پرش به محتوا

الاجتهاد أصوله و أحكامه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(لینک درون متنی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:


در مدخل، در دو باب زیر، به مباحثی پرداخته شده است که به‎عنوان مقدمات بحث اجتهاد می‎باشد:
در مدخل، در دو باب زیر، به مباحثی پرداخته شده است که به‎عنوان مقدمات بحث اجتهاد می‎باشد:
باب اول، دارای دو فصل می‎باشد. در فصل اول، ابتدا به تعریف اجتهاد در لغت<ref>ر.ک: متن کتاب، ص29</ref>، قرآن کریم<ref>ر.ک: همان، ص29-‎30</ref>، سنت<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>، عصر صحابه و تابعین<ref>ر.ک: همان، ص31</ref> و عصر تکوین مذاهب اسلامی و پس از آن پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ص32</ref> و سپس، ضمن تعریف اجتهاد بین اصولیون قدیم از جمله [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، نسفی و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] و اصولیون جدید، مانند آیت‎الله خویی، گلپایگانی و دکتر زرقاء<ref>ر.ک: همان، ص35-‎36</ref>، به بررسی این تعاریف پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ص36</ref> و در نهایت، نظریه نویسنده، مطرح شده است. وی اجتهاد را ملکه استنباط احکام شرعی فرعی کلی یا وظایف عملیه از مصادر آن، دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>.
باب اول، دارای دو فصل می‎باشد. در فصل اول، ابتدا به تعریف اجتهاد در لغت<ref>ر.ک: متن کتاب، ص29</ref>، قرآن کریم<ref>ر.ک: همان، ص29-‎30</ref>، سنت<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>، عصر صحابه و تابعین<ref>ر.ک: همان، ص31</ref> و عصر تکوین مذاهب اسلامی و پس از آن پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ص32</ref> و سپس، ضمن تعریف اجتهاد بین اصولیون قدیم از جمله [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، نسفی و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] و اصولیون جدید، مانند [[خویی، ابوالقاسم|آیت‎الله خویی]]، [[گلپایگانی، محمدرضا|گلپایگانی]] و دکتر زرقاء<ref>ر.ک: همان، ص35-‎36</ref>، به بررسی این تعاریف پرداخته شده<ref>ر.ک: همان، ص36</ref> و در نهایت، نظریه نویسنده، مطرح شده است. وی اجتهاد را ملکه استنباط احکام شرعی فرعی کلی یا وظایف عملیه از مصادر آن، دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>.


در فصل دوم، به بررسی تاریخچه اجتهاد، پرداخته شده است. اجتهاد، دارای دو مفهوم عام و خاص بوده و نویسنده معتقد است اجتهاد به معنای عام آن، از ابتدای تشریع، وجود داشته است<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>.
در فصل دوم، به بررسی تاریخچه اجتهاد، پرداخته شده است. اجتهاد، دارای دو مفهوم عام و خاص بوده و نویسنده معتقد است اجتهاد به معنای عام آن، از ابتدای تشریع، وجود داشته است<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>.
خط ۸۲: خط ۸۲:
# تخطئه و تصویب در اصول اعتقادی: در این مبحث، احکام عقلی، به عقلیه محض بدون ارتباط با شرع و عقلیه مرتبط با احکام شرعی، تقسیم شده و تصویب در تمام احکام عقلی، محال دانسته شده است<ref>ر.ک: همان، ص199-‎202</ref>.
# تخطئه و تصویب در اصول اعتقادی: در این مبحث، احکام عقلی، به عقلیه محض بدون ارتباط با شرع و عقلیه مرتبط با احکام شرعی، تقسیم شده و تصویب در تمام احکام عقلی، محال دانسته شده است<ref>ر.ک: همان، ص199-‎202</ref>.
# تخطئه و تصویب در شرعیات: در این مبحث، ادله تصویب اشعری و معتزلی، مورد بحث و مناقشه قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص202-‎209</ref>.
# تخطئه و تصویب در شرعیات: در این مبحث، ادله تصویب اشعری و معتزلی، مورد بحث و مناقشه قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص202-‎209</ref>.
# مصلحت سلوکیه بین تخطئه و تصویب: در این مبحث، ضمن تبیین مفهوم مصلحت سلوکیه، به دیدگاه شیخ انصاری، محمدرضا مظفر و آیت‎الله خویی، پیرامون این موضوع اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، ص210-‎211</ref>.
# مصلحت سلوکیه بین تخطئه و تصویب: در این مبحث، ضمن تبیین مفهوم مصلحت سلوکیه، به دیدگاه [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، [[مظفر، محمد رضا|محمدرضا مظفر]] و [[خویی، ابوالقاسم|آیت‎الله خویی]]، پیرامون این موضوع اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، ص210-‎211</ref>.
# دیدگاه نویسنده پیرامون تخطئه و تصویب و مصلحت سلوکیه: نویسنده در این زمینه، حکم به تخطئه را پذیرفته و دیدگاه خضری و شوکانی را به‎عنوان مؤید آن، ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص212-‎213</ref>.
# دیدگاه نویسنده پیرامون تخطئه و تصویب و مصلحت سلوکیه: نویسنده در این زمینه، حکم به تخطئه را پذیرفته و دیدگاه خضری و شوکانی را به‎عنوان مؤید آن، ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص212-‎213</ref>.


خط ۸۹: خط ۸۹:
در فصل سوم، از تلفیق در اجتهاد سخن به میان آمده و ضمن اشاره به دیدگاه شیخ سنهوری پیرامون این موضوع، در این مسئله، مناقشه شده است<ref>ر.ک: همان، ص222-‎226</ref>.
در فصل سوم، از تلفیق در اجتهاد سخن به میان آمده و ضمن اشاره به دیدگاه شیخ سنهوری پیرامون این موضوع، در این مسئله، مناقشه شده است<ref>ر.ک: همان، ص222-‎226</ref>.


شیخ انصاری، مناصب مجتهد را به منصب افتاء، حکومت و ولایت تصرف، تقسیم نموده، ولذا در خاتمه کتاب، در دو فصل، به بحث پیرامون منصب افتاء<ref>ر.ک: همان، ص230-‎250</ref> و منصب ولایت (ولایت عامه و قضاء)، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص251-‎260</ref>.
[[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، مناصب مجتهد را به منصب افتاء، حکومت و ولایت تصرف، تقسیم نموده، ولذا در خاتمه کتاب، در دو فصل، به بحث پیرامون منصب افتاء<ref>ر.ک: همان، ص230-‎250</ref> و منصب ولایت (ولایت عامه و قضاء)، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص251-‎260</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش