۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
حتی با تورقی گذارا در این اثر درمییابیم که بیشتر کتابها (و فصول) آن حاوی مطالبی است که ادعا شده عمدتاً از طریق سه نفر رسیده است: مَعمَر، ابنجُریج و ثوری، تنها موارد استثنا عبارتاند از: دو کتاب المغازی و الجامع که مطالب آن بهصورت گسترده از مَعمَر فراهم آمده، و کتاب البیوع که روایتهای منقول از ابنجُریج بهندرت در آن یافت میشود. بر پایه یک نمونهگیری معتبر آماری، از 3810 تک روایت که 21 درصد بخشهای مرتبط از تمام اثر را دربر میگیرد منابع احتمالی روایاتی را که عبدالرزاق گزارش میکند، دقیقتر میتوان تعیین کرد: 32 درصد مطالب از جانب مَعمَر است، 29 درصد از ابنجُریج و 22 درصد از ثوری. پسازاین سه تن، منقولات ابنعُیَنیة با چهار درصد قرار دارد. سیزده درصد مطالب باقی مانده به نود نفر دیگر باز میگردد که از هر کدام، فقط یک درصد یا کمتر است. فقیهان مشهور قرن دوم، مانند ابوحنیفه (7% درصد) و مالک (6% درصد) در شمار ایشان قرار دارند. | حتی با تورقی گذارا در این اثر درمییابیم که بیشتر کتابها (و فصول) آن حاوی مطالبی است که ادعا شده عمدتاً از طریق سه نفر رسیده است: مَعمَر، ابنجُریج و ثوری، تنها موارد استثنا عبارتاند از: دو کتاب المغازی و الجامع که مطالب آن بهصورت گسترده از مَعمَر فراهم آمده، و کتاب البیوع که روایتهای منقول از ابنجُریج بهندرت در آن یافت میشود. بر پایه یک نمونهگیری معتبر آماری، از 3810 تک روایت که 21 درصد بخشهای مرتبط از تمام اثر را دربر میگیرد منابع احتمالی روایاتی را که عبدالرزاق گزارش میکند، دقیقتر میتوان تعیین کرد: 32 درصد مطالب از جانب مَعمَر است، 29 درصد از ابنجُریج و 22 درصد از ثوری. پسازاین سه تن، منقولات ابنعُیَنیة با چهار درصد قرار دارد. سیزده درصد مطالب باقی مانده به نود نفر دیگر باز میگردد که از هر کدام، فقط یک درصد یا کمتر است. فقیهان مشهور قرن دوم، مانند ابوحنیفه (7% درصد) و مالک (6% درصد) در شمار ایشان قرار دارند. | ||
چنانچه مشخصاتی که عبدالرزاق درباره سرچشمههای روایاتش ارائه میدهد، درست باشد، در آن صورت باید نتیجه گرفت این اثر از سه منبع | چنانچه مشخصاتی که عبدالرزاق درباره سرچشمههای روایاتش ارائه میدهد، درست باشد، در آن صورت باید نتیجه گرفت این اثر از سه منبع بزرگ فراهم آمده است که هر کدام بهنوبه خود متشکل از هزاران حدیث بودهاند. حجم گسترده این منابع مفروض، این احتمالات را پیش روی ما قرار میدهند که یا به آثار مستقلی حداقل در بخشهایی از آن، مواجه باشیم، یا با مضمون تعالیم سه شخصیت فوقالذکر که با در نظر گرفتن سنّشان، میتوانند اساتید عبدالرزاق باشند، یا هر دو. از سوی دیگر، نمیتوانیم پیشاپیش این احتمال را هم نادیده بگیریم که چهبسا عبدالرزاق بهطورکلی اطلاعات مربوط به سرچشمههای روایاتش را برساخته و به دروغ، آنها را به این افراد نسبت داده است. با بهرهگیری از اطلاعات شخصیتشناسی و کتابشناسی درباره افراد مورد بحث، شاید بتوان مشخص کرد که کدام یک از این نظریهها محتملتر است؛ اما ازآنجاکه اعتبار اینگونه گزارشها [در کتب تراجم و رجال] از اظهارات مؤلف ما بیشتر نیست، باید راه حل دیگری از خود آثار عبدالرزاق جست. سرنخ آن را میتوان در تحلیلی عمیقتر، از چهار دسته یا مجموعههای بزرگتر روایات یافت.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5168/97 ر.ک: موتسکی، هارالد، صفحه 97-98]</ref> | ||
«بخش اصلی المُصَنَّف عبدالرزاق، با گردآوری روایات از آثاری قدیمیتر با حجمهای متفاوت تهیه شده است که میتوان آنها را، دستکم تا حدودی، از روی أسانید بازسازی کرد. عبدالرزاق، چهار منبع اصلی خود را بین سالهای 144 تا 153 هجری به دست آورده است. این آثار طی نیمه اول قرن دوم هجری تدوین یافته، در ردیف قدیمیترین مجموعههای حدیثی و متون فقهی نسبتاً بزرگ به شمار میآیند.»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5168/102 همان، ص102]</ref> | «بخش اصلی المُصَنَّف عبدالرزاق، با گردآوری روایات از آثاری قدیمیتر با حجمهای متفاوت تهیه شده است که میتوان آنها را، دستکم تا حدودی، از روی أسانید بازسازی کرد. عبدالرزاق، چهار منبع اصلی خود را بین سالهای 144 تا 153 هجری به دست آورده است. این آثار طی نیمه اول قرن دوم هجری تدوین یافته، در ردیف قدیمیترین مجموعههای حدیثی و متون فقهی نسبتاً بزرگ به شمار میآیند.»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5168/102 همان، ص102]</ref> |
ویرایش