پرش به محتوا

الفتوح (ترجمه مستوفی هروی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۱: خط ۳۱:
'''الفتوح (ترجمه مستوفی هروی)''' نوشته ابن اعثم كوفى (م 314ق) يكى از منابع تاريخ اسلام است كه به عربى نگارش يافت و آن‌گاه در سده‌هاى بعد به فارسی ترجمه شده است. اين كتاب دراواخر قرن ششم هجرى (596ق) توسط محمد بن احمد مستوفى هِرَوى به فارسی برگردانده شد.
'''الفتوح (ترجمه مستوفی هروی)''' نوشته ابن اعثم كوفى (م 314ق) يكى از منابع تاريخ اسلام است كه به عربى نگارش يافت و آن‌گاه در سده‌هاى بعد به فارسی ترجمه شده است. اين كتاب دراواخر قرن ششم هجرى (596ق) توسط محمد بن احمد مستوفى هِرَوى به فارسی برگردانده شد.


با مقابله و مقايسه بخش‌هايى از متن با ترجمه، به‌ويژه حوادث دوران خلافت على(ع)، كه بيشترين حجم ترجمه فارسی را به خود اختصاص داده به اين نتيجه مى‌رسيم كه مترجم، ضمن آراستن نثر به نظم فارسی و مسجّع نمودن عبارات و آوردن گزارش‌ها با نثرى بليغ و دل‌نشين و گاهى حفظ متن عربى به همراه ترجمه يا بدون آن، سعى كرده برخى گزارش‌ها را خلاصه كند و بر برخى ديگر، با بهره‌مندى از منابع معتبر، بيفزايد.
با مقابله و مقايسه بخش‌هایى از متن با ترجمه، به‌ويژه حوادث دوران خلافت على(ع)، كه بيشترين حجم ترجمه فارسی را به خود اختصاص داده به اين نتيجه مى‌رسيم كه مترجم، ضمن آراستن نثر به نظم فارسی و مسجّع نمودن عبارات و آوردن گزارش‌ها با نثرى بليغ و دل‌نشين و گاهى حفظ متن عربى به همراه ترجمه يا بدون آن، سعى كرده برخى گزارش‌ها را خلاصه كند و بر برخى ديگر، با بهره‌مندى از منابع معتبر، بيفزايد.


هم‌چنين با جستجو در منابع تاريخ اسلام، اقدام به گويا كردن برخى نام‌هاى مبهم در متن نموده است. ترتيب موضوعى گزارش‌ها از ديگر كارهاى مترجم است.
هم‌چنين با جستجو در منابع تاريخ اسلام، اقدام به گويا كردن برخى نام‌هاى مبهم در متن نموده است. ترتيب موضوعى گزارش‌ها از ديگر كارهاى مترجم است.
خط ۴۱: خط ۴۱:
نسخه‌هاى مورد استناد وى به دو مترجم تصريح دارند. گويا به تَبَع نوشته آقاى دبير سياقى است كه دائرةالمعارف بزرگ اسلامى نيز مى‌نويسد: «اين كتاب به وسيله دو مترجم به فارسی ترجمه شده است، اما در منابع دراين‌باره اختلاف است».اگر دو نسخه‌اى كه آقاى دبير سياقى به آنها استناد كرده است معتبر باشند، در بودن دو مترجم ترديدى باقى نمى‌ماند، زيرا در مقدمه آنها آمده است كه، محمد بن احمد بن ابى‌بكر الماثر نابادى (مترجم دوم) بعد از درگذشت عالم اخص محترم رضى‌الدين سيد‌‎الكُتّاب أميرالشعراء محمد بن احمد مستوفى، اقدام به اين ترجمه و ادامه كار او نموده است.
نسخه‌هاى مورد استناد وى به دو مترجم تصريح دارند. گويا به تَبَع نوشته آقاى دبير سياقى است كه دائرةالمعارف بزرگ اسلامى نيز مى‌نويسد: «اين كتاب به وسيله دو مترجم به فارسی ترجمه شده است، اما در منابع دراين‌باره اختلاف است».اگر دو نسخه‌اى كه آقاى دبير سياقى به آنها استناد كرده است معتبر باشند، در بودن دو مترجم ترديدى باقى نمى‌ماند، زيرا در مقدمه آنها آمده است كه، محمد بن احمد بن ابى‌بكر الماثر نابادى (مترجم دوم) بعد از درگذشت عالم اخص محترم رضى‌الدين سيد‌‎الكُتّاب أميرالشعراء محمد بن احمد مستوفى، اقدام به اين ترجمه و ادامه كار او نموده است.


دوره‌اى كه ترجمه الفتوح درآن به نگارش درآمده، دوره رواج و توسعه زبان و ادبيات فارسی است. در قرن چهارم و اوايل قرن پنجم، نثر پارسى تازه ظهور كرده بود و با همه پيشرفت‌هايى كه داشته هنوز در آغاز راه سير مى‌كرده است، و چون به نيمه دوم قرن پنجم مى‌رسيم با دوره بلوغ آن مواجه مى‌شويم و در قرن ششم و اوايل قرن هفتم آن را در حال پختگى و كمال‌مى‌يابيم. اين پختگى، روانى و خالى از تكلف بودن كاملاً در ترجمه ياد شده محسوس است. البته بايد توجه داشت كه قرن ششم، قرن نثر فنى است كه در آن نثر مانند شعر به استعمال صنايع و تكلفات صورى و سجع‌هاى مكرّر و آوردن جمله‌هاى مترادف المعنى و مختلف اللفظ متوسل گرديده، و در همان حال، براى اظهار فضل و اثبات عربى‌دانى، الفاظ و كلمات تازى بى‌شمار به كار برده شد و شواهد شعريّه از تازى و پارسى بسيار گرديد.
دوره‌اى كه ترجمه الفتوح درآن به نگارش درآمده، دوره رواج و توسعه زبان و ادبيات فارسی است. در قرن چهارم و اوايل قرن پنجم، نثر پارسى تازه ظهور كرده بود و با همه پيشرفت‌هایى كه داشته هنوز در آغاز راه سير مى‌كرده است، و چون به نيمه دوم قرن پنجم مى‌رسيم با دوره بلوغ آن مواجه مى‌شويم و در قرن ششم و اوايل قرن هفتم آن را در حال پختگى و كمال‌مى‌يابيم. اين پختگى، روانى و خالى از تكلف بودن كاملاً در ترجمه ياد شده محسوس است. البته بايد توجه داشت كه قرن ششم، قرن نثر فنى است كه در آن نثر مانند شعر به استعمال صنايع و تكلفات صورى و سجع‌هاى مكرّر و آوردن جمله‌هاى مترادف المعنى و مختلف اللفظ متوسل گرديده، و در همان حال، براى اظهار فضل و اثبات عربى‌دانى، الفاظ و كلمات تازى بى‌شمار به كار برده شد و شواهد شعريّه از تازى و پارسى بسيار گرديد.


با اين حال، اين ترجمه به دليل ايجاز در بيان -كه از صفات مميّزه آن‌است- از امّهات آثار منثور زبان فارسی است و نظاير آن در ميان كتب تاريخى صدراسلام از شماره انگشتان دست تجاوز نمى‌كند. اين كتاب نمونه فصيح و نفيسى است از نثر اصيل فارسی و يادگار روزگارى است كه هنوز زبان شيرين فارسی بر اثر حمله مغول به ضعف و تنزل نگراييده بود.
با اين حال، اين ترجمه به دليل ايجاز در بيان -كه از صفات مميّزه آن‌است- از امّهات آثار منثور زبان فارسی است و نظاير آن در ميان كتب تاريخى صدراسلام از شماره انگشتان دست تجاوز نمى‌كند. اين كتاب نمونه فصيح و نفيسى است از نثر اصيل فارسی و يادگار روزگارى است كه هنوز زبان شيرين فارسی بر اثر حمله مغول به ضعف و تنزل نگراييده بود.
خط ۵۱: خط ۵۱:
مقابله ترجمه با متن نشان مى‌دهد كه مترجم، در موارد فراوانى، در محدوده كتاب نمانده و مطالبى را از منابع ديگر تاريخ اسلام به گزارش‌ها افزوده است. از باب نمونه، بيشتر افزوده‌هاى مترجم در گزارش صفين با كتاب «وقعة الصفين» [[نصر بن مزاحم|نصر بن مزاحم منقرى]] (م212ق) هماهنگ است. و نيز در گزارش جنگ‌هاى ردّه، افزوده‌هاى او با «كتاب الردّة» محمد بن عمر واقدى (م207 ق) سازگار است. بلكه بايد گفت وقايع دوران خلافت ابوبكر، پيش از آن‌كه با متن «الفتوح» هماهنگ باشد با «كتاب الردّه» واقدى هم‌خوانى دارد.
مقابله ترجمه با متن نشان مى‌دهد كه مترجم، در موارد فراوانى، در محدوده كتاب نمانده و مطالبى را از منابع ديگر تاريخ اسلام به گزارش‌ها افزوده است. از باب نمونه، بيشتر افزوده‌هاى مترجم در گزارش صفين با كتاب «وقعة الصفين» [[نصر بن مزاحم|نصر بن مزاحم منقرى]] (م212ق) هماهنگ است. و نيز در گزارش جنگ‌هاى ردّه، افزوده‌هاى او با «كتاب الردّة» محمد بن عمر واقدى (م207 ق) سازگار است. بلكه بايد گفت وقايع دوران خلافت ابوبكر، پيش از آن‌كه با متن «الفتوح» هماهنگ باشد با «كتاب الردّه» واقدى هم‌خوانى دارد.


از شيوه‌هاى مترجم در ترجمه كتاب، علاوه بر خلاصه‌سازى برخى گزارش‌ها، حذف برخى ديگر از آنها است. او خود هدف از اين كار را اعتدال در حجم كتاب دانسته است. در مقدمه مى‌نويسد: «...فرمود كه اين ترجمه را تمام بايد كرد و آن را به عبارت سهل كه در زبانها متداول است پرداخت و اشعار تازى و مقطعات و رجزهايى كه در اثناء محاربه مى‌گفته‌اند بگذاشت تا حجم كتاب از حدّ اعتدال نگذرد...» با اين كه او محذوفات را منحصر در اشعار تازى و رجزها دانسته، اما در عمل به اين مقدار اكتفا نكرده و گاهى مطالب مهمى را افكنده است. اينك نمونه‌هايى از افكنده‌هاى مترجم:
از شيوه‌هاى مترجم در ترجمه كتاب، علاوه بر خلاصه‌سازى برخى گزارش‌ها، حذف برخى ديگر از آنها است. او خود هدف از اين كار را اعتدال در حجم كتاب دانسته است. در مقدمه مى‌نويسد: «...فرمود كه اين ترجمه را تمام بايد كرد و آن را به عبارت سهل كه در زبانها متداول است پرداخت و اشعار تازى و مقطعات و رجزهایى كه در اثناء محاربه مى‌گفته‌اند بگذاشت تا حجم كتاب از حدّ اعتدال نگذرد...» با اين كه او محذوفات را منحصر در اشعار تازى و رجزها دانسته، اما در عمل به اين مقدار اكتفا نكرده و گاهى مطالب مهمى را افكنده است. اينك نمونه‌هایى از افكنده‌هاى مترجم:


#حذف أسناد و نام راويان.
#حذف أسناد و نام راويان.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش