پرش به محتوا

تاریخ عمومی حدیث با رویکرد تحلیلی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - '‌ ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
خط ۲۵: خط ۲۵:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخوان همراه نور =35854
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۳: خط ۳۴:


==ساختار==
==ساختار==
در ابتداى اثر پيشگفتار چاپ اول و نهم كتاب آمده است. سپس مقدماتى كه شامل كلياتى درباره حديث و موقعيت آن در فرهنگ اسلامى در دو فصل ارائه شده است. در ادامه، مباحث كتاب به دو بخش تقسيم شده است: بخش نخست سير تاريخى حديث اهل سنت و بخش دوم، سير تاريخ حديث شيعه؛ كه هر يك از اين دو بخش، بر حسب مراحل مختلف زمانى كه حديث پشت سر گذاشته، به زيرفصل‌هايى تقسيم شده است.
در ابتداى اثر پيشگفتار چاپ اول و نهم كتاب آمده است. سپس مقدماتى كه شامل كلياتى درباره حديث و موقعيت آن در فرهنگ اسلامى در دو فصل ارائه شده است. در ادامه، مباحث كتاب به دو بخش تقسيم شده است: بخش نخست سير تاريخى حديث اهل سنت و بخش دوم، سير تاريخ حديث شيعه؛ كه هر يك از اين دو بخش، بر حسب مراحل مختلف زمانى كه حديث پشت سر گذاشته، به زيرفصل‌هایى تقسيم شده است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۴۲: خط ۴۳:
نویسنده در فصل نخست از بخش اول، از يك‌سو به گزارش روايت‌هاى مختلف شيعه و سنى پرداخته كه نشان مى‌دهد تحديث (نقل حديث به طور شفاهى) و كتابت و تدوين حديث در عصر پيامبر(ص)، امرى پسنديده و مورد اذن بوده است و از سوى ديگر، روايات نهى از كتابت را از طريق ابوسعيد خدرى، زيد بن ثابت و ابوهريره مطرح كرده و با طرح اين فضاى متناقض به بيان نظرات دانشمندان اهل تسنن، در جهت جمع روايات اذن و نهى پرداخته است. آن‌گاه نقدهاى متفاوتى بر اين آرا نوشته و سپس به نقد متنى و سندى روايات نهى از نگارش، از سه طريق نامبرده پرداخته و در پايان، مكتوبه‌هاى حديثى دوران پيامبر(ص) را نام برده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 سرشار، مژگان، ص35]</ref>
نویسنده در فصل نخست از بخش اول، از يك‌سو به گزارش روايت‌هاى مختلف شيعه و سنى پرداخته كه نشان مى‌دهد تحديث (نقل حديث به طور شفاهى) و كتابت و تدوين حديث در عصر پيامبر(ص)، امرى پسنديده و مورد اذن بوده است و از سوى ديگر، روايات نهى از كتابت را از طريق ابوسعيد خدرى، زيد بن ثابت و ابوهريره مطرح كرده و با طرح اين فضاى متناقض به بيان نظرات دانشمندان اهل تسنن، در جهت جمع روايات اذن و نهى پرداخته است. آن‌گاه نقدهاى متفاوتى بر اين آرا نوشته و سپس به نقد متنى و سندى روايات نهى از نگارش، از سه طريق نامبرده پرداخته و در پايان، مكتوبه‌هاى حديثى دوران پيامبر(ص) را نام برده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 سرشار، مژگان، ص35]</ref>


در فصل دوم، از طريق روايت‌هاى تاريخى به بيان عملكرد ابوبكر و عمر در از بين بردن روايات و نهى صحابه از نقل و نگارش حديث اشاره كرده و در اين راستا به بيان انگيزه اين نهى‌ها از منظر پيشوايان اهل سنت پرداخته است. سپس نظر محققان شيعه را درباره جريان منع از نگارش مطرح مى‌كند و به رواياتى اشاره مى‌نمايد كه نشان مى‌دهد هيچ يك از انگيزه‌هايى كه سعى مى‌كنند براى توجيه منع از نگارش بيان كنند، با توجه به فضاى سياسى حاكم بر مسلمانان در آن روزگار سازگار نيست. وى گاهى با رجوع به تفسير برخى از آيات قرآن كه در زمينه بيان فضايل و رذائل برخى صحابه است، نشان مى‌دهد كه علت اصلى منع از نقل و نگارش حديث در دوران خلفا، بيشتر پوشاندن فضايل اهل‌بيت(ع) و مسأله جانشينى پيامبر(ص)، پس از رحلت در بين امت مسلمان بوده است. وى در اين زمينه، براى تكميل مستندات خود به احاديث «اريكه» اشاره كرده، نظرات متفاوت را در توجيه اين روايات ذكر مى‌كند و اين دست روايات را مؤيد انگيزه منع از نقل حديث و كتابت آن در زمان خلفا برمى‌شمارد. در پايان اين فصل، به تأثيرپذيرى خليفه دوم از يهوديان در مسأله عدم كتابت و تحديث، از رهگذر روايات و گزارش‌هاى تاريخى اشاره مى‌كند.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>
در فصل دوم، از طريق روايت‌هاى تاريخى به بيان عملكرد ابوبكر و عمر در از بين بردن روايات و نهى صحابه از نقل و نگارش حديث اشاره كرده و در اين راستا به بيان انگيزه اين نهى‌ها از منظر پيشوايان اهل سنت پرداخته است. سپس نظر محققان شيعه را درباره جريان منع از نگارش مطرح مى‌كند و به رواياتى اشاره مى‌نمايد كه نشان مى‌دهد هيچ يك از انگيزه‌هایى كه سعى مى‌كنند براى توجيه منع از نگارش بيان كنند، با توجه به فضاى سياسى حاكم بر مسلمانان در آن روزگار سازگار نيست. وى گاهى با رجوع به تفسير برخى از آيات قرآن كه در زمينه بيان فضايل و رذائل برخى صحابه است، نشان مى‌دهد كه علت اصلى منع از نقل و نگارش حديث در دوران خلفا، بيشتر پوشاندن فضايل اهل‌بيت(ع) و مسأله جانشينى پيامبر(ص)، پس از رحلت در بين امت مسلمان بوده است. وى در اين زمينه، براى تكميل مستندات خود به احاديث «اريكه» اشاره كرده، نظرات متفاوت را در توجيه اين روايات ذكر مى‌كند و اين دست روايات را مؤيد انگيزه منع از نقل حديث و كتابت آن در زمان خلفا برمى‌شمارد. در پايان اين فصل، به تأثيرپذيرى خليفه دوم از يهوديان در مسأله عدم كتابت و تحديث، از رهگذر روايات و گزارش‌هاى تاريخى اشاره مى‌كند.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>


نویسنده در فصل سوم، كه به بيان وضعيت حديث در دوران بنى‌اميه اختصاص يافته است، به سياست‌هاى معاويه در ادامه اوامر خلفا در منع حديث و به‌ويژه بخش‌نامه‌هاى معاويه در زمينه نقل روايات اشاره كرده تا نشان دهد مسأله جعل حديث، از زمان رحلت [[امام على(ع)]]، در 41ق به‌طور جدى آغاز شده و با تهديد و تطميع مردم از طرف معاويه رو به فزونى نهاده است. در اين گزارش‌ها كه همگى از طريق نقل روايت‌ها صورت مى‌گيرد، به جريان ورود اسرائيليات اشاره شده است. نویسنده در اين زمينه، به موضع‌گيرى برخى از امامان و صحابه در برابر اسرائيلات نيز پرداخته است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>
نویسنده در فصل سوم، كه به بيان وضعيت حديث در دوران بنى‌اميه اختصاص يافته است، به سياست‌هاى معاويه در ادامه اوامر خلفا در منع حديث و به‌ويژه بخش‌نامه‌هاى معاويه در زمينه نقل روايات اشاره كرده تا نشان دهد مسأله جعل حديث، از زمان رحلت [[امام على(ع)]]، در 41ق به‌طور جدى آغاز شده و با تهديد و تطميع مردم از طرف معاويه رو به فزونى نهاده است. در اين گزارش‌ها كه همگى از طريق نقل روايت‌ها صورت مى‌گيرد، به جريان ورود اسرائيليات اشاره شده است. نویسنده در اين زمينه، به موضع‌گيرى برخى از امامان و صحابه در برابر اسرائيلات نيز پرداخته است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>
خط ۵۲: خط ۵۳:
نویسنده مهم‌ترين كتاب مسند را، «[[مسند احمد بن حنبل]]» دانسته و درباره شخصيت احمد و كتاب او، به‌طور كامل و مشروح قلم زده است. در همين بخش، پيش از پرداختن به دوران سوم شكل‌گيرى مصنفات حديثى، نقائص مسندها را نيز بيان كرده است. آن‌گاه به تفصيل درباره صحيحين سخن رانده، نقاط قوت و ضعف اين كتاب را بيان كرده و روايات آن دو را از نظر صحت، بررسى كرده است. وى در ضمن بحث‌هاى خود، نظرات دانشمندان اهل سنت را از نظر دور نداشته است. پس از آن «سنن اربعه» را به اجمال شناسانده است. در پايان اين فصل، مشكلات حديث اهل تسنن را در اثر تأخير تدوين حديث، در قالب سه مسأله فقدان بخشى از روايات نبوى، عارضه نقل به معنا و وقوع جعل و تحريف در روايات، برشمرده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان، ص35- 36]</ref>
نویسنده مهم‌ترين كتاب مسند را، «[[مسند احمد بن حنبل]]» دانسته و درباره شخصيت احمد و كتاب او، به‌طور كامل و مشروح قلم زده است. در همين بخش، پيش از پرداختن به دوران سوم شكل‌گيرى مصنفات حديثى، نقائص مسندها را نيز بيان كرده است. آن‌گاه به تفصيل درباره صحيحين سخن رانده، نقاط قوت و ضعف اين كتاب را بيان كرده و روايات آن دو را از نظر صحت، بررسى كرده است. وى در ضمن بحث‌هاى خود، نظرات دانشمندان اهل سنت را از نظر دور نداشته است. پس از آن «سنن اربعه» را به اجمال شناسانده است. در پايان اين فصل، مشكلات حديث اهل تسنن را در اثر تأخير تدوين حديث، در قالب سه مسأله فقدان بخشى از روايات نبوى، عارضه نقل به معنا و وقوع جعل و تحريف در روايات، برشمرده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان، ص35- 36]</ref>


نویسنده در انتهاى فصل پنجم از بخش نخست، فعالیت‌های حديثى اهل سنت را براى ارائه منابع تحقيق براى دانش‌جويان فهرست كرده است. وى در اين قسمت، برخى از اصطلاح‌ها و كتاب‌هايى كه در اين زمينه به ظهور رسيده‌اند، مانند زوائدنويسى، كتب اطراف، شرح‌نويسى، مستدرك، تدوين جوامع فراگير و نظاير آن را با ذكر نمونه، تعريف كرده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان، ص36]</ref>
نویسنده در انتهاى فصل پنجم از بخش نخست، فعالیت‌های حديثى اهل سنت را براى ارائه منابع تحقيق براى دانش‌جويان فهرست كرده است. وى در اين قسمت، برخى از اصطلاح‌ها و كتاب‌هایى كه در اين زمينه به ظهور رسيده‌اند، مانند زوائدنويسى، كتب اطراف، شرح‌نويسى، مستدرك، تدوين جوامع فراگير و نظاير آن را با ذكر نمونه، تعريف كرده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان، ص36]</ref>


در بخش دوم، سير تاريخ حديث شيعه در دو دوره متقدمان و متأخران، مطالعه و بررسى شده است كه خود شامل چهار مرحله زير است:
در بخش دوم، سير تاريخ حديث شيعه در دو دوره متقدمان و متأخران، مطالعه و بررسى شده است كه خود شامل چهار مرحله زير است:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش