۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
2- خدا شناسى: مهمترين ويژگى واجبالوجود، خودآگاهى و علم به ذات خود است؛ او خود را تعقل مىكند و به هستى كل جهان علم دارد؛ يعنى خود را مبدأ آن مىداند و از طرف ديگر در ذات او مانعى براى صدور جهان از او نيست، بنا بر اين خداوند از فيضان كل جهان از خودش خشنود است. | 2- خدا شناسى: مهمترين ويژگى واجبالوجود، خودآگاهى و علم به ذات خود است؛ او خود را تعقل مىكند و به هستى كل جهان علم دارد؛ يعنى خود را مبدأ آن مىداند و از طرف ديگر در ذات او مانعى براى صدور جهان از او نيست، بنا بر اين خداوند از فيضان كل جهان از خودش خشنود است. | ||
واجبالوجود كه در | واجبالوجود كه در نهایت زيبايى است، ذات خويشتن رابه نهایت درخشندگى تعقل مىكند؛ بدانگونه كه او خود، ذاتا، عقل و عاقل و معقول است يا بگو خود، ذاتا، عاشق و معشوق و لذتبخش و لذتبرنده است. | ||
واجبالوجود، آن است كه اگر وجود از او نفى شود، تناقض لازم مىآيد و ممكن الوجود آن است كه اگر وجود از او نفى شود، تناقض لازم نمىآيد؛ پس در واجب، ضرورت وجود است، امّا در ممكن نه ضرورت وجود است و نه ضرورت عدم. | واجبالوجود، آن است كه اگر وجود از او نفى شود، تناقض لازم مىآيد و ممكن الوجود آن است كه اگر وجود از او نفى شود، تناقض لازم نمىآيد؛ پس در واجب، ضرورت وجود است، امّا در ممكن نه ضرورت وجود است و نه ضرورت عدم. |
ویرایش