پرش به محتوا

تذکره همایون و اکبر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
خط ۳۵: خط ۳۵:


==ساختار==
==ساختار==
به گفته خانم بوريج در مقاله‌اى درباره اين اثر، بايزيد هنگام نوشتن آن، پير و سال‌خورده شده بود و ناگزير با ياد آورى اطلاعات و خاطراتش درباره روزگار سرگردانى و پريشانى همايون، آنها را براى ديگرى باز مى‌گفت (املا مى‌كرد) و از اين رو، جملاتش پيوندى منطقى با يك‌ديگر ندارند. پرفسور سوكمار نيز تاريخ مختصر بايزيد را «نامنظم» و از ديد تاريخ‌نگارى ناقص مى‌خواند؛ زيرا نویسنده بارها به شرح رويدادهايى پرداخته است كه با موضوع اصلى پيوندى ندارند و گاهى با پرداختن به تاريخ شخصى و خانوادگى‌اش، پيوستگى مطالب را از ميان مى‌برد.
به گفته خانم بوريج در مقاله‌اى درباره اين اثر، بايزيد هنگام نوشتن آن، پير و سال‌خورده شده بود و ناگزير با ياد آورى اطلاعات و خاطراتش درباره روزگار سرگردانى و پريشانى همايون، آنها را براى ديگرى باز مى‌گفت (املا مى‌كرد) و از اين رو، جملاتش پيوندى منطقى با يك‌ديگر ندارند. پرفسور سوكمار نيز تاريخ مختصر بايزيد را «نامنظم» و از ديد تاريخ‌نگارى ناقص مى‌خواند؛ زيرا نویسنده بارها به شرح رويدادهایى پرداخته است كه با موضوع اصلى پيوندى ندارند و گاهى با پرداختن به تاريخ شخصى و خانوادگى‌اش، پيوستگى مطالب را از ميان مى‌برد.


بارى، بايزيد خواندن و نوشتن نمى‌دانست و تنها رويدادها را روايت مى‌كرد و به گمان، كسى به نام احمد دهلوى، كاتب منشى شيخ ابوالفضل مبارک آنها را مى‌نوشت. كاتب نيز در بسيارى از جاها، سخنان ساده بايزيد را به سبک و سليقه خود در آورده و آنها را تغيير داده و به عبارت پردازى و مغلق نويسى منشيانه پرداخته است و از همين روى، سبک انشاى اين اثر يك‌سان و هم‌آهنگ نمى‌نمايد. نویسنده، به رغم شيوه چكيده‌نويسى‌اش در اين اثر، به دليل پاسداشت شاه صفوى، متن كامل نامه او را به همايون (2500 واژه) آورده است.
بارى، بايزيد خواندن و نوشتن نمى‌دانست و تنها رويدادها را روايت مى‌كرد و به گمان، كسى به نام احمد دهلوى، كاتب منشى شيخ ابوالفضل مبارک آنها را مى‌نوشت. كاتب نيز در بسيارى از جاها، سخنان ساده بايزيد را به سبک و سليقه خود در آورده و آنها را تغيير داده و به عبارت پردازى و مغلق نويسى منشيانه پرداخته است و از همين روى، سبک انشاى اين اثر يك‌سان و هم‌آهنگ نمى‌نمايد. نویسنده، به رغم شيوه چكيده‌نويسى‌اش در اين اثر، به دليل پاسداشت شاه صفوى، متن كامل نامه او را به همايون (2500 واژه) آورده است.


پرفسور بانارسى پراساد ساكسنا، در شرحى درباره اين كتاب، آن را از ديد گستره داراى برترى مى‌شمرد، اما زبان آن را كمابيش سست و عامه‌پسند و بيشتر جمله‌هايش را ناقص و نویسنده‌اش را در به كار گيرى سبک ويژه و رايج در آن روزگار ناتوان مى‌خواند.
پرفسور بانارسى پراساد ساكسنا، در شرحى درباره اين كتاب، آن را از ديد گستره داراى برترى مى‌شمرد، اما زبان آن را كمابيش سست و عامه‌پسند و بيشتر جمله‌هایش را ناقص و نویسنده‌اش را در به كار گيرى سبک ويژه و رايج در آن روزگار ناتوان مى‌خواند.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
روايت‌ها و گزارش‌هاى معاصر بسيار كمى درباره پادشاهى همايون در دست است. هم‌چنين نسخه‌هاى خطى اين آثار از ديد سودمندى و پربارى، بسيار اندكند؛ زيرا جز تذكره الواقعات (995ه / 1587م) جوهر آفتابه‌چى كه شمار اندكى از نسخه‌هاى خطى آن در فهرست (كاتالوگ) كتاب‌خانه‌هاى هند شناسانده شده‌اند، به منبع ديگرى براى دريافتن اطلاعات سودمندى درباره اين سلسه دسترسى نيست و از اين رو، پژوهش درباره تاريخ سده‌هاى ميانه هند بسيار دشوار مى‌نمايد و به گفته پروفسور سوكمار راى، تاريخ همايون، كمتر از ديگر امپراطوران مغول هند به ديده مورخان آمده است.
روايت‌ها و گزارش‌هاى معاصر بسيار كمى درباره پادشاهى همايون در دست است. هم‌چنين نسخه‌هاى خطى اين آثار از ديد سودمندى و پربارى، بسيار اندكند؛ زيرا جز تذكره الواقعات (995ه / 1587م) جوهر آفتابه‌چى كه شمار اندكى از نسخه‌هاى خطى آن در فهرست (كاتالوگ) كتاب‌خانه‌هاى هند شناسانده شده‌اند، به منبع ديگرى براى دريافتن اطلاعات سودمندى درباره اين سلسه دسترسى نيست و از اين رو، پژوهش درباره تاريخ سده‌هاى ميانه هند بسيار دشوار مى‌نمايد و به گفته پروفسور سوكمار راى، تاريخ همايون، كمتر از ديگر امپراطوران مغول هند به ديده مورخان آمده است.


اين كتاب پس از تذكره الواقعات اهميت فراوانى دارد؛ زيرا نویسنده، ديده‌هاى خود را در روزگار دراز همراهى‌اش با همايون در اين اثر گزارش كرده است. البته گزارش‌هاى بايزيد به رغم گزارش‌هاى جوهر بلند و گسترده نيست و از همين روى، خودش نيز اثرش را «مختصر» مى‌خواند. او در نوشته‌هايش به سفر همايون به ایران و ماندنش در دربار صفوى مى‌پردازد. اين اثر، گنجينه گران‌بهايى از اطلاعات تاريخى درباره روزگار پادشاهى همايون و اكبر به شمار مى‌رود و از ديد تاريخ دوره همايون، بيش از ديگر آثار در اين باره مانند همايون‌نامه (قانون همايونى) خواند مير يا همايون‌نامه گل‌بدن بيگم مى‌ارزد.
اين كتاب پس از تذكره الواقعات اهميت فراوانى دارد؛ زيرا نویسنده، ديده‌هاى خود را در روزگار دراز همراهى‌اش با همايون در اين اثر گزارش كرده است. البته گزارش‌هاى بايزيد به رغم گزارش‌هاى جوهر بلند و گسترده نيست و از همين روى، خودش نيز اثرش را «مختصر» مى‌خواند. او در نوشته‌هایش به سفر همايون به ایران و ماندنش در دربار صفوى مى‌پردازد. اين اثر، گنجينه گران‌بهایى از اطلاعات تاريخى درباره روزگار پادشاهى همايون و اكبر به شمار مى‌رود و از ديد تاريخ دوره همايون، بيش از ديگر آثار در اين باره مانند همايون‌نامه (قانون همايونى) خواند مير يا همايون‌نامه گل‌بدن بيگم مى‌ارزد.


آگاهى نویسنده درباره همايون به اندازه‌اى است كه ابوالفضل مبارک، مورخ دوره پس از او در تاريخ بزرگ خود (اكبرنامه)، از آن بسيار بهره برده است. هم‌چنين منبع مستقيم بسيارى از نويسندگان تاريخ همايون را همين كتاب مى‌توان برشمرد.
آگاهى نویسنده درباره همايون به اندازه‌اى است كه ابوالفضل مبارک، مورخ دوره پس از او در تاريخ بزرگ خود (اكبرنامه)، از آن بسيار بهره برده است. هم‌چنين منبع مستقيم بسيارى از نويسندگان تاريخ همايون را همين كتاب مى‌توان برشمرد.


اين تذكره كه اطلاعات تاريخى بسيار باارزشى درباره موضوع پيش‌گفته در بر دارد، به فهرستى دقيق مى‌ماند كه گفتار و رفتار پيروان و همراهان همايون را در سفر به ایران باز مى‌نمايد. نویسنده در تاريخ رويدادها به خطا و لغزش‌هايى دچار شده است. براى نمونه، وى تاريخ فتح قلعه قندهار را 940 هجرى مى‌داند، اما تاريخ دقيق اين رخداد 25 جمادى الثانى 952 هجرى (1545م) است.
اين تذكره كه اطلاعات تاريخى بسيار باارزشى درباره موضوع پيش‌گفته در بر دارد، به فهرستى دقيق مى‌ماند كه گفتار و رفتار پيروان و همراهان همايون را در سفر به ایران باز مى‌نمايد. نویسنده در تاريخ رويدادها به خطا و لغزش‌هایى دچار شده است. براى نمونه، وى تاريخ فتح قلعه قندهار را 940 هجرى مى‌داند، اما تاريخ دقيق اين رخداد 25 جمادى الثانى 952 هجرى (1545م) است.


رويدادهاى سيزده سال پايانى سلطنت همايون در اصل اين كتاب و رويدادهاى دوران پادشاهى جلال‌الدين محمداكبر، جانشين وى (1014 - 936ه / 1605 - 1556م) در پيوست آن گزارش شده‌اند. درون‌مايه اثر را در چهار بخش مى‌توان گنجاند:
رويدادهاى سيزده سال پايانى سلطنت همايون در اصل اين كتاب و رويدادهاى دوران پادشاهى جلال‌الدين محمداكبر، جانشين وى (1014 - 936ه / 1605 - 1556م) در پيوست آن گزارش شده‌اند. درون‌مايه اثر را در چهار بخش مى‌توان گنجاند:
خط ۵۷: خط ۵۷:
#رويدادهاى سال‌هاى 961 - 999 هجرى كه به رغم عنوان كوتاه «فصل چهارم در فتح هندوستان»، بلندترين بخش كتاب به شمار مى‌رود.  
#رويدادهاى سال‌هاى 961 - 999 هجرى كه به رغم عنوان كوتاه «فصل چهارم در فتح هندوستان»، بلندترين بخش كتاب به شمار مى‌رود.  


پرداختن به برخى از موضوع‌هاى اجتماعى و آيين‌هاى رايج در سده دهم هجرى (شانزدهم ميلادى) در سرزمين هندوستان يا ایران روزگار صفويان، از ويژگى‌هاى مهم اين كتاب است. نویسنده به برپايى نماز عيد فطر در مشهد و چگونگى رؤيت ماه، «گرگ‌دوانى و چوگان‌بازى مردم تبريز»، مسابقه‌هايى مانند «قبق انداختن»، «مراسم ختنه‌سوران» اكبر و «آيين بندى باغ‌ها» به اين مناسبت، «شرح كشتى گرفتن» و «مراسم شكار همايون» اشاره مى‌كند و آنها را شرح مى‌دهد.  
پرداختن به برخى از موضوع‌هاى اجتماعى و آيين‌هاى رايج در سده دهم هجرى (شانزدهم ميلادى) در سرزمين هندوستان يا ایران روزگار صفويان، از ويژگى‌هاى مهم اين كتاب است. نویسنده به برپايى نماز عيد فطر در مشهد و چگونگى رؤيت ماه، «گرگ‌دوانى و چوگان‌بازى مردم تبريز»، مسابقه‌هایى مانند «قبق انداختن»، «مراسم ختنه‌سوران» اكبر و «آيين بندى باغ‌ها» به اين مناسبت، «شرح كشتى گرفتن» و «مراسم شكار همايون» اشاره مى‌كند و آنها را شرح مى‌دهد.  


وى با نام بردن از افراد پرآوازه و هنرمندان و نقاشان اين دوره، گزارش درازدامنى درباره كارهايشان عرضه مى‌كند و به ارزيابى كارهاى دو نقاش ایرانى نام‌دار كه به دعوت همايون به هند رفتند؛ يعنى ملا عبدالصمد مصوّر و مير سيد على تبريزى، از شاگردان كمال‌الدين بهزاد مى‌پردازد.  
وى با نام بردن از افراد پرآوازه و هنرمندان و نقاشان اين دوره، گزارش درازدامنى درباره كارهایشان عرضه مى‌كند و به ارزيابى كارهاى دو نقاش ایرانى نام‌دار كه به دعوت همايون به هند رفتند؛ يعنى ملا عبدالصمد مصوّر و مير سيد على تبريزى، از شاگردان كمال‌الدين بهزاد مى‌پردازد.  


پرداختن به تأثير ایرانيان در قلمرو گوركانيان هند از ديگر نكته‌هاى ارزش‌مند كتاب است. بيرام بيگ بهارلو (بيرم خان) كه از تركمانان قراقويونلو و از تيره بهارلو و شيعه مذهب بود، بر پايه علاقه‌اش به اين مذهب و ایران، هنگام سرگردانى همايون به وى سفارش كرد كه بدين كشور پناهنده شود و از شاه صفوى كمك بخواهد. هم‌چنين حسین قلى سلطان شاملو برادر حاكم سيستان، پس از بازگشت همايون به هند در خدمت وى در آمد و با فداكارى و دانايى‌اش، نام و آوازه‌اى يافت و به مهردارى همايون منصوب شد.  
پرداختن به تأثير ایرانيان در قلمرو گوركانيان هند از ديگر نكته‌هاى ارزش‌مند كتاب است. بيرام بيگ بهارلو (بيرم خان) كه از تركمانان قراقويونلو و از تيره بهارلو و شيعه مذهب بود، بر پايه علاقه‌اش به اين مذهب و ایران، هنگام سرگردانى همايون به وى سفارش كرد كه بدين كشور پناهنده شود و از شاه صفوى كمك بخواهد. هم‌چنين حسین قلى سلطان شاملو برادر حاكم سيستان، پس از بازگشت همايون به هند در خدمت وى در آمد و با فداكارى و دانايى‌اش، نام و آوازه‌اى يافت و به مهردارى همايون منصوب شد.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش