۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
#يكى از مطالب مهمى كه در اثر حاضر مطرح شده و از نظر روششناسى مجموعه آثار [[علامه امينى]] سزاوار تحقيق و تأمل است، اين كلام نویسنده است كه: كتاب المقاصد العلية [[علامه امينى]] از چند جهت حائز اهميت است: 1- اين كتاب تا اندازه زيادى منش فكرى و طرز انديشه اعتقادى مرحوم آقاى امينى را بازتاب مىدهد. از آن مرحوم جدا از كتاب ارزشمند [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]]، البته آثار متعدد ديگرى هم در دست است، اما به نظرم هيچ كدام به اندازه اين اثر نماينده طرز فكر آن مرحوم در رابطه با مسائل اعتقادى و مشى كلى فكرى ايشان نيست. در بحثهاى مختلف اين كتاب، در رابطه با مسائل اسماء و صفات و عوالم ذرّ و بحث طينت و نسبت اين عوالم با سرنوشت و اختيار آدميان، همهجا مىتوان آثار گرايشات ويژه آن مرحوم را به وضوح ديد. 2- بهرهورى نویسنده از آثار و منابع متعدد و نقل قولهاى مفيد از آثار متقدم، و نيز نقل پارهاى از ابيات و اشعار فارسی و عربى به مناسبتهاى مختلف است. 3- مشى حديثگرايانه مرحوم امينى است كه اثرى واضح در محتوا و شكل كتاب فراهم كرده است. پايه اصلى استدلالات و مطالب ايشان در مباحث اعتقادى مطرح شده در كتاب، بر اساس احاديث منابع مختلف شيعى است و در اين زمينه البته تنها به كتابهاى اربعه استناد نكرده و از منابع گاه مهجور هم در مقام استدلال بهره بردهاند. البته ايشان در مقام استدلال، تنها به ذكر احاديث بسنده نكرده و گاه در مقام بحث و توضيح احاديث، و يا موضوعاتى كه مورد تأييد قرار دادهاند، به گفتار دانشمندان قديم و جديد اماميّه استناد كرده و حتى در موردى در يك بحث اعتقادى به نقل استفتائات فقهى برخى از فقيهان معاصر استناد كردهاند؛ كه البته چنانكه معلوم است مباحث اعتقادى، مجال استفتاء نيست و حتماً آن مرحوم در مقام تأييد بدان استناد كردهاند. 4- مشى كلى مرحوم امينى در اين كتاب، تبيين پارهاى از مباحث اعتقادى بر اساس «مكتب اهلبيت(ع)» است. گرچه گاه در بحث از مقامات اهلبيت(ع) از نقطه نظر تكوينى، تأثيرپذيرى ايشان از اصطلاحات اهل عرفان و گاه فلسفه در مباحث اين كتاب ديده مىشود، اما در مجموع مشى كلى ايشان، مخالفت با آراى فلاسفه و حتى متكلمان قديم اماميه است. 5- من اساساً نمىدانم تا چه اندازه مرحوم امينى با گرايشات معارفى مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى آشنا بوده است، اما نوعى نزدیکى در مشى اين دو، در اين كتاب، بهويژه در مباحث اسماء و صفات و نيز عوالم ذرّ و بحث طينت، ديده مىشود. اصولاً ابتناى بسيارى از اعتقادات دينى در مباحث توحيد و نبوت و معاد بر پايه موضوعات متعلق به عوالم ذرّ و طينت، شيوهاى است كه خاصه با مشى مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى نزدیک است. البته مىدانيم كه بهويژه نزد گرايشات اهل اخبار و حديث، اين مباحث از ديرباز محل عنايت بوده و استناد به احاديثى از منابعى گاه محل ترديد، نزد آنان در اينزمينه بسيار شايع بوده است. 6- شيوه متكلمان مكتب [[شيخ مفيد]] و شريف مرتضى در مباحث اعتقادى كاملاً متفاوت بوده و البته مرحوم امينى در اين كتاب لازم ديده به آن شيوه پاسخ دهد و در جهت اثبات باورهاى خود در رابطه با عوالم ذرّ و طينت و چگونگىِ هماهنگى آن با اختيار آدميان، مطالبى را در رد كلام متكلمان قديم مطرح كند. اين همه، كتاب المقاصد العلية را به متنى اعتقادى با شيوه اهل حديث تبديل كرده، كه نوع و كيفيت بحثها و نحوه ورود و خروج در مباحث تفسيرى را متفاوت با سنتهاى اهل كلام و فلسفه قرار مىدهد. 7- هيچ دور نيست كه مرحوم امينى در مباحث اعتقادى بهطور خاص تحت تأثير مكتب ميرزا مهدى اصفهانى بوده باشد؛ بهويژه اينكه نه تنها تلاش دارد كه همهجا مبانى اعتقادى را به عنوان مكتب اهلبيت(ع) معرفى كند، بلكه نظام كلى توحيدى كه در اين كتاب در خلال مباحث معرفى مىشود، نوعى نگاه توحيدى متكى بر مباحث ولايت و نقش تكوينى امامان است كه مىكوشد بهطور ويژه در مباحث اسماء و صفات و معرفة اللّه و توضيح مقام نبوّت و افضليت پيامبر اكرم(ص) و امامان، ارتباطى ميان عالم تشريع با عوالم ذرّ و «معرفت» پيشينى و خلقت نورى و اشباحى برقرار كند. 8- طبيعى است كه در اين بحثها عموماً تأثير عقايد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در مسئله اسماء و صفات و ظهورات آن در تجليّات مختلف ديده مىشود، كما اينكه در كتاب المقاصد العلية هم، نویسنده از اصطلاحات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در بحثهاى مربوط به اسماء و صفات كاملاً بهره برده است. 9- آن مرحوم دلبسته افكار ولايى اوست و از طريق «[[حافظ برسی، رجب بن محمد|رجب بُرسى]]» است كه با اصطلاحات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و مباحث مربوط به ولايت تكوينى و ارتباط آن با مباحث توحيدى آشنايى يافته، و در اين كتاب از آن نوع مباحث بهره مىگيرد و به هر حال گاه سخنش يادآور گفتار و انديشه رجب برسى است. 10- مرحوم امينى البته اصطلاحات فلسفى هم در اين كتاب به كار مىبرد و حتى قصيده عينيه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را نقل مىكند و مىكوشد ميان آنچه از روايات در رابطه با عوالم ارواح و اشباح و اظلّه نقل مىكند با مباحث فلسفى تطبيقى دهد. اما نه تنها شيوه بحث او در اين زمينه كاملاً متفاوت با فلاسفه اسلامى است و اصلاً آن نوع تطبيقات، نسبتى با مباحث اهل فلسفه ندارد، بل اصولاً به نظر مىرسد كه مرحوم امينى عميقاً اعتقادى به اهل فلسفه نداشته و درصدد بوده كه در برابر مكتب آنان از «مكتب اهلبيت(ع)» سخن راند. در ميان «معارفيان مشهد» هم اين شيوه كه در مقام تبيين مبانى خود از اصطلاحات اهل فلسفه و عرفان بهره مىگيرند كالاً گواهى شده است. از ديگر سو، به نظر مىرسد كه مرحوم امينى، دست كم در پارهاى از مباحث اعتقادى در زمينه «مقامات تكوينى» اهلبيت(ع)، نه تنها تحت تأثير رجب برسى است، بل تحت تأثير پارهاى آثار [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|ملا محسن فيض كاشانى]] مانند كلمات مكنونه و مشى عرفانى و در عين حال اخبارى/ اعتقادى فيض است.<ref>متن كتاب، ص53- 56</ref> | #يكى از مطالب مهمى كه در اثر حاضر مطرح شده و از نظر روششناسى مجموعه آثار [[علامه امينى]] سزاوار تحقيق و تأمل است، اين كلام نویسنده است كه: كتاب المقاصد العلية [[علامه امينى]] از چند جهت حائز اهميت است: 1- اين كتاب تا اندازه زيادى منش فكرى و طرز انديشه اعتقادى مرحوم آقاى امينى را بازتاب مىدهد. از آن مرحوم جدا از كتاب ارزشمند [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]]، البته آثار متعدد ديگرى هم در دست است، اما به نظرم هيچ كدام به اندازه اين اثر نماينده طرز فكر آن مرحوم در رابطه با مسائل اعتقادى و مشى كلى فكرى ايشان نيست. در بحثهاى مختلف اين كتاب، در رابطه با مسائل اسماء و صفات و عوالم ذرّ و بحث طينت و نسبت اين عوالم با سرنوشت و اختيار آدميان، همهجا مىتوان آثار گرايشات ويژه آن مرحوم را به وضوح ديد. 2- بهرهورى نویسنده از آثار و منابع متعدد و نقل قولهاى مفيد از آثار متقدم، و نيز نقل پارهاى از ابيات و اشعار فارسی و عربى به مناسبتهاى مختلف است. 3- مشى حديثگرايانه مرحوم امينى است كه اثرى واضح در محتوا و شكل كتاب فراهم كرده است. پايه اصلى استدلالات و مطالب ايشان در مباحث اعتقادى مطرح شده در كتاب، بر اساس احاديث منابع مختلف شيعى است و در اين زمينه البته تنها به كتابهاى اربعه استناد نكرده و از منابع گاه مهجور هم در مقام استدلال بهره بردهاند. البته ايشان در مقام استدلال، تنها به ذكر احاديث بسنده نكرده و گاه در مقام بحث و توضيح احاديث، و يا موضوعاتى كه مورد تأييد قرار دادهاند، به گفتار دانشمندان قديم و جديد اماميّه استناد كرده و حتى در موردى در يك بحث اعتقادى به نقل استفتائات فقهى برخى از فقيهان معاصر استناد كردهاند؛ كه البته چنانكه معلوم است مباحث اعتقادى، مجال استفتاء نيست و حتماً آن مرحوم در مقام تأييد بدان استناد كردهاند. 4- مشى كلى مرحوم امينى در اين كتاب، تبيين پارهاى از مباحث اعتقادى بر اساس «مكتب اهلبيت(ع)» است. گرچه گاه در بحث از مقامات اهلبيت(ع) از نقطه نظر تكوينى، تأثيرپذيرى ايشان از اصطلاحات اهل عرفان و گاه فلسفه در مباحث اين كتاب ديده مىشود، اما در مجموع مشى كلى ايشان، مخالفت با آراى فلاسفه و حتى متكلمان قديم اماميه است. 5- من اساساً نمىدانم تا چه اندازه مرحوم امينى با گرايشات معارفى مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى آشنا بوده است، اما نوعى نزدیکى در مشى اين دو، در اين كتاب، بهويژه در مباحث اسماء و صفات و نيز عوالم ذرّ و بحث طينت، ديده مىشود. اصولاً ابتناى بسيارى از اعتقادات دينى در مباحث توحيد و نبوت و معاد بر پايه موضوعات متعلق به عوالم ذرّ و طينت، شيوهاى است كه خاصه با مشى مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى نزدیک است. البته مىدانيم كه بهويژه نزد گرايشات اهل اخبار و حديث، اين مباحث از ديرباز محل عنايت بوده و استناد به احاديثى از منابعى گاه محل ترديد، نزد آنان در اينزمينه بسيار شايع بوده است. 6- شيوه متكلمان مكتب [[شيخ مفيد]] و شريف مرتضى در مباحث اعتقادى كاملاً متفاوت بوده و البته مرحوم امينى در اين كتاب لازم ديده به آن شيوه پاسخ دهد و در جهت اثبات باورهاى خود در رابطه با عوالم ذرّ و طينت و چگونگىِ هماهنگى آن با اختيار آدميان، مطالبى را در رد كلام متكلمان قديم مطرح كند. اين همه، كتاب المقاصد العلية را به متنى اعتقادى با شيوه اهل حديث تبديل كرده، كه نوع و كيفيت بحثها و نحوه ورود و خروج در مباحث تفسيرى را متفاوت با سنتهاى اهل كلام و فلسفه قرار مىدهد. 7- هيچ دور نيست كه مرحوم امينى در مباحث اعتقادى بهطور خاص تحت تأثير مكتب ميرزا مهدى اصفهانى بوده باشد؛ بهويژه اينكه نه تنها تلاش دارد كه همهجا مبانى اعتقادى را به عنوان مكتب اهلبيت(ع) معرفى كند، بلكه نظام كلى توحيدى كه در اين كتاب در خلال مباحث معرفى مىشود، نوعى نگاه توحيدى متكى بر مباحث ولايت و نقش تكوينى امامان است كه مىكوشد بهطور ويژه در مباحث اسماء و صفات و معرفة اللّه و توضيح مقام نبوّت و افضليت پيامبر اكرم(ص) و امامان، ارتباطى ميان عالم تشريع با عوالم ذرّ و «معرفت» پيشينى و خلقت نورى و اشباحى برقرار كند. 8- طبيعى است كه در اين بحثها عموماً تأثير عقايد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در مسئله اسماء و صفات و ظهورات آن در تجليّات مختلف ديده مىشود، كما اينكه در كتاب المقاصد العلية هم، نویسنده از اصطلاحات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در بحثهاى مربوط به اسماء و صفات كاملاً بهره برده است. 9- آن مرحوم دلبسته افكار ولايى اوست و از طريق «[[حافظ برسی، رجب بن محمد|رجب بُرسى]]» است كه با اصطلاحات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و مباحث مربوط به ولايت تكوينى و ارتباط آن با مباحث توحيدى آشنايى يافته، و در اين كتاب از آن نوع مباحث بهره مىگيرد و به هر حال گاه سخنش يادآور گفتار و انديشه رجب برسى است. 10- مرحوم امينى البته اصطلاحات فلسفى هم در اين كتاب به كار مىبرد و حتى قصيده عينيه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را نقل مىكند و مىكوشد ميان آنچه از روايات در رابطه با عوالم ارواح و اشباح و اظلّه نقل مىكند با مباحث فلسفى تطبيقى دهد. اما نه تنها شيوه بحث او در اين زمينه كاملاً متفاوت با فلاسفه اسلامى است و اصلاً آن نوع تطبيقات، نسبتى با مباحث اهل فلسفه ندارد، بل اصولاً به نظر مىرسد كه مرحوم امينى عميقاً اعتقادى به اهل فلسفه نداشته و درصدد بوده كه در برابر مكتب آنان از «مكتب اهلبيت(ع)» سخن راند. در ميان «معارفيان مشهد» هم اين شيوه كه در مقام تبيين مبانى خود از اصطلاحات اهل فلسفه و عرفان بهره مىگيرند كالاً گواهى شده است. از ديگر سو، به نظر مىرسد كه مرحوم امينى، دست كم در پارهاى از مباحث اعتقادى در زمينه «مقامات تكوينى» اهلبيت(ع)، نه تنها تحت تأثير رجب برسى است، بل تحت تأثير پارهاى آثار [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|ملا محسن فيض كاشانى]] مانند كلمات مكنونه و مشى عرفانى و در عين حال اخبارى/ اعتقادى فيض است.<ref>متن كتاب، ص53- 56</ref> | ||
#درباره كتابالمقاصد العليّة چند نكته گفتنى است: 1- كتاب مذكور، اثرى است از [[علامه امينى]] كه مقدمه و مؤخّره و تاريخ تأليف ندارد. در واقع مجموعهاى است از چهار گفتار كه البته با تنظيم و تدوين مؤلف به اين صورت درآمده است. به قرينه جملات دعایى، كه براى برخى شخصيتها در اواخر فصل سوم بكار رفته، بايد تاريخ تأليف را پس از سال 1353ق و پيش از سال 1355 بدانيم؛ چون يك نسخه از كتاب را به محضر آيةاللّه حاج شيخ [[حائری یزدی، عبدالکریم|عبدالكريم حائرى]] ارسال كرده و فتوايى از [[نائینی، محمدحسین|ميرزاى نايينى]] به تاريخ 1353ق نقل كرده است. 2- كتاب، شامل سه «اربعين حديث» است كه هر يك را مىتوان كتابى مستقل در درون اين كتاب دانست. 3- نقد در اين كتاب، جايگاه ويژه دارد. محور عمده بحث در فصل اول، نقد كلام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است همچنين موارد زير: الف. نقد كلام [[علمالهدی، علی بن حسین|سيدمرتضى]]؛ ب. نقد كلام [[شيخ مفيد]]؛ ج. نقد كلام [[علامه مجلسى]]. اين نمونهاى است از اين ويژگى كتاب، كه روايت را همراه با درايت عرضه مىكند، بدون اينكه بهورطه تقليد يا شخصيتزدگى بيفتد. 4- بهرهگيرى فراوان از اشعار عربى و فارسی در ضمن مباحث، از ويژگىهاى اين كتاب است. برخى از اين اشعار، متعلق به شاعران قديمى است كه از منابع مكتوب نقل مىشود و بعضى ديگر به شاعران نزدیک به زمان مؤلف تعلق دارد كه امتياز خاصى به كتاب مىدهد. نمونه آن، اشعار مولى عبدالصمد خامنهاى متوفاى 1311ق است و اشعار ميرزا محمدعلى اردوبادى است. 5- منابع كتاب، بجز موارد خاص و معدود همگى از منابع معتبر شيعه هستند. 6- نگاه ويژه علامه به احاديث و محدّثان، قابل توجه و ملاحظه است. 7- [[علامه امينى]] به دليل انس با متون دعاها و زيارات، در جاهاى مختلف به آنها استناد مىكند. 8- تعليقات مؤلف براى حل مشكلات احاديث با توجه به موضوعهاى مطرح شده در مباحث توحيد و عدل راهگشا و خواندنى است. 9- تبيينهاى مختلف از شئون و مقامات پيامبر خدا و ائمه(ع)، كه يادآور مباحث عميق مرحوم امينى در تبيين مقامات حضرت صديقه كبرى سلاماللهعليها در كتاب ديگر ايشان فاطمة الزهراء است. 10- رجوع به كلمات علماى اماميه، بهخصوص در باب بحثى مهم و بحث برانگيز مانند عالم ذر، از امتيازات كتاب است.<ref>همان، ص59- 66</ref> | #درباره كتابالمقاصد العليّة چند نكته گفتنى است: 1- كتاب مذكور، اثرى است از [[علامه امينى]] كه مقدمه و مؤخّره و تاريخ تأليف ندارد. در واقع مجموعهاى است از چهار گفتار كه البته با تنظيم و تدوين مؤلف به اين صورت درآمده است. به قرينه جملات دعایى، كه براى برخى شخصيتها در اواخر فصل سوم بكار رفته، بايد تاريخ تأليف را پس از سال 1353ق و پيش از سال 1355 بدانيم؛ چون يك نسخه از كتاب را به محضر آيةاللّه حاج شيخ [[حائری یزدی، عبدالکریم|عبدالكريم حائرى]] ارسال كرده و فتوايى از [[نائینی، محمدحسین|ميرزاى نايينى]] به تاريخ 1353ق نقل كرده است. 2- كتاب، شامل سه «اربعين حديث» است كه هر يك را مىتوان كتابى مستقل در درون اين كتاب دانست. 3- نقد در اين كتاب، جايگاه ويژه دارد. محور عمده بحث در فصل اول، نقد كلام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است همچنين موارد زير: الف. نقد كلام [[علمالهدی، علی بن حسین|سيدمرتضى]]؛ ب. نقد كلام [[شيخ مفيد]]؛ ج. نقد كلام [[علامه مجلسى]]. اين نمونهاى است از اين ويژگى كتاب، كه روايت را همراه با درايت عرضه مىكند، بدون اينكه بهورطه تقليد يا شخصيتزدگى بيفتد. 4- بهرهگيرى فراوان از اشعار عربى و فارسی در ضمن مباحث، از ويژگىهاى اين كتاب است. برخى از اين اشعار، متعلق به شاعران قديمى است كه از منابع مكتوب نقل مىشود و بعضى ديگر به شاعران نزدیک به زمان مؤلف تعلق دارد كه امتياز خاصى به كتاب مىدهد. نمونه آن، اشعار مولى عبدالصمد خامنهاى متوفاى 1311ق است و اشعار ميرزا محمدعلى اردوبادى است. 5- منابع كتاب، بجز موارد خاص و معدود همگى از منابع معتبر شيعه هستند. 6- نگاه ويژه علامه به احاديث و محدّثان، قابل توجه و ملاحظه است. 7- [[علامه امينى]] به دليل انس با متون دعاها و زيارات، در جاهاى مختلف به آنها استناد مىكند. 8- تعليقات مؤلف براى حل مشكلات احاديث با توجه به موضوعهاى مطرح شده در مباحث توحيد و عدل راهگشا و خواندنى است. 9- تبيينهاى مختلف از شئون و مقامات پيامبر خدا و ائمه(ع)، كه يادآور مباحث عميق مرحوم امينى در تبيين مقامات حضرت صديقه كبرى سلاماللهعليها در كتاب ديگر ايشان فاطمة الزهراء است. 10- رجوع به كلمات علماى اماميه، بهخصوص در باب بحثى مهم و بحث برانگيز مانند عالم ذر، از امتيازات كتاب است.<ref>همان، ص59- 66</ref> | ||
#دكتر [[تجلیل، جلیل|جليل تجليل]] در مورد جنبههاى بلاغى و ادبى و تاثير شگرفى كه دائرةالمعارف پربركت و پرحركت [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]] در فرهنگ اسلامى و شيعى داشته است، چنين گفته است: در اين يازده جلد، كه اين بنده افتخار ترجمه جلد يازده را پيدا كردم و در دو جلد بيستويكم و بيستودوم فراهم شده، ما با شاعرانى روياروى هستيم كه همين حديث غدير را و زندگانى على(ع) را و جنگهاى و صلحهاى او و | #دكتر [[تجلیل، جلیل|جليل تجليل]] در مورد جنبههاى بلاغى و ادبى و تاثير شگرفى كه دائرةالمعارف پربركت و پرحركت [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]] در فرهنگ اسلامى و شيعى داشته است، چنين گفته است: در اين يازده جلد، كه اين بنده افتخار ترجمه جلد يازده را پيدا كردم و در دو جلد بيستويكم و بيستودوم فراهم شده، ما با شاعرانى روياروى هستيم كه همين حديث غدير را و زندگانى على(ع) را و جنگهاى و صلحهاى او و توفيقهایى را كه به دست آورده و آن تعليم پربركتى را كه از دامان پيامبر اكرم(ص)، پيدا كرده، ترسيم كردهاند.<ref>همان، ص257- 258</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش