تاريخ الشيعة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۳: خط ۴۳:
نویسنده، اين تصور را كه عنوان «شيعه» جز پس از گذشت مدتى طولانى از زمان ظهور اسلام به دوستداران و پيروان اهل‌بيت(ع) اختصاص نيافت؛ يعنى آنگاه كه دوستان اهل‌بيت(ع) رو به فزونى نهادند و در سرزمين‌هاى مختلف پراكنده شدند، اين عنوان بدان‌ها منسوب گشت تا از سايرين ممتاز و مشخص شوند، درست نمى‌داند؛ زيرا معتقد است اگر در احاديث نبوى به جستجو بپردازيم، بازمى‌يابيم كه اختصاص اين عنوان به دوستداران اهل‌بيت(ع) همراه با همان روزى كه اسلام طلوع كرد، داراى سابقه مى‌باشد و شاخ و برگ بارور آن، مربوط به همان دورانى است كه نهال آن غرس شد و نيز به اين نتيجه مى‌رسيم كه شارع اسلام، اين نام و عنوان را خود وضع كرده بود.<ref>همان، ص34</ref>
نویسنده، اين تصور را كه عنوان «شيعه» جز پس از گذشت مدتى طولانى از زمان ظهور اسلام به دوستداران و پيروان اهل‌بيت(ع) اختصاص نيافت؛ يعنى آنگاه كه دوستان اهل‌بيت(ع) رو به فزونى نهادند و در سرزمين‌هاى مختلف پراكنده شدند، اين عنوان بدان‌ها منسوب گشت تا از سايرين ممتاز و مشخص شوند، درست نمى‌داند؛ زيرا معتقد است اگر در احاديث نبوى به جستجو بپردازيم، بازمى‌يابيم كه اختصاص اين عنوان به دوستداران اهل‌بيت(ع) همراه با همان روزى كه اسلام طلوع كرد، داراى سابقه مى‌باشد و شاخ و برگ بارور آن، مربوط به همان دورانى است كه نهال آن غرس شد و نيز به اين نتيجه مى‌رسيم كه شارع اسلام، اين نام و عنوان را خود وضع كرده بود.<ref>همان، ص34</ref>


نویسنده، معتقد است كه دعوت به تشيع، از همان روزى آغاز شده كه رهايى‌بخش بزرگ انسان‌ها، حضرت محمد(ص)، در همان روز بانگ و آوا به كلمه «لا إله إلا الله» برآورد؛ زيرا وقتى آيه '''«و أنذر عشيرتك الأقربين»''' نازل شد و پيامبر(ص) بنى هاشم را گرد آورد و به آن‌ها هشدار داد و دل آنان را از عذاب خدا بيمناك ساخت، هيچ‌يك از حاضران، جز [[امام على(ع)|على مرتضى(ع)]] به درخواست آن حضرت پاسخ مثبت نداد و پيامبر(ص) ايشان را به‌عنوان برادر، وصى و جانشين معرفى كرد. بنابراین دعوت به تشيع و پيروى از [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] از سوى صاحب رسالت، همگام و هم‌زمان با دعوت به شهادتين صورت پذيرفته است.<ref>همان، ص41</ref>
نویسنده، معتقد است كه دعوت به تشيع، از همان روزى آغاز شده كه رهایى‌بخش بزرگ انسان‌ها، حضرت محمد(ص)، در همان روز بانگ و آوا به كلمه «لا إله إلا الله» برآورد؛ زيرا وقتى آيه '''«و أنذر عشيرتك الأقربين»''' نازل شد و پيامبر(ص) بنى هاشم را گرد آورد و به آن‌ها هشدار داد و دل آنان را از عذاب خدا بيمناك ساخت، هيچ‌يك از حاضران، جز [[امام على(ع)|على مرتضى(ع)]] به درخواست آن حضرت پاسخ مثبت نداد و پيامبر(ص) ايشان را به‌عنوان برادر، وصى و جانشين معرفى كرد. بنابراین دعوت به تشيع و پيروى از [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] از سوى صاحب رسالت، همگام و هم‌زمان با دعوت به شهادتين صورت پذيرفته است.<ref>همان، ص41</ref>


نویسنده در ادامه، وضعيت تشيع را در زمان هريك از ائمه(ع) و سپس موقعيت آن را در سرزمين‌هاى مختلفى همچون عراق، حجاز، يمن، سوريه، جبل عامل، مصر، ایران، هند، بحرين، قطيف، احساء، كويت و بلاد ساحل، افغانستان، آفريقا، آمريكا، چين، اندونزى، روسيه شوروى و ساير ممالك بررسى نموده است.
نویسنده در ادامه، وضعيت تشيع را در زمان هريك از ائمه(ع) و سپس موقعيت آن را در سرزمين‌هاى مختلفى همچون عراق، حجاز، يمن، سوريه، جبل عامل، مصر، ایران، هند، بحرين، قطيف، احساء، كويت و بلاد ساحل، افغانستان، آفريقا، آمريكا، چين، اندونزى، روسيه شوروى و ساير ممالك بررسى نموده است.
خط ۵۳: خط ۵۳:
پس از عراق، موقعيت شيعه در حجاز مورد مطالعه قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است بى‌ترديد ظهور شيعه در حجاز آغاز شده است؛ چون پيامبر(ص) مردم را به ولاى على و اهل‌بيت او(ع) تشويق كرده و نخستين كسى است كه اوليا و دوستان آنها را به «شيعه» نامبردار ساخته است و در زمان او، تشيع ظهور نموده و جماعتى از مردم به «شيعه» موسوم شده‌اند.<ref>همان، ص187</ref>
پس از عراق، موقعيت شيعه در حجاز مورد مطالعه قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است بى‌ترديد ظهور شيعه در حجاز آغاز شده است؛ چون پيامبر(ص) مردم را به ولاى على و اهل‌بيت او(ع) تشويق كرده و نخستين كسى است كه اوليا و دوستان آنها را به «شيعه» نامبردار ساخته است و در زمان او، تشيع ظهور نموده و جماعتى از مردم به «شيعه» موسوم شده‌اند.<ref>همان، ص187</ref>


در مورد يمن، نویسنده به اين امر اشاره دارد كه در آنجا شمار زيادى از شیعیان اماميه (دوازده‌امامى) وجود دارند، لكن اكثر اهل آن، زيدى هستند، به‌ويژه مناطقى كه تحت سلطه ملك يحيى قرار دارد و غير از آن‌ها، بقيه سنى شافعى مى‌باشند. مذهب رسمى در سرزمين‌هايى كه ملك يحيى بر آن‌ها حكومت مى‌كند، مذهب زيديه است؛ لكن او براى مذاهب ديگر، محيط آزادى را فراهم آورده است. اكثر مردم «عسير» شافعى هستند، چنان‌كه مذهب حكومت «أدارسه» نيز شافعى مى‌باشد.<ref>همان، ص214</ref>
در مورد يمن، نویسنده به اين امر اشاره دارد كه در آنجا شمار زيادى از شیعیان اماميه (دوازده‌امامى) وجود دارند، لكن اكثر اهل آن، زيدى هستند، به‌ويژه مناطقى كه تحت سلطه ملك يحيى قرار دارد و غير از آن‌ها، بقيه سنى شافعى مى‌باشند. مذهب رسمى در سرزمين‌هایى كه ملك يحيى بر آن‌ها حكومت مى‌كند، مذهب زيديه است؛ لكن او براى مذاهب ديگر، محيط آزادى را فراهم آورده است. اكثر مردم «عسير» شافعى هستند، چنان‌كه مذهب حكومت «أدارسه» نيز شافعى مى‌باشد.<ref>همان، ص214</ref>


نویسنده، معتقد است تشيع شانه‌به‌شانه با اسلام همگام بود و هر جا كه اسلام وارد مى‌شد، تشيع در كنار آن بدانجا راه مى‌يافت؛ با اين تفاوت كه گاهى سير و حركت تشيع در پاره‌اى از سرزمين‌ها به‌كندى انجام مى‌گرفت؛ چنان‌كه در ایران ابتداى كار چنين بوده است. نویسنده بر اين باور است كه تشيع در ایران بعد از قرن اول هجرى، در ايام امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و هم‌زمان با حكومت بنى اميه ظهور كرد. اين دو امام، شیعیان ى در ایران داشتند كه از طريق مكاتبه، مسائلى را با آن حضرت در ميان مى‌گذاشتند و حقوق مالى خود را به‌سوى آن امامان، مى‌بردند و يا مى‌فرستادند.<ref>همان، 286</ref>
نویسنده، معتقد است تشيع شانه‌به‌شانه با اسلام همگام بود و هر جا كه اسلام وارد مى‌شد، تشيع در كنار آن بدانجا راه مى‌يافت؛ با اين تفاوت كه گاهى سير و حركت تشيع در پاره‌اى از سرزمين‌ها به‌كندى انجام مى‌گرفت؛ چنان‌كه در ایران ابتداى كار چنين بوده است. نویسنده بر اين باور است كه تشيع در ایران بعد از قرن اول هجرى، در ايام امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و هم‌زمان با حكومت بنى اميه ظهور كرد. اين دو امام، شیعیان ى در ایران داشتند كه از طريق مكاتبه، مسائلى را با آن حضرت در ميان مى‌گذاشتند و حقوق مالى خود را به‌سوى آن امامان، مى‌بردند و يا مى‌فرستادند.<ref>همان، 286</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش