پرش به محتوا

الأقطاب القطبية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - '‌‌' به '‌')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۵۶: خط ۵۶:
پیش از [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری‌]]، تنها [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را می‌شناسیم که به حدوث نفس توأم با حدوث بدن معتقد است. [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] در پرتو نامه، الواح عمادی و یزدان‌شناخت به این مطلب اشاره کرده و بر آن دلیل اقامه کرده است؛ به‌عنوان نمونه سهروردی در پرتونامه چنین دلیل می‌آورد: «و بدان که نفس پیش از بدن موجود نباشد که اگر پیش‌ازاین موجود بودی نشایستی که یکی بودی و نه بسیار و این محال است؛ اما آنکه نشاید که نفوس پیش از بدن بسیار باشند، از برای آن است که همه در حقیقت آنکه نفس مردمی‌اند مشارک و از یک نوع‌اند و چون بسیار شوند ممیز یابد؛ و پیش از بدن افعال و ادراکات و اختلاف هیئت بدنی نیست تا فرق کند در میان ایشان و آنچه حقیقت نفس اقتضا کند در همه یکی باشد، پس بسیار نتواند بودن؛ و اما آنکه نشاید که همه نفس‌ها پیش از بدن یکی باشد که اگر پاره شود و قسمت پذیر گردد جسم باشد و ما گفتیم محال است و اگر همچنان یک‌نفس بماند و در جمله ابدان مردم تصرف کند، پس هرچه یکی داند باید که همه دانند، زیرا که همه را یک‌نفس باشد و نه چنین است، پس ظاهر شد که نفس پیش از بدن نتواند بود که هر دو به هم حاصل شود و میان ایشان علاقه‌ای است عشقی و شوقی، نه چون علاقه اجسام و اعراض»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25720/58 ر.ک: همان، ص58]</ref>. ‌
پیش از [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری‌]]، تنها [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را می‌شناسیم که به حدوث نفس توأم با حدوث بدن معتقد است. [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] در پرتو نامه، الواح عمادی و یزدان‌شناخت به این مطلب اشاره کرده و بر آن دلیل اقامه کرده است؛ به‌عنوان نمونه سهروردی در پرتونامه چنین دلیل می‌آورد: «و بدان که نفس پیش از بدن موجود نباشد که اگر پیش‌ازاین موجود بودی نشایستی که یکی بودی و نه بسیار و این محال است؛ اما آنکه نشاید که نفوس پیش از بدن بسیار باشند، از برای آن است که همه در حقیقت آنکه نفس مردمی‌اند مشارک و از یک نوع‌اند و چون بسیار شوند ممیز یابد؛ و پیش از بدن افعال و ادراکات و اختلاف هیئت بدنی نیست تا فرق کند در میان ایشان و آنچه حقیقت نفس اقتضا کند در همه یکی باشد، پس بسیار نتواند بودن؛ و اما آنکه نشاید که همه نفس‌ها پیش از بدن یکی باشد که اگر پاره شود و قسمت پذیر گردد جسم باشد و ما گفتیم محال است و اگر همچنان یک‌نفس بماند و در جمله ابدان مردم تصرف کند، پس هرچه یکی داند باید که همه دانند، زیرا که همه را یک‌نفس باشد و نه چنین است، پس ظاهر شد که نفس پیش از بدن نتواند بود که هر دو به هم حاصل شود و میان ایشان علاقه‌ای است عشقی و شوقی، نه چون علاقه اجسام و اعراض»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25720/58 ر.ک: همان، ص58]</ref>. ‌


مقایسه استدلال [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] با استدلال [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی‌]] نشان می‌دهد که اهری در این مسئله نیز از شیخ تأثیر پذیرفته، اگرچه استدلال شیخ محکم‌تر و متقن‌تر از استدلال [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] است. استدلال اهری ناقص است. صورت درست استدلال [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری‌]] چنین است‌: اگر نفس قبل از بدن موجود باشد از دو حال خارج نیست یا قسمت پذیر است یا قسمت ناپذیر. اگر قسمت پذیر شود پس جسم می‌شود که محال است و نیز نیاز به ‌ممیز پیدا می‌شود برای اینکه نفسی از نفس دیگر متمایز شود درحالی‌که ممیزی در میان نیست؛ و یا این‌که قسمت ناپذیر است که در این حال لازم می‌آید همه یک نفس داشته باشند که این هم محال است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25720/58 ر.ک: همان، ص59-58]</ref>. ‌
مقایسه استدلال [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] با استدلال [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی‌]] نشان می‌دهد که اهری در این مسئله نیز از شیخ تأثیر پذیرفته، اگرچه استدلال شیخ محکم‌تر و متقن‌تر از استدلال [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] است. استدلال اهری ناقص است. صورت درست استدلال [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری‌]] چنین است‌: اگر نفس قبل از بدن موجود باشد از دو حال خارج نیست یا قسمت پذیر است یا قسمت ناپذیر. اگر قسمت پذیر شود پس جسم می‌شود که محال است و نیز نیاز به ‌ممیز پیدا می‌شود برای اینکه نفسی از نفس دیگر متمایز شود درحالی‌که ممیزی در میان نیست؛ و یا این‌که قسمت ناپذیر است که در این حال لازم می‌آید همه یک نفس داشته باشند که این هم محال است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25720/58 ر.ک: همان، ص59-58]</ref>. ‌


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش