پرش به محتوا

حکمة الإشراق: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'قطب الدین' به 'قطب‌الدین'
جز (جایگزینی متن - 'قطب الدین' به 'قطب‌الدین')
خط ۲۸: خط ۲۸:
| تعداد جلد =4
| تعداد جلد =4
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخوان همراه نور =38534
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =


خط ۴۰: خط ۴۱:


== ساختار ==
== ساختار ==
این اثر چهار جلدی مشتمل بر سه مقدمه از مصحح، شارح و مصنف و متن اثر در دو دو بخش است: در بخش اول، ابتدا شرح حکمة الإشراق قطب الدین شیرازی بخش منطق (القسم الأوّل) و بعد تعلیقات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بر آن، در دو جلد آمده است.
این اثر چهار جلدی مشتمل بر سه مقدمه از مصحح، شارح و مصنف و متن اثر در دو دو بخش است: در بخش اول، ابتدا شرح حکمة الإشراق قطب‌الدین شیرازی بخش منطق (القسم الأوّل) و بعد تعلیقات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بر آن، در دو جلد آمده است.


در بخش دوم نیز به همان ترتیب ابتدا شرح حکمة الإشراق قطب الدین شیرازی بخش الهیات (القسم الثانی) و بعد تعلیقات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بر آن، در دو جلد آخر قرار گرفته است.
در بخش دوم نیز به همان ترتیب ابتدا شرح حکمة الإشراق قطب‌الدین شیرازی بخش الهیات (القسم الثانی) و بعد تعلیقات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بر آن، در دو جلد آخر قرار گرفته است.


هر قسم به چند «مقاله»، بعضی مقاله‌ها به چند «ضابط» و بعضی ضابطها به چند «فصل» و «دقیقه» و «قاعده» و بعضی از فصل‌ها به چند «قاعده» و «حکومة» و گاه بعضی قاعده‌ها هم به چند حکومة تقسیم شده است.<ref>ر.ک: همان، ص217</ref>
هر قسم به چند «مقاله»، بعضی مقاله‌ها به چند «ضابط» و بعضی ضابطها به چند «فصل» و «دقیقه» و «قاعده» و بعضی از فصل‌ها به چند «قاعده» و «حکومة» و گاه بعضی قاعده‌ها هم به چند حکومة تقسیم شده است.<ref>ر.ک: همان، ص217</ref>
خط ۵۳: خط ۵۴:


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
این کتاب به لحاظ اشتمال بر حکمة الإشراق سهروردی و شرح مزجی قطب الدین شیرازی بر آن و تعلیقات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بر آنها و طرح و نقد دیدگاه‌های مشاء و اشراق و حکمت متعالیه، انصافاً گنجینه عظیمی است در معارف الهی در حوزه‌های مختلف حکمت اعم از منطق و طبیعی و الهی (حکمت نظری و عملی) در مسیر تاریخی حکمت مشاء و اشراق و حکمت متعالیه و نیز به لحاظ اشتمال بر بن مایه‌های عظیم عرفانی و برهانی و قرآنی و نیز به لحاظ اشتمال بر پرسش و پاسخ و اشکال و اعتراض و دفاع و نقد آراء، که از این بابت نمونه برجسته ای است از نحوه تلاش علمی دانشمندان ما برای کشف حقیقت و شاخص شایسته ای است در نقد علمی و سابقه تاریخی نقد علمی مسلمانان تا قرن دهم هجری<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه شانزده - هفده</ref>
این کتاب به لحاظ اشتمال بر حکمة الإشراق سهروردی و شرح مزجی قطب‌الدین شیرازی بر آن و تعلیقات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بر آنها و طرح و نقد دیدگاه‌های مشاء و اشراق و حکمت متعالیه، انصافاً گنجینه عظیمی است در معارف الهی در حوزه‌های مختلف حکمت اعم از منطق و طبیعی و الهی (حکمت نظری و عملی) در مسیر تاریخی حکمت مشاء و اشراق و حکمت متعالیه و نیز به لحاظ اشتمال بر بن مایه‌های عظیم عرفانی و برهانی و قرآنی و نیز به لحاظ اشتمال بر پرسش و پاسخ و اشکال و اعتراض و دفاع و نقد آراء، که از این بابت نمونه برجسته ای است از نحوه تلاش علمی دانشمندان ما برای کشف حقیقت و شاخص شایسته ای است در نقد علمی و سابقه تاریخی نقد علمی مسلمانان تا قرن دهم هجری<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه شانزده - هفده</ref>


درباره تسمیه کتاب و نظام فلسفی موصوف در آن به حکمت اشراق، سهروردی و شارحان نامدار کتاب او با اشارات و تعابیر مختلف، اما قریب به یک معنی، سخن رانده‌اند. چون حکمت به مثابه شراره‌های نور - شروق - به شکل شهاب‌های قدسی از انوار روحانی سماوی بر نفس، بر حسب استعداد او، وارد می‌شود؛ یا چون مبتنی بر حکمت کشفی و ذوقی مشرقیان - مردم مشرق، سرچشمه نور - یعنی ایرانیان است، به حکمت اشراقی، یعنی ظهور و تابش انوار عقلیه بر نفس به وقت تجرد آن نام بردار شده است.<ref>سجادی، صادق، ص216</ref>
درباره تسمیه کتاب و نظام فلسفی موصوف در آن به حکمت اشراق، سهروردی و شارحان نامدار کتاب او با اشارات و تعابیر مختلف، اما قریب به یک معنی، سخن رانده‌اند. چون حکمت به مثابه شراره‌های نور - شروق - به شکل شهاب‌های قدسی از انوار روحانی سماوی بر نفس، بر حسب استعداد او، وارد می‌شود؛ یا چون مبتنی بر حکمت کشفی و ذوقی مشرقیان - مردم مشرق، سرچشمه نور - یعنی ایرانیان است، به حکمت اشراقی، یعنی ظهور و تابش انوار عقلیه بر نفس به وقت تجرد آن نام بردار شده است.<ref>سجادی، صادق، ص216</ref>
خط ۷۰: خط ۷۱:
قسم دوم در باب انوار الهیه و نورالانوار و مبادی وجود و ترتیب آن، شامل 5 مقاله است. در مقاله اول، شامل 9 فصل و یک حکومة، درباره حقیقت نور و ظلمت، احتیاج جسم در وجود به نور مجرد، اقسام نور، اختلاف انوار مجرده به نقص و کمال نه به نوع و در مقاله دوم درباره صدور معلول واحد از واحد حقیقی، احکام برزخ، ارادی بودن حرکات افلاک، کیفیت صدور کثرت از نورالانوار، توجه قهری هر نور عالی به نور سافل و محبت هر نور سافل به عالی، ارباب انواع، علم خدا به قاعده اشراقی، قاعده امکان اشرف و چند فصل و قاعده دیگر سخن رانده است. مقاله سوم درباره کیفیت فعل نورالانوار قاهره و تکمله درباره حرکات علوی است. سهروردی در این مقاله، طی 4 فصل و یک قاعده از ازلیت فعل نورالانوار، قدم عالم و حرکات دوریه تامه افلاک، ازلیت زمان و مکان و جعل ماهیت سخن رانده است. مقاله چهارم در 8 فصل، درباره برزخ و مسائل آن، حواس پنج گانه ظاهره، تغییر در کیف نه در صور جوهریه، نسبت میان نفس ناطقه و روح میانی، نامنحصر بودن حواس باطن به 5 حس، حقیقت صور مرایا و تخیل است و مقاله پنجم به مباحثی چون تناسخ، احوال نفوس انسانی بعد از مفارقت از بدن، شر و شقاوت، کیفیت صدور موالید نامتناهی از علویات، سبب انذارات و اطلاع بر امور غیبی و آنچه کاملان از این امور درمی یابند و احوال سالکان در 9 فصل و یک قاعده اختصاص یافته است.<ref>همان</ref>
قسم دوم در باب انوار الهیه و نورالانوار و مبادی وجود و ترتیب آن، شامل 5 مقاله است. در مقاله اول، شامل 9 فصل و یک حکومة، درباره حقیقت نور و ظلمت، احتیاج جسم در وجود به نور مجرد، اقسام نور، اختلاف انوار مجرده به نقص و کمال نه به نوع و در مقاله دوم درباره صدور معلول واحد از واحد حقیقی، احکام برزخ، ارادی بودن حرکات افلاک، کیفیت صدور کثرت از نورالانوار، توجه قهری هر نور عالی به نور سافل و محبت هر نور سافل به عالی، ارباب انواع، علم خدا به قاعده اشراقی، قاعده امکان اشرف و چند فصل و قاعده دیگر سخن رانده است. مقاله سوم درباره کیفیت فعل نورالانوار قاهره و تکمله درباره حرکات علوی است. سهروردی در این مقاله، طی 4 فصل و یک قاعده از ازلیت فعل نورالانوار، قدم عالم و حرکات دوریه تامه افلاک، ازلیت زمان و مکان و جعل ماهیت سخن رانده است. مقاله چهارم در 8 فصل، درباره برزخ و مسائل آن، حواس پنج گانه ظاهره، تغییر در کیف نه در صور جوهریه، نسبت میان نفس ناطقه و روح میانی، نامنحصر بودن حواس باطن به 5 حس، حقیقت صور مرایا و تخیل است و مقاله پنجم به مباحثی چون تناسخ، احوال نفوس انسانی بعد از مفارقت از بدن، شر و شقاوت، کیفیت صدور موالید نامتناهی از علویات، سبب انذارات و اطلاع بر امور غیبی و آنچه کاملان از این امور درمی یابند و احوال سالکان در 9 فصل و یک قاعده اختصاص یافته است.<ref>همان</ref>


«شرح» قطب الدین شیرازی (متوفی 710ق) بر حکمة الإشراق، پس از شرح شمس‌الدین محمد بن محمود شهرزوری (زنده در 687ق)، دومین شرح مهم بر این کتاب است که همواره مورد توجه علمای فن بوده است و بدون اغراق از زمان تألیف تاکنون، به ویژه در حوزه‌های علمی ایران مهم ترین تکیه گاه حکمت اشراقی سهروردی بوده است. مراجعات دشتکی‌ها و دوانی و بعدا میرداماد و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] تا روزگار ما به آن، مقام شامخ آن را مشخص می‌سازد؛ درحالی که شرح شهرزوری و حتی متن حکمة الإشراق، به تنهایی از چنین اقبالی برخوردار نبوده است. این شرح، مزجی است و قطب الدین کوشیده است مشکلات کتاب را توضیح دهد و توانسته است با استفاده از دیگر آثار شیخ اشراق و نیز از شرح تلویحات ابن کمونه، به خصوص در بخش منطق و کم تر از شرح حکمة الإشراق شهرزوری و بسیار از آثار ابن سینا از جمله شفا، اشارات و شرح خواجه بر آن، نیز ذوق و استنباط شخصی، اهداف خود را از شرح این کتاب با موفقیت به انجام رساند؛ چنان که قرن‌هاست مورد اعتماد و استناد علمای حکمت قرار دارد<ref>مقدمه مصصح، صفحه بیست</ref>
«شرح» قطب‌الدین شیرازی (متوفی 710ق) بر حکمة الإشراق، پس از شرح شمس‌الدین محمد بن محمود شهرزوری (زنده در 687ق)، دومین شرح مهم بر این کتاب است که همواره مورد توجه علمای فن بوده است و بدون اغراق از زمان تألیف تاکنون، به ویژه در حوزه‌های علمی ایران مهم ترین تکیه گاه حکمت اشراقی سهروردی بوده است. مراجعات دشتکی‌ها و دوانی و بعدا میرداماد و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] تا روزگار ما به آن، مقام شامخ آن را مشخص می‌سازد؛ درحالی که شرح شهرزوری و حتی متن حکمة الإشراق، به تنهایی از چنین اقبالی برخوردار نبوده است. این شرح، مزجی است و قطب‌الدین کوشیده است مشکلات کتاب را توضیح دهد و توانسته است با استفاده از دیگر آثار شیخ اشراق و نیز از شرح تلویحات ابن کمونه، به خصوص در بخش منطق و کم تر از شرح حکمة الإشراق شهرزوری و بسیار از آثار ابن سینا از جمله شفا، اشارات و شرح خواجه بر آن، نیز ذوق و استنباط شخصی، اهداف خود را از شرح این کتاب با موفقیت به انجام رساند؛ چنان که قرن‌هاست مورد اعتماد و استناد علمای حکمت قرار دارد<ref>مقدمه مصصح، صفحه بیست</ref>


به نظر می‌رسد تعلیقات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] همین مقدار بوده است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] اغلب برای نوشتن تعلیقه بر حکمة الإشراق از «قوله» و برای تعلیقه بر شرح حکمة الإشراق از عبارت «قول الشارح» استفاده کرده است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] جمعا 669 تعلیقه بر این کتاب نوشته است و از این تعداد، در حدود 27 مورد در بخش منطق و 2 مورد در بخش الهیات بر «قول الشارح» تعلیقه نوشته است. البته در مواردی ضمن تعلیقه بر سخن سهروردی به بررسی نظر شارح نیز پرداخته است.<ref>همان، صفحه بیست وپنج</ref>
به نظر می‌رسد تعلیقات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] همین مقدار بوده است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] اغلب برای نوشتن تعلیقه بر حکمة الإشراق از «قوله» و برای تعلیقه بر شرح حکمة الإشراق از عبارت «قول الشارح» استفاده کرده است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] جمعا 669 تعلیقه بر این کتاب نوشته است و از این تعداد، در حدود 27 مورد در بخش منطق و 2 مورد در بخش الهیات بر «قول الشارح» تعلیقه نوشته است. البته در مواردی ضمن تعلیقه بر سخن سهروردی به بررسی نظر شارح نیز پرداخته است.<ref>همان، صفحه بیست وپنج</ref>


[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در تعلیقات خود بر حکمة الإشراق علاوه بر شرح و توضیح عبارات و تبیین نظر سهروردی، به تحلیل دیدگاه او می‌پردازد و با استدلال به نقض یا اثبات نظر او همت می‌گمارد. اغلب با توجه به حکمت متعالیه خود، با دیدگاه‌های سهروردی برخورد می‌کند. در مجموع برخورد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] با عبارات سهروردی همچون قطب الدین شیرازی فقط حل و توصیف و تبیین و دفاع نیست، بلکه در عین توضیح و تبیین و دفاع، رد و نقض نیز هست<ref>همان، صفحه بیست وشش</ref>
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در تعلیقات خود بر حکمة الإشراق علاوه بر شرح و توضیح عبارات و تبیین نظر سهروردی، به تحلیل دیدگاه او می‌پردازد و با استدلال به نقض یا اثبات نظر او همت می‌گمارد. اغلب با توجه به حکمت متعالیه خود، با دیدگاه‌های سهروردی برخورد می‌کند. در مجموع برخورد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] با عبارات سهروردی همچون قطب‌الدین شیرازی فقط حل و توصیف و تبیین و دفاع نیست، بلکه در عین توضیح و تبیین و دفاع، رد و نقض نیز هست<ref>همان، صفحه بیست وشش</ref>


== وضعیت کتاب ==
== وضعیت کتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش