۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
'''باجى، ابوالوليد سليمان بن خَلَف'''، متكلّم و اديب برجسته اندلسى در سده پنجم است. | '''باجى، ابوالوليد سليمان بن خَلَف'''، متكلّم و اديب برجسته اندلسى در سده پنجم است. | ||
ايشان در سال 403، در خانوادهاى كه از بَطَلْيَوْس به باجه (باژه امروزى در جنوب پرتغال) مهاجرت كرده بودند، متولّد شد. وى به مدارس قرطبه رفتوآمد مىكرد و در شعر و شاعرى | ايشان در سال 403، در خانوادهاى كه از بَطَلْيَوْس به باجه (باژه امروزى در جنوب پرتغال) مهاجرت كرده بودند، متولّد شد. وى به مدارس قرطبه رفتوآمد مىكرد و در شعر و شاعرى كاميابىهایى به دست آورد و در 426 به شرق مسافرت كرد. از سيزده سالى كه در خارج اندلس بهسربرد، سه سال را در مكه و در خدمت حافظ ابوذر هروى كه در هرات و بلخ و شهرهاى ديگر خراسان تعليم يافته بود، گذراند و نزد او فقه مالكى و حديث خواند و پيوسته به اتفاق او به موطنش در السَرَوات كه منطقهاى كوهستانى واقع در ميان تِهامه و نجد و يمن بود، مىرفت. بعدها باجى به بغداد آمد و در آنجا سه سالِ ديگر تحصيلات خود را ادامه داد، هرچند بهقدرى فقير بود كه گويند معاش خود را از راه ناطورىِ شبانه (نگهبانى شبانه) به دست مىآورد. گفتهاند كه وى در موصل هم بوده و بنا بر يك روايت، به مدت يك سال در حلب و دمشق و مصر، وقت خود را وقف تحصيل علم كلام كرده است. | ||
باجى در حدود 439، همچنانكه با تنگدستى اسپانيا را ترك كرده بود، به آن ديار بازگشت، ولى ديدگاهش بسيار وسعت يافته بود. در همين ايام، بنا به درخواست فقهاى اندلس، در جزيره ميورقه با ابن حَزْم مشهور مناظره كرد، كه بر اثر آن [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] گوشهنشينى اختيار كرد و بنا بر قول ابن سعيد مغربى، | باجى در حدود 439، همچنانكه با تنگدستى اسپانيا را ترك كرده بود، به آن ديار بازگشت، ولى ديدگاهش بسيار وسعت يافته بود. در همين ايام، بنا به درخواست فقهاى اندلس، در جزيره ميورقه با ابن حَزْم مشهور مناظره كرد، كه بر اثر آن [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] گوشهنشينى اختيار كرد و بنا بر قول ابن سعيد مغربى، كتابهایش را سوزاندند. | ||
باجى حتى پس از بازگشت نيز از حرفه خويش كه زركوبى بود دست برنداشت. در اوقات ديگر به كتابت عقود مىپرداخت يا قاضى شهرهاى كوچك بود، ولى بهتدريج شهرت او بالا گرفت، چنانكه هنگام وفات، فردى ثروتمند بود. نزدیکى او به صاحبان قدرت؛ يعنى ملوكالطوايفى كه پس از سقوط بنى اميه سر كار آمده بودند، در آن زمان سبب | باجى حتى پس از بازگشت نيز از حرفه خويش كه زركوبى بود دست برنداشت. در اوقات ديگر به كتابت عقود مىپرداخت يا قاضى شهرهاى كوچك بود، ولى بهتدريج شهرت او بالا گرفت، چنانكه هنگام وفات، فردى ثروتمند بود. نزدیکى او به صاحبان قدرت؛ يعنى ملوكالطوايفى كه پس از سقوط بنى اميه سر كار آمده بودند، در آن زمان سبب گفتگوهایى شد، ولى اين نزدیکى گويا عمدتاًً مبتنى بر تمايل باجى به تشويق ايشان به اتحاد و همزيستى صلحآميز بوده است. از پيشنهادهایى كه شخصاً به اين منظور عرضه مىكرد، روىهمرفته استقبال نشد، مگر در سَرَقُسْطَه واقع در مرزهاى شمالِ شرقىِ اندلس كه حكّامش كاملاً متوجه قدرت دولتهاى مسيحى بودند. المقتدر بن هود سَرَقُسْطى يكى به طلب باجى فرستاد. باجى ظاهراً زمان درازى نزد المقتدر ماند؛ زيرا آثار او در سرقسطه منتشر شده است. باجى در 474؛ يعنى سالى كه حامى او نيز درگذشت، در اَلْمِريه وفات كرد. | ||
== آثار== | == آثار== |
ویرایش