پرش به محتوا

بهترین‌ها و بدترین‌ها از دیدگاه نهج‌البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - '‌‌' به '‌')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
خط ۴۰: خط ۴۰:
نویسنده در خلال مطالب كتاب، درصدد شناسايى ويژگى‌هاى بندگان شايسته خدا، در سخنان اهل‌بيت(ع) مى‌باشد.
نویسنده در خلال مطالب كتاب، درصدد شناسايى ويژگى‌هاى بندگان شايسته خدا، در سخنان اهل‌بيت(ع) مى‌باشد.


در بخش نخست خطبه 86، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] سى‌وسه ويژگى ممتاز براى محبوب‌ترين بندگان خدا برمى‌شمارد. گرچه در ظاهر، اين ويژگى‌ها به تقواپيشگان، بندگان سالك و عارف خدا نسبت داده شده، اما نویسنده معتقد است در حقيقت آن حضرت، در پى معرفى و شناساندن ويژگى‌هاى خويش و فرزندان معصومشان(ع) هستند؛ ويژگى‌هايى كه تنها در ايشان(ع) به‌طور كامل گرد مى‌آيند و ديگران نمى‌توانند به همه آن ويژگى‌ها، در عالى‌ترين مراتبش، دست يابند.
در بخش نخست خطبه 86، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] سى‌وسه ويژگى ممتاز براى محبوب‌ترين بندگان خدا برمى‌شمارد. گرچه در ظاهر، اين ويژگى‌ها به تقواپيشگان، بندگان سالك و عارف خدا نسبت داده شده، اما نویسنده معتقد است در حقيقت آن حضرت، در پى معرفى و شناساندن ويژگى‌هاى خويش و فرزندان معصومشان(ع) هستند؛ ويژگى‌هایى كه تنها در ايشان(ع) به‌طور كامل گرد مى‌آيند و ديگران نمى‌توانند به همه آن ويژگى‌ها، در عالى‌ترين مراتبش، دست يابند.


گفتار نخست، «دوستان برگزيده خدا در پيكار با نفس» ناميده شده است. [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نخست مى‌فرمايند: محبوب‌ترين بندگان خدا، كسى است كه خداوند او را يارى كرده تا بر نفس خويش چيره شود. به نظر نویسنده، از اين عبارت برمى‌آيد كه تنها با يارى و مدد الهى، انسان مى‌تواند بر نفس خويش، پيروز گردد؛ پس نخست انسان بايد در پى مبارزه با نفس خويش برآيد و چون توان پيروزى بر آن را در خويش نيافت، از خداوند براى اين مهم، يارى طلبد. آن‌گاه خداوند وى را يارى مى‌كند و او در پرتو عنايات و يارى خداوند بر نفس خويش، مسلط مى‌شود.
گفتار نخست، «دوستان برگزيده خدا در پيكار با نفس» ناميده شده است. [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نخست مى‌فرمايند: محبوب‌ترين بندگان خدا، كسى است كه خداوند او را يارى كرده تا بر نفس خويش چيره شود. به نظر نویسنده، از اين عبارت برمى‌آيد كه تنها با يارى و مدد الهى، انسان مى‌تواند بر نفس خويش، پيروز گردد؛ پس نخست انسان بايد در پى مبارزه با نفس خويش برآيد و چون توان پيروزى بر آن را در خويش نيافت، از خداوند براى اين مهم، يارى طلبد. آن‌گاه خداوند وى را يارى مى‌كند و او در پرتو عنايات و يارى خداوند بر نفس خويش، مسلط مى‌شود.


نویسنده در اين جا، اقدام به پاسخ به پرسش‌هايى كرده كه در اين مقام، به ذهن انسان راه مى‌يابد، از جمله اين‌كه: چرا انسان بايد با نفس خود مبارزه كند؟ چرا خداوند انسان را به گونه‌اى نيافريده كه بتواند به آسانى بر نفس خود چيره شود؟ آيا منظور از نفس، چيزى است كه حقيقت و هويت انسانى را تشكيل داده و با واژه «من» به آن اشاره مى‌كنيم؟
نویسنده در اين جا، اقدام به پاسخ به پرسش‌هایى كرده كه در اين مقام، به ذهن انسان راه مى‌يابد، از جمله اين‌كه: چرا انسان بايد با نفس خود مبارزه كند؟ چرا خداوند انسان را به گونه‌اى نيافريده كه بتواند به آسانى بر نفس خود چيره شود؟ آيا منظور از نفس، چيزى است كه حقيقت و هويت انسانى را تشكيل داده و با واژه «من» به آن اشاره مى‌كنيم؟


عناوين مطرح شده در اين گفتار، عبارتند از: ضرورت مبارزه با نفس، انسان بر سر دوراهى حق و باطل، مفهوم نفس و عقل در علم اخلاق، نكوهش تمايلات شيطانى، عوامل هدايت انسان به كمال و تعالى و نقش اساسى يارى خداوند در مبارزه با نفس.
عناوين مطرح شده در اين گفتار، عبارتند از: ضرورت مبارزه با نفس، انسان بر سر دوراهى حق و باطل، مفهوم نفس و عقل در علم اخلاق، نكوهش تمايلات شيطانى، عوامل هدايت انسان به كمال و تعالى و نقش اساسى يارى خداوند در مبارزه با نفس.


در گفتار دوم و سوم، به ستايش اندوه و ترس از خدا پرداخته شده است. پس از آن‌كه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] فرموند: خداوند بنده محبوب خود را يارى مى‌كند تا بر نفس خويش چيره شود، مى‌فرمايند اين بنده خوب خدا، اندوه را شعار و لباس زيرين خود مى‌سازد؛ يعنى پيوسته بر مقامات و درجاتى كه نتوانسته بدان‌ها دست يابد و بر فرصت‌هايى كه مى‌توانست از آن‌ها بيشتر استفاده كند و نكرده، اندوهگين و ناراحت است.
در گفتار دوم و سوم، به ستايش اندوه و ترس از خدا پرداخته شده است. پس از آن‌كه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] فرموند: خداوند بنده محبوب خود را يارى مى‌كند تا بر نفس خويش چيره شود، مى‌فرمايند اين بنده خوب خدا، اندوه را شعار و لباس زيرين خود مى‌سازد؛ يعنى پيوسته بر مقامات و درجاتى كه نتوانسته بدان‌ها دست يابد و بر فرصت‌هایى كه مى‌توانست از آن‌ها بيشتر استفاده كند و نكرده، اندوهگين و ناراحت است.


نویسنده معتقد است خوف و حزن، بدون در نظر گرفتن متعلقشان، نه ممدوح‌اند و نه مذموم؛ نه به طور كلى مى‌توان گفت خوب‌اند و نه مى‌توان گفت بدند. به نظر وى، اگر در سخن [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] اين دو، ويژگى مطلوب و از صفات بندگان محبوب خدا معرفى شده‌اند، از آن‌روست كه متعقلشان امور معنوى و اخروى‌اند وگرنه، خوف و حزن به خاطر دنيا، نامطلوب است؛ زيرا اصل گرايش و توجه استقلالى به دنيا، پسنديده نيست، چه رسد به خوف و ترس درباره آن.
نویسنده معتقد است خوف و حزن، بدون در نظر گرفتن متعلقشان، نه ممدوح‌اند و نه مذموم؛ نه به طور كلى مى‌توان گفت خوب‌اند و نه مى‌توان گفت بدند. به نظر وى، اگر در سخن [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] اين دو، ويژگى مطلوب و از صفات بندگان محبوب خدا معرفى شده‌اند، از آن‌روست كه متعقلشان امور معنوى و اخروى‌اند وگرنه، خوف و حزن به خاطر دنيا، نامطلوب است؛ زيرا اصل گرايش و توجه استقلالى به دنيا، پسنديده نيست، چه رسد به خوف و ترس درباره آن.
خط ۶۰: خط ۶۰:
دوستى با هدايت يافتگان و پرهيز از هوس‌آلودگان، آستانه بندگى دوستن خدا و گام برداشتن در مسير حق، جلوه اخلاص و عدالت‌ورزى در دوستان خدا و عالم‌نمايان خودپرست در كلام [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]]، عنوان مباحث گفتار ششم تا نهم مى‌باشند.
دوستى با هدايت يافتگان و پرهيز از هوس‌آلودگان، آستانه بندگى دوستن خدا و گام برداشتن در مسير حق، جلوه اخلاص و عدالت‌ورزى در دوستان خدا و عالم‌نمايان خودپرست در كلام [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]]، عنوان مباحث گفتار ششم تا نهم مى‌باشند.


در بخش دوم كتاب بدترين بندگان خداوند معرفى شده‌اند. نویسنده در گفتارهاى پيش‌رو، گزيده‌هايى از نهج‌البلاغه را كه متناسب با بخش دوم خطبه 86 مى‌باشد، برگزيده است.
در بخش دوم كتاب بدترين بندگان خداوند معرفى شده‌اند. نویسنده در گفتارهاى پيش‌رو، گزيده‌هایى از نهج‌البلاغه را كه متناسب با بخش دوم خطبه 86 مى‌باشد، برگزيده است.


در گفتار دهم و يازدهم، بخش‌هايى از خطبه 102 و قسمت ابتدايى خطبه 17، انتخاب شده است. [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] در خطبه 102، به اين نكته اشاره دارند كه مبغوض‌ترين و بدترين مردم نزد خداوند، كسانى هستند كه وجدان و خرد خود را سركوب كرده و دستورات الهى را زير پا نهاده‌اند؛ در نتيجه، خداوند آنان را از عنايت و هدايت خويش، محروم كرده است. نویسنده نشانه بى‌اعتنايى و بى‌توجهى خداوند به چنين كسانى را، اين دانسته است كه آنان، از راه راست كه انسان را به قرب خداوند نايل مى‌سازد، روى برمى‌تابند و بدون راهنما، در مسير پرفراز و نشيب زندگى، گام برمى‌دارند.  
در گفتار دهم و يازدهم، بخش‌هایى از خطبه 102 و قسمت ابتدايى خطبه 17، انتخاب شده است. [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] در خطبه 102، به اين نكته اشاره دارند كه مبغوض‌ترين و بدترين مردم نزد خداوند، كسانى هستند كه وجدان و خرد خود را سركوب كرده و دستورات الهى را زير پا نهاده‌اند؛ در نتيجه، خداوند آنان را از عنايت و هدايت خويش، محروم كرده است. نویسنده نشانه بى‌اعتنايى و بى‌توجهى خداوند به چنين كسانى را، اين دانسته است كه آنان، از راه راست كه انسان را به قرب خداوند نايل مى‌سازد، روى برمى‌تابند و بدون راهنما، در مسير پرفراز و نشيب زندگى، گام برمى‌دارند.  


در گفتار دوازدهم، با توجه به فراز پايانى خطبه 17، جلوه‌هايى از انحراف و سوء استفاده از قرآن از ديدگاه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] بيان شده است. در آغاز اين خطبه، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] به معرفى مغبوض‌ترين خلايق نزد خداوند و عالم‌نمايانى پرداخته‌اند كه از حقيقت علم، بى‌بهره‌اند، اما با گردآورى مجموعه‌اى از اصطلاحات و فضل‌فروشى، مى‌كوشند تا خود را عالم معرفى كنند و جاهلان بى‌مايه نيز، ايشان را دانشمند مى‌شمارند. سپس حضرت در پايان خطبه، از اين گروه، شكوه مى‌كند و آنان را متهم مى‌سازد كه قرآن واقعى و معارف ناب آن را كنار نهاده و به تحريف كتاب خدا و استفاده نابجا از آن مى‌پردازند.
در گفتار دوازدهم، با توجه به فراز پايانى خطبه 17، جلوه‌هایى از انحراف و سوء استفاده از قرآن از ديدگاه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] بيان شده است. در آغاز اين خطبه، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] به معرفى مغبوض‌ترين خلايق نزد خداوند و عالم‌نمايانى پرداخته‌اند كه از حقيقت علم، بى‌بهره‌اند، اما با گردآورى مجموعه‌اى از اصطلاحات و فضل‌فروشى، مى‌كوشند تا خود را عالم معرفى كنند و جاهلان بى‌مايه نيز، ايشان را دانشمند مى‌شمارند. سپس حضرت در پايان خطبه، از اين گروه، شكوه مى‌كند و آنان را متهم مى‌سازد كه قرآن واقعى و معارف ناب آن را كنار نهاده و به تحريف كتاب خدا و استفاده نابجا از آن مى‌پردازند.


در گفتار سيزدهم، دوستان و سرسپردگان شيطان در كلام [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] معرفى شده‌اند. بر اساس سخن آن حضرت(ع)، عالم‌نمايان خودپرست، به جاى پيروى از خداوند و دستورات حيات‌بخش او، از شيطان پيروى كردند و خواسته‌هاى او را معيار و ملاك رفتار خود قرار دادند و بر اثر تمايل به رياست، لذت‌ها و شهوات دنيوى، بر وى تكيه كردند و در نتيجه، شيطان نيز جان و دل آنان را دامگه و آشيانه خويش قرار داد و به پروش و شكل‌دهى انديشه‌ها و رفتار آنان پرداخت.
در گفتار سيزدهم، دوستان و سرسپردگان شيطان در كلام [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] معرفى شده‌اند. بر اساس سخن آن حضرت(ع)، عالم‌نمايان خودپرست، به جاى پيروى از خداوند و دستورات حيات‌بخش او، از شيطان پيروى كردند و خواسته‌هاى او را معيار و ملاك رفتار خود قرار دادند و بر اثر تمايل به رياست، لذت‌ها و شهوات دنيوى، بر وى تكيه كردند و در نتيجه، شيطان نيز جان و دل آنان را دامگه و آشيانه خويش قرار داد و به پروش و شكل‌دهى انديشه‌ها و رفتار آنان پرداخت.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش