پرش به محتوا

جبر و اختیار (فانی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد'
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو')
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد')
خط ۳۵: خط ۳۵:
   
   
فصل اول، در جبر و اختیار است. این فصل خلاصه‎ای است از طرح نظرات گوناگون فرق کلامی در باب جبر و اختیار.
فصل اول، در جبر و اختیار است. این فصل خلاصه‎ای است از طرح نظرات گوناگون فرق کلامی در باب جبر و اختیار.
اولین نظریه طرح‎شده، نظریه اشاعره یا همان جبریه است که قائلند به اینکه مؤثر در افعال عباد قدرت خداوند متعال است. اولین کسی که مکتب جبریه را اختیار کرد، جهم بن صفوان بوده است، سپس رئیس اشاعره ابوالحسن اشعری آن را گسترش داد. البته بزرگان اشاعره در کلام اشعری که گفته است: «کار بندگان خدا اکتسابی است»، اختلاف کرده‎اند؛ برخی گفته‎اند: خدا فاعل فعل است و عبد محل پزیرش آن و برخی گفته‎اند: فعل زمانی از عبد صادر می‎شود که خدا اعمال قدرت کرده باشد.
اولین نظریه طرح‎شده، نظریه اشاعره یا همان جبریه است که قائلند به اینکه مؤثر در افعال عباد قدرت خداوند متعال است. اولین کسی که مکتب جبریه را اختیار کرد، جهم بن صفوان بوده است، سپس رئیس اشاعره ابوالحسن اشعری آن را گسترش داد. البته بزرگان اشاعره در کلام اشعری که گفته است: «کار بندگان خدا اکتسابی است»، اختلاف کرده‎اند؛ برخی گفته‎اند: خدا فاعل فعل است و عبدمحل پزیرش آن و برخی گفته‎اند: فعل زمانی از عبدصادر می‎شود که خدا اعمال قدرت کرده باشد.


نظریه دوم برخلاف گفتار اول است، به اینکه افعال از نیروی خود مردم سر می‎زند و خداوند متعال هیچ‎گونه دخالتی در آن‎ها ندارد که این قول را معتزله اختیار کرده‎اند.
نظریه دوم برخلاف گفتار اول است، به اینکه افعال از نیروی خود مردم سر می‎زند و خداوند متعال هیچ‎گونه دخالتی در آن‎ها ندارد که این قول را معتزله اختیار کرده‎اند.


نظریه سوم این است که در صدور افعال دو نیرو با هم مشترکند و کارهایی که از مردم سر می‎زند، فاعل آنها هم خداست و هم مردم و قائلین به آن بر دو دسته‎اند: اول ابواسحاق که گفته است: دو نیرو در عرض همند و هرکدام بالاستقلال تأثیر می‎کند و دو علت با هم جمع می‎شوند و یک معلول از آنها سر می‎زند؛ دوم فلاسفه‎اند که گفته‎اند: نیروی عبد در طول نیروی خداست، بدین نحو که نخست قدرت خداوند اثر می‎کند در قدرت عبد، سپس قدرت عبد اثر می‎کند در انجام فعل و تأثیر قدرت عبد در تحت تأثیر قدرت خداست که از این تعبیر کرده‎اند به اضطرار عبد در اختیار. این قول اگرچه به‎ظاهر جبر را می‎رساند و اینکه مردم تکوینا از خود اختیاری ندارند، لکن ممکن است آن را سر و صورتی داد، به صورتی که منافاتی با اختیار نداشته باشد و برگشت آن به قول چهارم باشد.
نظریه سوم این است که در صدور افعال دو نیرو با هم مشترکند و کارهایی که از مردم سر می‎زند، فاعل آنها هم خداست و هم مردم و قائلین به آن بر دو دسته‎اند: اول ابواسحاق که گفته است: دو نیرو در عرض همند و هرکدام بالاستقلال تأثیر می‎کند و دو علت با هم جمع می‎شوند و یک معلول از آنها سر می‎زند؛ دوم فلاسفه‎اند که گفته‎اند: نیروی عبددر طول نیروی خداست، بدین نحو که نخست قدرت خداوند اثر می‎کند در قدرت عبد، سپس قدرت عبداثر می‎کند در انجام فعل و تأثیر قدرت عبددر تحت تأثیر قدرت خداست که از این تعبیر کرده‎اند به اضطرار عبددر اختیار. این قول اگرچه به‎ظاهر جبر را می‎رساند و اینکه مردم تکوینا از خود اختیاری ندارند، لکن ممکن است آن را سر و صورتی داد، به صورتی که منافاتی با اختیار نداشته باشد و برگشت آن به قول چهارم باشد.


گفتار چهارم که از نظر نگارنده بهترین قول مختار است، قول امر بین الامرین است؛ بدین معنا که قدرت و نیروی انسانی از فیض و بخشندگی خداست، مانند دیگر معدات فعل از قوای ظاهری و باطنی و اعضای بدن و هرچه در انجام کار دخالت دارد، خواه از اسباب و علل فعل باشد، از شرائط و همچنین چیزهایی که باعث رغبت به طاعت می‎شود و انسان را از معاصی و گناهان نگهداری می‎نماید که آن را لطف رحمانی گویند که تمام اینها از فیض و رحمت خداست و با تمام اینها باز هم انسان در انجام دادن کار مختار است.<ref>ر.ک: همان، ص‎52-56</ref>.
گفتار چهارم که از نظر نگارنده بهترین قول مختار است، قول امر بین الامرین است؛ بدین معنا که قدرت و نیروی انسانی از فیض و بخشندگی خداست، مانند دیگر معدات فعل از قوای ظاهری و باطنی و اعضای بدن و هرچه در انجام کار دخالت دارد، خواه از اسباب و علل فعل باشد، از شرائط و همچنین چیزهایی که باعث رغبت به طاعت می‎شود و انسان را از معاصی و گناهان نگهداری می‎نماید که آن را لطف رحمانی گویند که تمام اینها از فیض و رحمت خداست و با تمام اینها باز هم انسان در انجام دادن کار مختار است.<ref>ر.ک: همان، ص‎52-56</ref>.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش