۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در مدخل، در دو باب زیر، به مباحثی پرداخته شده است که بهعنوان مقدمات بحث اجتهاد میباشد: | در مدخل، در دو باب زیر، به مباحثی پرداخته شده است که بهعنوان مقدمات بحث اجتهاد میباشد: | ||
باب اول، دارای دو فصل میباشد. در فصل اول، ابتدا به تعریف اجتهاد در لغت<ref>ر.ک: متن کتاب، ص29</ref>، قرآن کریم<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>، سنت<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>، عصر صحابه و تابعین<ref>ر.ک: همان، ص31</ref> و عصر تکوین مذاهب اسلامی و پس از آن پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ص32</ref> و سپس، ضمن تعریف اجتهاد بین اصولیون قدیم از جمله [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، نسفی و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] و اصولیون جدید، مانند آیتالله | باب اول، دارای دو فصل میباشد. در فصل اول، ابتدا به تعریف اجتهاد در لغت<ref>ر.ک: متن کتاب، ص29</ref>، قرآن کریم<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>، سنت<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>، عصر صحابه و تابعین<ref>ر.ک: همان، ص31</ref> و عصر تکوین مذاهب اسلامی و پس از آن پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ص32</ref> و سپس، ضمن تعریف اجتهاد بین اصولیون قدیم از جمله [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، نسفی و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] و اصولیون جدید، مانند [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خویی]]، [[گلپایگانی، محمدرضا|گلپایگانی]] و دکتر زرقاء<ref>ر.ک: همان، ص35-36</ref>، به بررسی این تعاریف پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ص36</ref> و در نهایت، نظریه نویسنده، مطرح شده است. وی اجتهاد را ملکه استنباط احکام شرعی فرعی کلی یا وظایف عملیه از مصادر آن، دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>. | ||
در فصل دوم، به بررسی تاریخچه اجتهاد، پرداخته شده است. اجتهاد، دارای دو مفهوم عام و خاص بوده و نویسنده معتقد است اجتهاد به معنای عام آن، از ابتدای تشریع، وجود داشته است<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>. | در فصل دوم، به بررسی تاریخچه اجتهاد، پرداخته شده است. اجتهاد، دارای دو مفهوم عام و خاص بوده و نویسنده معتقد است اجتهاد به معنای عام آن، از ابتدای تشریع، وجود داشته است<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
# تخطئه و تصویب در اصول اعتقادی: در این مبحث، احکام عقلی، به عقلیه محض بدون ارتباط با شرع و عقلیه مرتبط با احکام شرعی، تقسیم شده و تصویب در تمام احکام عقلی، محال دانسته شده است<ref>ر.ک: همان، ص199-202</ref>. | # تخطئه و تصویب در اصول اعتقادی: در این مبحث، احکام عقلی، به عقلیه محض بدون ارتباط با شرع و عقلیه مرتبط با احکام شرعی، تقسیم شده و تصویب در تمام احکام عقلی، محال دانسته شده است<ref>ر.ک: همان، ص199-202</ref>. | ||
# تخطئه و تصویب در شرعیات: در این مبحث، ادله تصویب اشعری و معتزلی، مورد بحث و مناقشه قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص202-209</ref>. | # تخطئه و تصویب در شرعیات: در این مبحث، ادله تصویب اشعری و معتزلی، مورد بحث و مناقشه قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص202-209</ref>. | ||
# مصلحت سلوکیه بین تخطئه و تصویب: در این مبحث، ضمن تبیین مفهوم مصلحت سلوکیه، به دیدگاه شیخ | # مصلحت سلوکیه بین تخطئه و تصویب: در این مبحث، ضمن تبیین مفهوم مصلحت سلوکیه، به دیدگاه [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، [[مظفر، محمد رضا|محمدرضا مظفر]] و [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خویی]]، پیرامون این موضوع اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، ص210-211</ref>. | ||
# دیدگاه نویسنده پیرامون تخطئه و تصویب و مصلحت سلوکیه: نویسنده در این زمینه، حکم به تخطئه را پذیرفته و دیدگاه خضری و شوکانی را بهعنوان مؤید آن، ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص212-213</ref>. | # دیدگاه نویسنده پیرامون تخطئه و تصویب و مصلحت سلوکیه: نویسنده در این زمینه، حکم به تخطئه را پذیرفته و دیدگاه خضری و شوکانی را بهعنوان مؤید آن، ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص212-213</ref>. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
در فصل سوم، از تلفیق در اجتهاد سخن به میان آمده و ضمن اشاره به دیدگاه شیخ سنهوری پیرامون این موضوع، در این مسئله، مناقشه شده است<ref>ر.ک: همان، ص222-226</ref>. | در فصل سوم، از تلفیق در اجتهاد سخن به میان آمده و ضمن اشاره به دیدگاه شیخ سنهوری پیرامون این موضوع، در این مسئله، مناقشه شده است<ref>ر.ک: همان، ص222-226</ref>. | ||
شیخ | [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، مناصب مجتهد را به منصب افتاء، حکومت و ولایت تصرف، تقسیم نموده، ولذا در خاتمه کتاب، در دو فصل، به بحث پیرامون منصب افتاء<ref>ر.ک: همان، ص230-250</ref> و منصب ولایت (ولایت عامه و قضاء)، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص251-260</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش