۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(←خاتمه) |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
آخرين فصل كتاب هم مربوط به ديدگاه عامّه درباره غسل مىباشد. | آخرين فصل كتاب هم مربوط به ديدگاه عامّه درباره غسل مىباشد. | ||
ايشان در | ايشان در نهایت ضمن خاتمهاى طريق حق و حقيقت را تبيين نمودهاند. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
| خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
فصل اول: | فصل اول: | ||
در اين فصل با استفاده از آيه وضو چگونگى شستن دستها در آيه وضو مشخص گرديده است. ايشان آيه وضو را براى تعليم كيفيت وضو و تيمم به مسلمانان، برشمرده كه مخاطب آن تمام مسلمانان در طول قرون متمادى مىباشند. ايشان آيه را از دو جهت قابل بحث و بررسى مىدانند يكى از لحاظ شستن دستها كه آيا اين شستن از بالا به پايين انجام مىشود يا بالعكس؟ دوم آنكه كيفيت شستن دستها به چه صورت است؟ ايشان شستن از بالا به پايين را مطابق نظر عرف مىداند و مىگويد: مشخص است كه در شستن هر چيزى، شستن از بالا به پايين راحتتر و اصولىتر مىباشد، بعد لفظ«إلى» را كه در آيه آمده براى مشخص كردن حدّ قابل شستن مىداند. ايشان با بيان شواهد ديگر قرآنى نظريه خود را مطابق ديگر | در اين فصل با استفاده از آيه وضو چگونگى شستن دستها در آيه وضو مشخص گرديده است. ايشان آيه وضو را براى تعليم كيفيت وضو و تيمم به مسلمانان، برشمرده كه مخاطب آن تمام مسلمانان در طول قرون متمادى مىباشند. ايشان آيه را از دو جهت قابل بحث و بررسى مىدانند يكى از لحاظ شستن دستها كه آيا اين شستن از بالا به پايين انجام مىشود يا بالعكس؟ دوم آنكه كيفيت شستن دستها به چه صورت است؟ ايشان شستن از بالا به پايين را مطابق نظر عرف مىداند و مىگويد: مشخص است كه در شستن هر چيزى، شستن از بالا به پايين راحتتر و اصولىتر مىباشد، بعد لفظ«إلى» را كه در آيه آمده براى مشخص كردن حدّ قابل شستن مىداند. ايشان با بيان شواهد ديگر قرآنى نظريه خود را مطابق ديگر نمونههایى از اين قبيل دانسته است. | ||
فصل دوم: | فصل دوم: | ||
آيه وضو و حكم پاها نام دارد كه مؤلف در اين فصل فرموده: آيه را با صرف نظر از اختلافاتى كه بين شيعه و سنّى وجود دارد، اگر در اختيار يك عرب زبان قرار بدهيم به خوبى بر مدّعاى ما صحّه مىگذارد. پرداختن به يك نكته ادبى در مورد كلمه «أرجلكم» كه جرّ بالجوار نام دارد و | آيه وضو و حكم پاها نام دارد كه مؤلف در اين فصل فرموده: آيه را با صرف نظر از اختلافاتى كه بين شيعه و سنّى وجود دارد، اگر در اختيار يك عرب زبان قرار بدهيم به خوبى بر مدّعاى ما صحّه مىگذارد. پرداختن به يك نكته ادبى در مورد كلمه «أرجلكم» كه جرّ بالجوار نام دارد و نمونههایى از قرآن نيز بدان دلالت مىكنند و بيان شروط آن، ديگر مطالبى است كه مؤلف در ادامه بدانها پرداخته است. ايشان براى روشن شدن هر چه بيشتر مطلب شواهدى از كلمات بزرگان اهل سنّت را ذكر نموده است؛ مثلاً[[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] (متوفى 456ق) مىگويد: قرآن بيانگر مسح پاها مىباشد و فرقى ندارد كه ارجلكم را به خفض لام بخوانند يا به فتح آن زيرا در هر حال ارجل به محلّ رؤوس عطف گرديده است. كلام امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، كلام قرطبى، كلام ابى حيان اندلسى، كلام شيخ حلبى و كلام شيخ على بن برهانالدين حلبى به همراه چندين نفر ديگر از بزرگان اهل سنت، از جمله اين شواهد مىباشند. | ||
فصل سوم: | فصل سوم: | ||
ايشان در فصل سوم يك معضلى را كه بين مسلمين به چشم مىخورد تبيين نمودهاند و آن اين است كه در پارهاى اوقات با وجود نص صريح براى بيان يك حكم شرعى يا مانند آن، عدهاى از در قياس و استحسان وارد شده و نظر خود را در مقابل نص صريح قرار مىدهند كه امرى بسيار خطر ناك بوده و قرآن نيز در آيه اوّل حجرات از اين اقدام نهى فرموده است: '''«يا أيها الذين آمنوا لا تقدّموا بين يدي اللّه و رسوله و اتّقوا اللّه ان اللّه سميع عليم'''. از اين نمونهها استحسانى است كه بزرگان اهل سنت در مقابل آيه وضو انجام دادهاند و با وجود صراحت لهجه آيه براى وجوب مسح پاها، ايشان به شستن آن معتقد گرديدهاند. مؤلف، براى روشنتر شدن مطلب، اجتهاداتى را كه پارهاى از اين فقها انجام دادهاند ذكر كرده است. اجتهاد ابوبكر حصاص مشتمل بر اين نكته است كه ما بايد | ايشان در فصل سوم يك معضلى را كه بين مسلمين به چشم مىخورد تبيين نمودهاند و آن اين است كه در پارهاى اوقات با وجود نص صريح براى بيان يك حكم شرعى يا مانند آن، عدهاى از در قياس و استحسان وارد شده و نظر خود را در مقابل نص صريح قرار مىدهند كه امرى بسيار خطر ناك بوده و قرآن نيز در آيه اوّل حجرات از اين اقدام نهى فرموده است: '''«يا أيها الذين آمنوا لا تقدّموا بين يدي اللّه و رسوله و اتّقوا اللّه ان اللّه سميع عليم'''. از اين نمونهها استحسانى است كه بزرگان اهل سنت در مقابل آيه وضو انجام دادهاند و با وجود صراحت لهجه آيه براى وجوب مسح پاها، ايشان به شستن آن معتقد گرديدهاند. مؤلف، براى روشنتر شدن مطلب، اجتهاداتى را كه پارهاى از اين فقها انجام دادهاند ذكر كرده است. اجتهاد ابوبكر حصاص مشتمل بر اين نكته است كه ما بايد پاهایمان را طورى بشوييم كه مشتمل بر مسح هم باشد تا عملمان مطابق احتياط باشد. [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] اين آيه را جزو آياتى مىداند كه بعدها نسخ شدهاند. [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] منصوب خواندن ارجلكم را نشانه لزوم غسل پاها مىداند. اجتهاد رازى، ابن قدامه، [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و...ديگر نمونههایى از اين قبيل اجتهادات بىپايه مىباشند. | ||
فصل چهارم: | فصل چهارم: | ||
ویرایش