قرآن است و در نتيجه تفسير مأثور چيزى جدا از آيه نيست، بلكه برخى از مراتب معنايى آن است كه در پرتو سطح ظاهر آيه با يارى جستن از آيات ديگر به دست آمده است؛ بنابراین، تفسير قرآن با سنت، گونه‌اى از تفسير قرآن با قرآن است.
مفسر بر اين باور است كه برآيند تفسير قرآن به قرآن، دستيابى به نخستين مفاهيم و معارف قرآنى است؛ مرتبه‌اى از معنا كه در چارچوب دلالت تطابقى آيه قرار دارد؛ درحالى‌كه روايات تفسيرى در صدد نشان دادن نمونه‌ها و معانى پنهان آيات است و چنان‌كه خود مى‌گويد، نگاه روايات تفسيرى به معانى ژرف‌تر كلام وحى است؛ با اين ويژگى كه مفاهيم ژرف، ريشه در معانى و منطوق دارد و در پرتو آن شكل مى‌گيرد؛ به‌گونه‌اى كه درستى و نادرستى آن‌ها در گرو برابرى و نابرابرى با منطوق آيات است؛ چه، به مقتضاى محوريت قرآن در ارزشيابى روايات و درستى و نادرستى آنها، منطوق آيات، معيار سازگارى و ناسازگارى روايات با قرآن است و در نتيجه تفسير مأثور چيزى جدا از آيه نيست، بلكه برخى از مراتب معنايى آن است كه در پرتو سطح ظاهر آيه با يارى جستن از آيات ديگر به دست آمده است؛ بنابراین، تفسير قرآن با سنت، گونه‌اى از تفسير قرآن با قرآن است.
خط ۵۰: خط ۵۰:


#شيوه نگارش: نویسنده با بهره‌گيرى از صناعت تضمين، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهاى صناعى، شيوه جديدى را در پيش گرفته است كه در تفاسير موجود، مانند آن ديده نمى‌شود.
#شيوه نگارش: نویسنده با بهره‌گيرى از صناعت تضمين، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهاى صناعى، شيوه جديدى را در پيش گرفته است كه در تفاسير موجود، مانند آن ديده نمى‌شود.
#:اين سبک نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسر دچار مشكل مى‌كند و به نظر مى‌رسد نوعى تكلف و تصنع در تعبير و بيان، صورت گرفته است، ولى پس از مدتى كه ذهن با سبک نوشتارى مؤلف انس گرفت، ظرافت‌ها و دقت‌هايى كه مفسر در انتخاب و به‌كارگيرى واژه‌ها و تعبيرات مورد توجه قرار داده است، پديدار مى‌شود و خواننده را در فهم معانى و مقاصد يارى مى‌دهد؛ بنابراین، استفاده از تفسير «الفرقان» اندكى بردبارى مى‌طلبد. اين سبک بيشتر به سبک نوشتار مطبوعاتى روز لبنان شباهت داشته و متأثر از مدت اقامت مفسر در آن كشور مى‌باشد.
#:اين سبک نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسر دچار مشكل مى‌كند و به نظر مى‌رسد نوعى تكلف و تصنع در تعبير و بيان، صورت گرفته است، ولى پس از مدتى كه ذهن با سبک نوشتارى مؤلف انس گرفت، ظرافت‌ها و دقت‌هایى كه مفسر در انتخاب و به‌كارگيرى واژه‌ها و تعبيرات مورد توجه قرار داده است، پديدار مى‌شود و خواننده را در فهم معانى و مقاصد يارى مى‌دهد؛ بنابراین، استفاده از تفسير «الفرقان» اندكى بردبارى مى‌طلبد. اين سبک بيشتر به سبک نوشتار مطبوعاتى روز لبنان شباهت داشته و متأثر از مدت اقامت مفسر در آن كشور مى‌باشد.
#بهره‌گيرى از ظرفيت مفهومى واژه‌ها: از ويژگى‌هاى ديگر اين تفسير، بهره‌گيرى از ظرفيت مفهومى واژه‌هاست. نخستين چيزى كه مفسر در تفسير يك آيه بدان توجه نشان مى‌دهد حدود و گستردگى مفهومى كلمات است. سعى او بر آن است كه مفاهيم واژه‌ها را بدون هرگونه محدوديتى و با همان گستردگى طبيعى كه در خود كلمه و با توجه به موقعيت كاربردى آن در آيه وجود دارد، به‌عنوان پايه و سرآغاز تفسير قرار دهد و تا اندازه‌اى كه توانايى ذهنى و فكرى مفسر اجازه مى‌دهد، به گستردن مفهوم آيه و شناخت مصداق‌ها و واقعيت‌هاى قابل انطباق در آن بپردازد و هرگونه محدودسازى را تا آنجا كه از خود آيه در پرتو آيات ديگر پديد نيامده باشد، به كنار گذارد؛ به‌عنوان نمونه مى‌توان به آيه 3 سوره نساء ''' (فإن خفتم ألا تعدلوا فواحدة) '''، اشاره كرد؛ ايشان مى‌نويسد: «اين عدالت، تنها عدالت فردى و در زمينه تأمين حقوق همسران نيست، بلكه عدالت اجتماعى را نيز شامل مى‌شود؛ بنابراین، اگر در جامعه شمار زنان و مردان مساوى بود، ازدواج متعدد براى يك مرد جايز نيست؛ زيرا موجب ظلم و رعايت نكردن عدالت مى‌شود».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12013/1/172 متن كتاب، ج6، ص172]</ref>
#بهره‌گيرى از ظرفيت مفهومى واژه‌ها: از ويژگى‌هاى ديگر اين تفسير، بهره‌گيرى از ظرفيت مفهومى واژه‌هاست. نخستين چيزى كه مفسر در تفسير يك آيه بدان توجه نشان مى‌دهد حدود و گستردگى مفهومى كلمات است. سعى او بر آن است كه مفاهيم واژه‌ها را بدون هرگونه محدوديتى و با همان گستردگى طبيعى كه در خود كلمه و با توجه به موقعيت كاربردى آن در آيه وجود دارد، به‌عنوان پايه و سرآغاز تفسير قرار دهد و تا اندازه‌اى كه توانايى ذهنى و فكرى مفسر اجازه مى‌دهد، به گستردن مفهوم آيه و شناخت مصداق‌ها و واقعيت‌هاى قابل انطباق در آن بپردازد و هرگونه محدودسازى را تا آنجا كه از خود آيه در پرتو آيات ديگر پديد نيامده باشد، به كنار گذارد؛ به‌عنوان نمونه مى‌توان به آيه 3 سوره نساء ''' (فإن خفتم ألا تعدلوا فواحدة) '''، اشاره كرد؛ ايشان مى‌نويسد: «اين عدالت، تنها عدالت فردى و در زمينه تأمين حقوق همسران نيست، بلكه عدالت اجتماعى را نيز شامل مى‌شود؛ بنابراین، اگر در جامعه شمار زنان و مردان مساوى بود، ازدواج متعدد براى يك مرد جايز نيست؛ زيرا موجب ظلم و رعايت نكردن عدالت مى‌شود».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12013/1/172 متن كتاب، ج6، ص172]</ref>
#:امثال اين نمونه، به‌روشنى تمايل شديد مفسر را در بهره‌جويى از اطلاق و ملاحظه مفهوم طبيعى كلمات نشان مى‌دهد؛ بلكه مفسر بر اين باور است كه محدود كردن مفاهيم آيات در محدوده فكرى مردم يك زمان، آيات را متشابه مى‌كند كه بايد از آن پرهيز كرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/50 همان، ج1، ص50]</ref>
#:امثال اين نمونه، به‌روشنى تمايل شديد مفسر را در بهره‌جويى از اطلاق و ملاحظه مفهوم طبيعى كلمات نشان مى‌دهد؛ بلكه مفسر بر اين باور است كه محدود كردن مفاهيم آيات در محدوده فكرى مردم يك زمان، آيات را متشابه مى‌كند كه بايد از آن پرهيز كرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/50 همان، ج1، ص50]</ref>
خط ۵۸: خط ۵۸:
#اعتماد بر ملاك‌ها و اصول خود و محور قرار ندادن آراى تفسيرى مفسران: پديده ديگر در سبک نویسنده، تكيه بر فهم و برداشت شخصى و بى‌اعتمادى به گفته‌ها و ديدگاه‌هاى ديگران است. مفسر با دقت و درنگ در مفردات و تركيبات آيه، به‌صورت مستقيم و با استمداد از آيات يا روايات راهگشا، به سراغ تفسير مى‌رود و از هرگونه درگير شدن با گفته‌ها و نظريه‌ها خوددارى مى‌كند. البته اين بدان معنا نيست كه هيچ‌گونه نقل و نقدى نسبت به نظريات ندارد، بلكه مقصود آن است كه در فهم آيه و برداشت تفسيرى از آن، بر ديدگاه‌هاى ديگران تكيه ندارد و بر اين باور است كه تفسير قرآن بر اساس آراى مفسران، به هر شكل كه باشد، گونه‌اى از تفسير به رأى است. در جايى به‌صراحت بر اين واقعيت تأكيد دارد كه شيوه تفسير الفرقان، نپرداختن به آرا و نظريه‌هاى تفسيرى ديگران است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/309 همان، ج1، ص309] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/6 ج30، ص6]</ref>
#اعتماد بر ملاك‌ها و اصول خود و محور قرار ندادن آراى تفسيرى مفسران: پديده ديگر در سبک نویسنده، تكيه بر فهم و برداشت شخصى و بى‌اعتمادى به گفته‌ها و ديدگاه‌هاى ديگران است. مفسر با دقت و درنگ در مفردات و تركيبات آيه، به‌صورت مستقيم و با استمداد از آيات يا روايات راهگشا، به سراغ تفسير مى‌رود و از هرگونه درگير شدن با گفته‌ها و نظريه‌ها خوددارى مى‌كند. البته اين بدان معنا نيست كه هيچ‌گونه نقل و نقدى نسبت به نظريات ندارد، بلكه مقصود آن است كه در فهم آيه و برداشت تفسيرى از آن، بر ديدگاه‌هاى ديگران تكيه ندارد و بر اين باور است كه تفسير قرآن بر اساس آراى مفسران، به هر شكل كه باشد، گونه‌اى از تفسير به رأى است. در جايى به‌صراحت بر اين واقعيت تأكيد دارد كه شيوه تفسير الفرقان، نپرداختن به آرا و نظريه‌هاى تفسيرى ديگران است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/309 همان، ج1، ص309] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/6 ج30، ص6]</ref>
#استفاده گسترده از روايات: سبک تفسير گرچه تفسير قرآن به قرآن است و به همين جهت اگر از روايات استفاده نمى‌كرد، برخلاف انتظار نبود، اما ويژگى اين تفسير آن است كه همراه با سبک يادشده، از روايات نيز، به‌صورت گسترده بهره برده است؛ به‌گونه‌اى كه مى‌توان گفت، افزون بر تفسير قرآن، يك دوره تفسير روايى را نيز در بر دارد و كمتر صفحه‌اى را مى‌توان يافت كه به‌گونه‌اى استشهاد به روايت و استناد به منبع روايى در آن ديده نشود.
#استفاده گسترده از روايات: سبک تفسير گرچه تفسير قرآن به قرآن است و به همين جهت اگر از روايات استفاده نمى‌كرد، برخلاف انتظار نبود، اما ويژگى اين تفسير آن است كه همراه با سبک يادشده، از روايات نيز، به‌صورت گسترده بهره برده است؛ به‌گونه‌اى كه مى‌توان گفت، افزون بر تفسير قرآن، يك دوره تفسير روايى را نيز در بر دارد و كمتر صفحه‌اى را مى‌توان يافت كه به‌گونه‌اى استشهاد به روايت و استناد به منبع روايى در آن ديده نشود.
#: مهم‌ترين محورهايى كه استفاده از روايات در آن صورت گرفته است، يكى تأييد تفسير آيه و ديگرى گسترش ابعاد آيه است؛ گرچه در مواردى ديگر، مانند شأن نزول يا مباحث علمى نيز به روايات استناد شده است (به‌عنوان نمونه، [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12012/1/275 ر.ک: متن كتاب، ج5، ص275]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/21 ج30، ص21] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/25 25]).
#: مهم‌ترين محورهایى كه استفاده از روايات در آن صورت گرفته است، يكى تأييد تفسير آيه و ديگرى گسترش ابعاد آيه است؛ گرچه در مواردى ديگر، مانند شأن نزول يا مباحث علمى نيز به روايات استناد شده است (به‌عنوان نمونه، [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12012/1/275 ر.ک: متن كتاب، ج5، ص275]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/21 ج30، ص21] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12036/1/25 25]).
#: معيار تفسير و فهم يك آيه خود قرآن است و نقش روايات، تأييد منطوق و مفهوم ظاهر آيه و يا گسترش دادن همان معناست؛ فراتر از آنچه تنها از منطوق آيه استفاده مى‌شود. به اين ترتيب جمع بين تفسير قرآن با قرآن و بهره‌گيرى گسترده از روايات به‌گونه‌اى كه در غير تفسير روايى مانند آن ديده نمى‌شود، يكى از برجستگى‌هاى تفسير الفرقان بشمار مى‌آيد.
#: معيار تفسير و فهم يك آيه خود قرآن است و نقش روايات، تأييد منطوق و مفهوم ظاهر آيه و يا گسترش دادن همان معناست؛ فراتر از آنچه تنها از منطوق آيه استفاده مى‌شود. به اين ترتيب جمع بين تفسير قرآن با قرآن و بهره‌گيرى گسترده از روايات به‌گونه‌اى كه در غير تفسير روايى مانند آن ديده نمى‌شود، يكى از برجستگى‌هاى تفسير الفرقان بشمار مى‌آيد.
#بحث فقهى استدلالى: اين تفسير به فقه الاحكام به‌صورت مبسوط و استدلالى پرداخته است. در تاريخ تفسير كم نيستند تفاسيرى كه به آيات الاحكام و مباحث فقهى روى داشته‌اند، مانند تفسير قرطبى، اما طرح مباحث فقهى در اين تفاسير بيشتر به‌صورت بيان مسائل و به‌گونه غير استدلالى بوده است. ويژگى تفسير الفرقان اين است كه با حفظ گستردگى بحث، به‌صورت استدلالى و اجتهادى وارد مباحث فقه آيات الاحكام شده است. كنجكاوى در تعبيرات، در نظر داشتن نكته‌هاى ادبى و بلاغى، جرح و تعديل روايات مطرح‌شده و نقد و ارزيابى آراى فقهى و در همه اين احوال تكيه بر محوريت قرآن در تبيين احكام، تفسير الفرقان را موقعيتى چونان كتب فقهى بخشيده است؛ چه اينكه زمينه فقه قرآنى را به‌گونه گسترده فراهم آورده است.
#بحث فقهى استدلالى: اين تفسير به فقه الاحكام به‌صورت مبسوط و استدلالى پرداخته است. در تاريخ تفسير كم نيستند تفاسيرى كه به آيات الاحكام و مباحث فقهى روى داشته‌اند، مانند تفسير قرطبى، اما طرح مباحث فقهى در اين تفاسير بيشتر به‌صورت بيان مسائل و به‌گونه غير استدلالى بوده است. ويژگى تفسير الفرقان اين است كه با حفظ گستردگى بحث، به‌صورت استدلالى و اجتهادى وارد مباحث فقه آيات الاحكام شده است. كنجكاوى در تعبيرات، در نظر داشتن نكته‌هاى ادبى و بلاغى، جرح و تعديل روايات مطرح‌شده و نقد و ارزيابى آراى فقهى و در همه اين احوال تكيه بر محوريت قرآن در تبيين احكام، تفسير الفرقان را موقعيتى چونان كتب فقهى بخشيده است؛ چه اينكه زمينه فقه قرآنى را به‌گونه گسترده فراهم آورده است.
خط ۶۵: خط ۶۵:
#:الف)- منابع روايى: حدود 80 مأخذ روايى مورد استفاده قرار گرفته است كه در ميان آن از صحاح و مسانيد اهل سنت گرفته تا ادعيه ائمه(ع) ديده مى‌شود. از آنجا كه مفسر در گزينش روايات، بر اساس صحت متن حديث و سازگارى آن با محتواى آيات عمل كرده است و نه صحت سند آنها، از استناد به مراجع گوناگون و گاه سست و بدون سند، خوددارى نكرده است.
#:الف)- منابع روايى: حدود 80 مأخذ روايى مورد استفاده قرار گرفته است كه در ميان آن از صحاح و مسانيد اهل سنت گرفته تا ادعيه ائمه(ع) ديده مى‌شود. از آنجا كه مفسر در گزينش روايات، بر اساس صحت متن حديث و سازگارى آن با محتواى آيات عمل كرده است و نه صحت سند آنها، از استناد به مراجع گوناگون و گاه سست و بدون سند، خوددارى نكرده است.
#:ب)- منابع تفسيرى: بيش از 25 تفسير، مورد مراجعه الفرقان بوده است كه بيشتر آن‌ها براى نقل روايت و برخى براى نقل و يا نقد نظريه مفسر مورد استفاده قرار گرفته است. تفسير نور الثقلين، در المنثور، قمى و البرهان بيشترين تكيه‌گاه مفسر در نقل روايت است و تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، المنار، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]، [[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]] و طنطاوى از تفاسيرى است كه مفسر به نقل و يا نقد نظريات آنها پرداخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12013/1/367 ر.ک: همان، ج6، ص367]</ref>
#:ب)- منابع تفسيرى: بيش از 25 تفسير، مورد مراجعه الفرقان بوده است كه بيشتر آن‌ها براى نقل روايت و برخى براى نقل و يا نقد نظريه مفسر مورد استفاده قرار گرفته است. تفسير نور الثقلين، در المنثور، قمى و البرهان بيشترين تكيه‌گاه مفسر در نقل روايت است و تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، المنار، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]]، [[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]] و طنطاوى از تفاسيرى است كه مفسر به نقل و يا نقد نظريات آنها پرداخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12013/1/367 ر.ک: همان، ج6، ص367]</ref>
#:ج)- منابع لغوى: كتاب‌هاى لغوى استفاده‌شده، عبارتند از: [[لسان العرب]]، قاموس، مصباح، [[تاج العروس من جواهر القاموس|تاج العروس]]، [[مفردات ألفاظ القرآن|مفردات راغب]]، نهايه [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]. اين منابع متعدد است، اما از آنجا كه مفسر به بحث لغت بيشتر به‌صورت آزاد و بدون استناد به منابع لغوى مى‌پردازد، مراجعه به منابع لغت و نقل گفته‌هاى آنها، كمتر به چشم مى‌خورد.
#:ج)- منابع لغوى: كتاب‌هاى لغوى استفاده‌شده، عبارتند از: [[لسان العرب]]، قاموس، مصباح، [[تاج العروس من جواهر القاموس|تاج العروس]]، [[مفردات ألفاظ القرآن|مفردات راغب]]، نهایه [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]. اين منابع متعدد است، اما از آنجا كه مفسر به بحث لغت بيشتر به‌صورت آزاد و بدون استناد به منابع لغوى مى‌پردازد، مراجعه به منابع لغت و نقل گفته‌هاى آنها، كمتر به چشم مى‌خورد.
#:د)- منابع پراكنده: بالغ بر 60 كتاب و مقاله در زمينه‌هاى مختلف مورد مراجعه بوده است، كه در ميان آن‌ها، كتاب‌هاى علمى، اجتماعى، تاريخى، دائرةالمعارف‌ها و گاه مجلات و روزنامه، ديده مى‌شوند. بيشتر آنها براى نقل نظريه و در تأييد يك مطلب تفسيرى استفاده شده است، ولى برخى در جهت نقد نظريه نویسنده در پرتو آيات و مفاهيم قرآن نيز مورد استفاده قرار گرفته است.
#:د)- منابع پراكنده: بالغ بر 60 كتاب و مقاله در زمينه‌هاى مختلف مورد مراجعه بوده است، كه در ميان آن‌ها، كتاب‌هاى علمى، اجتماعى، تاريخى، دائرةالمعارف‌ها و گاه مجلات و روزنامه، ديده مى‌شوند. بيشتر آنها براى نقل نظريه و در تأييد يك مطلب تفسيرى استفاده شده است، ولى برخى در جهت نقد نظريه نویسنده در پرتو آيات و مفاهيم قرآن نيز مورد استفاده قرار گرفته است.
#استفاده از عهدين با زبان عبرى: يكى از ويژگى‌هاى تفسير الفرقان، كه چه‌بسا همانند نداشته باشد، استفاده از متون عبرى عهدين است. نقل متون عهدين در راستاى دو هدف كلى صورت گرفته است: يكى تأييد مفاهيم و گزارش‌هاى قرآنى، مانند بشارت‌هاى پيامبر و داستان‌هاى بنى اسرائيل.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/361 همان، ج1، ص361]</ref>و ديگرى نقل ناهمگونى‌ها و تحريف‌هاى موجود در عهدين.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/343 همان، ج1، ص343]</ref>
#استفاده از عهدين با زبان عبرى: يكى از ويژگى‌هاى تفسير الفرقان، كه چه‌بسا همانند نداشته باشد، استفاده از متون عبرى عهدين است. نقل متون عهدين در راستاى دو هدف كلى صورت گرفته است: يكى تأييد مفاهيم و گزارش‌هاى قرآنى، مانند بشارت‌هاى پيامبر و داستان‌هاى بنى اسرائيل.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/361 همان، ج1، ص361]</ref>و ديگرى نقل ناهمگونى‌ها و تحريف‌هاى موجود در عهدين.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/21005/1/343 همان، ج1، ص343]</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش