پرش به محتوا

كتاب التمهيد في شرح معالم العدل و التوحيد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ا ' به ' ا'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - ' ا ' به ' ا')
خط ۳۲: خط ۳۲:


==گزار‎ش محتوا==
==گزار‎ش محتوا==
[[مويد، يحيي بن حمزه|یحیی بن حمزه]]، در آغاز کتاب، پنج وجه بر برتری علم کلام بر سایر علوم می‎آورد: اول: اینکه غرض از این علم، شناخت خداست و بدون شک او اشرف معلومات است؛ دوم: قوت و وثاقت ادله این علم؛ سوم: شدت احتیاج به آن؛ چون سعادت، اهم مطالب و اجل مقاصد ا نسان است؛ چهارم: احتیاج سایر علوم به این علم؛ پنجم: خساست ضد این علم و اینکه شرف الشيء يسفتاد من خساسة ضده<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص26-27</ref>.
[[مويد، يحيي بن حمزه|یحیی بن حمزه]]، در آغاز کتاب، پنج وجه بر برتری علم کلام بر سایر علوم می‎آورد: اول: اینکه غرض از این علم، شناخت خداست و بدون شک او اشرف معلومات است؛ دوم: قوت و وثاقت ادله این علم؛ سوم: شدت احتیاج به آن؛ چون سعادت، اهم مطالب و اجل مقاصد انسان است؛ چهارم: احتیاج سایر علوم به این علم؛ پنجم: خساست ضد این علم و اینکه شرف الشيء يسفتاد من خساسة ضده<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص26-27</ref>.


این کتاب از اهم مؤلفات [[مويد، يحيي بن حمزه|امام یحیی بن حمزه علوی]] است. وی خلاصه‎ای از اندیشه‎ها و آرای فکری و کلامی‎اش را در آن ارائه کرده است. [[مويد، يحيي بن حمزه|یحیی بن حمزه]] از ائمه زیدیه در قرن هشتم هجری و مرجع آرای کلامی آنان است. این اثر تمام مسائل کلامی و عقیدتی اسلامی را علاوه بر پاسخ به شبهاتی که ملحدان و مشککان در عقاید اسلامی وارد می‎کنند، داراست<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص6</ref>.
این کتاب از اهم مؤلفات [[مويد، يحيي بن حمزه|امام یحیی بن حمزه علوی]] است. وی خلاصه‎ای از اندیشه‎ها و آرای فکری و کلامی‎اش را در آن ارائه کرده است. [[مويد، يحيي بن حمزه|یحیی بن حمزه]] از ائمه زیدیه در قرن هشتم هجری و مرجع آرای کلامی آنان است. این اثر تمام مسائل کلامی و عقیدتی اسلامی را علاوه بر پاسخ به شبهاتی که ملحدان و مشککان در عقاید اسلامی وارد می‎کنند، داراست<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص6</ref>.
خط ۳۸: خط ۳۸:
دیدگاه‎های [[مويد، يحيي بن حمزه|یحیی بن حمزه]] در این کتاب، حول تجزیه و تحلیل تمام نظرات در مسائل اعتقادی با روایت کلیه شواهد و سپس نقد و سنجش میان آنها به‎صورت روشمند، دور می‎زند. نخستین چیزی که توجه خواننده را در روش [[مويد، يحيي بن حمزه|امام یحیی بن حمزه]] به خودش جلب کرده و تحسینش را برمی‎انگیزد، تقسیم و دسته‎بندی نیکوی او از مطالب به‎صورتی دقیق و مفصل است. این کتاب دو جلدی در ده باب نوشته شده؛ نویسنده در باب اول، از وجوب نظر (نگاه دقیق) سخن گفته و در باب دوم، درباره ادله اثبات صانع صحبت کرده است. وی باب سوم را به دو بخش تقسیم کرده: در بخش اولش، به پاسخ بیگانگان از اسلام (خارجین از اسلام) مانند فلاسفه و صائبه و طبائعیه و بت‎پرستان و دوگانه‎پرستان (ثنویان) و مجوس و باطنیه و مسیحیان پرداخته و در بخش دوم، بر مخالفین از اهل قبله (مخالفانِ مسلمان) مانند نظام و کعبی و صیمری پاسخ گفته و پس از آن به بحث از خلق افعال عباد، پرداخته است. او در این قسمت، عدل را اثبات کرده و ادله و شواهدی را بر این ارائه می‎کند که بندگان خودشان افعالشان را ایجاد می‎کنند و خودشان مؤثر در آن هستند. یحیی، در باب چهارم، از صفات الهی مانند قدرت و علم و حیات و سمع و بصر و ادراک و ارداه و کلام صبحت می‎کند و در باب پنجم، از صفات سلبیه‎ ذات الهی؛ او در این قسمت، جسم و عرض بودن و متعلقات این دو را از خدا نفی می‎کند. همچنین جوهر بودن، متحیّز بودن، در جهت بودن (قابل اشاره بودن)، الم (ناراحتی)، لذت و دیده ‎شدن با چشم را از خدا نفی می‎نماید و پس از آن از اسامی الله و کیفیت اجرای این اسامی بر او صحبت می‎کند. با پایان یافتن مباحث فصل پنجم، جلد اول کتاب نیز به پایان می‎رسد<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>.
دیدگاه‎های [[مويد، يحيي بن حمزه|یحیی بن حمزه]] در این کتاب، حول تجزیه و تحلیل تمام نظرات در مسائل اعتقادی با روایت کلیه شواهد و سپس نقد و سنجش میان آنها به‎صورت روشمند، دور می‎زند. نخستین چیزی که توجه خواننده را در روش [[مويد، يحيي بن حمزه|امام یحیی بن حمزه]] به خودش جلب کرده و تحسینش را برمی‎انگیزد، تقسیم و دسته‎بندی نیکوی او از مطالب به‎صورتی دقیق و مفصل است. این کتاب دو جلدی در ده باب نوشته شده؛ نویسنده در باب اول، از وجوب نظر (نگاه دقیق) سخن گفته و در باب دوم، درباره ادله اثبات صانع صحبت کرده است. وی باب سوم را به دو بخش تقسیم کرده: در بخش اولش، به پاسخ بیگانگان از اسلام (خارجین از اسلام) مانند فلاسفه و صائبه و طبائعیه و بت‎پرستان و دوگانه‎پرستان (ثنویان) و مجوس و باطنیه و مسیحیان پرداخته و در بخش دوم، بر مخالفین از اهل قبله (مخالفانِ مسلمان) مانند نظام و کعبی و صیمری پاسخ گفته و پس از آن به بحث از خلق افعال عباد، پرداخته است. او در این قسمت، عدل را اثبات کرده و ادله و شواهدی را بر این ارائه می‎کند که بندگان خودشان افعالشان را ایجاد می‎کنند و خودشان مؤثر در آن هستند. یحیی، در باب چهارم، از صفات الهی مانند قدرت و علم و حیات و سمع و بصر و ادراک و ارداه و کلام صبحت می‎کند و در باب پنجم، از صفات سلبیه‎ ذات الهی؛ او در این قسمت، جسم و عرض بودن و متعلقات این دو را از خدا نفی می‎کند. همچنین جوهر بودن، متحیّز بودن، در جهت بودن (قابل اشاره بودن)، الم (ناراحتی)، لذت و دیده ‎شدن با چشم را از خدا نفی می‎نماید و پس از آن از اسامی الله و کیفیت اجرای این اسامی بر او صحبت می‎کند. با پایان یافتن مباحث فصل پنجم، جلد اول کتاب نیز به پایان می‎رسد<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>.


[[مويد، يحيي بن حمزه|یحیی بن حمزه]] در جلد دوم، مباحث کتاب را از باب ششم شروع می‎کند؛ وی در ا ین باب، افعال الهی و حسن و قبح عقلی را مطرح می‎نماید. او در باب هفتم، از نبوات و وجوب بعثت پیامبر و عصمت او سخن می‎گوید و سپس از پیامبری محمد مصطفی(ص). وی شبهات منکرین پیامبری آن حضرت(ص) را رد می‎نماید و پس از آن به سراغ مطرح کردن بحث معاد در باب هشتم می‎رود. معاد اخروی و چگونگی نابودی اجسام و صحت اعاده آن و رد شبهات منکرین معاد، از مباحث باب هشتم است. او در ادامه این باب، از اثبات عذاب قبر و امور سمعی متعلق به آخرت مانند میزان و صراط و نشر صحف نیز صحبت می‎کند. نهمین باب، به بحث از وعد و وعید و استحقاق ثواب و عقاب و صفت این دو و خلود و شفاعت اختصاص دارد. پایان‎بخش مطالب باب نهم، سخن از اسماء و احکام و حقیقت کفر و ایمان است. نویسنده در میان طرح این مباحث، از تکفیر هریک از مجبره و مشبهه توسط معتزله می‎‎گوید. در این بخش، همچنین بیان می‎گردد که مرتکب گناه کبیره از اهل نماز، مؤمن نیست (چنان‎که مرجئه بدان معتقدند). همچنین کافر (چنان‎که خوارج می‎گویند) و منافق (به اعتقاد حسن بصری) هم نیست، بلکه صرفا می‎توان وی را فاسق نامید و گفت او دارای منزلتی بین المنزلتین است. دهمین باب کتاب که آخرین باب آن نیز هست، درباره امامت است. یحیی بن زید در این بخش به برخی از معتقدات شیعیان اثنا‎عشری در باب امامت مبنی بر وجوب عقلی امامت، عصمت امام و احاطه‎اش به تمامی علوم و همچنین بر اعتقاد معتزله مبنی بر قول به اختیار در امامت، ایراد گرفته و سعی در ابطال آن دارد. وی سپس از احکام متعلق به دارالکفر و دارالفسق و دارالاسلام سخن گفته و کیفیت معامله با کفار را بیان می‎دارد؛ او آنان را در به دو بخش دسته‎بندی می‎کند: بندگان اوثان و اصنام (بت‎ها) و نیران (آتش‎پرستان) و یهود و نصاری که به شریعت اسلام نزدیکند و پیامبران و کتاب‎هایی بر آنان نازل شده است. یحیی، در پایان، از حکم اقامت در دارالکفر و زمان وجوب انتقال از آن صحبت می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>.
[[مويد، يحيي بن حمزه|یحیی بن حمزه]] در جلد دوم، مباحث کتاب را از باب ششم شروع می‎کند؛ وی در این باب، افعال الهی و حسن و قبح عقلی را مطرح می‎نماید. او در باب هفتم، از نبوات و وجوب بعثت پیامبر و عصمت او سخن می‎گوید و سپس از پیامبری محمد مصطفی(ص). وی شبهات منکرین پیامبری آن حضرت(ص) را رد می‎نماید و پس از آن به سراغ مطرح کردن بحث معاد در باب هشتم می‎رود. معاد اخروی و چگونگی نابودی اجسام و صحت اعاده آن و رد شبهات منکرین معاد، از مباحث باب هشتم است. او در ادامه این باب، از اثبات عذاب قبر و امور سمعی متعلق به آخرت مانند میزان و صراط و نشر صحف نیز صحبت می‎کند. نهمین باب، به بحث از وعد و وعید و استحقاق ثواب و عقاب و صفت این دو و خلود و شفاعت اختصاص دارد. پایان‎بخش مطالب باب نهم، سخن از اسماء و احکام و حقیقت کفر و ایمان است. نویسنده در میان طرح این مباحث، از تکفیر هریک از مجبره و مشبهه توسط معتزله می‎‎گوید. در این بخش، همچنین بیان می‎گردد که مرتکب گناه کبیره از اهل نماز، مؤمن نیست (چنان‎که مرجئه بدان معتقدند). همچنین کافر (چنان‎که خوارج می‎گویند) و منافق (به اعتقاد حسن بصری) هم نیست، بلکه صرفا می‎توان وی را فاسق نامید و گفت او دارای منزلتی بین المنزلتین است. دهمین باب کتاب که آخرین باب آن نیز هست، درباره امامت است. یحیی بن زید در این بخش به برخی از معتقدات شیعیان اثنا‎عشری در باب امامت مبنی بر وجوب عقلی امامت، عصمت امام و احاطه‎اش به تمامی علوم و همچنین بر اعتقاد معتزله مبنی بر قول به اختیار در امامت، ایراد گرفته و سعی در ابطال آن دارد. وی سپس از احکام متعلق به دارالکفر و دارالفسق و دارالاسلام سخن گفته و کیفیت معامله با کفار را بیان می‎دارد؛ او آنان را در به دو بخش دسته‎بندی می‎کند: بندگان اوثان و اصنام (بت‎ها) و نیران (آتش‎پرستان) و یهود و نصاری که به شریعت اسلام نزدیکند و پیامبران و کتاب‎هایی بر آنان نازل شده است. یحیی، در پایان، از حکم اقامت در دارالکفر و زمان وجوب انتقال از آن صحبت می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش